قوانین حمایت از پدیدآورندگان، کارآمد نیست
گفتوگو با مهدی غبرایی و اصغر نوری درباره بلایی که کپی کردن بر سر ناشران، مترجمان و خوانندگان میآورد
سعیده مرادی- خبرنگار
کپیبرداری در ترجمه بسیاری از کتابها و آثار معروف و پرمخاطب ادبیات داستانی جهان باعث شده تا در اوضاع دشوار اقتصادی این روزها، عرصه بر ناشران و مترجمانی که تلاش میکنند آثار خواندنی و شاخص را روانه بازار کنند تنگتر شود. خلأ قانون کپیرایت(حق انتشار) و نبود نظارت دقیق و منظم برای جلوگیری از کتابسازی، عرصه را برای سوءاستفادهکنندگان و سودجویان حوزه کتاب باز کرده است تا حق و حقوق مادی و معنوی بسیاری از ناشران و مترجمان را پایمال کنند؛ به این شکل که ناشرانی بازاری پس از موفقیت یک اثر ترجمه شده در بازار نشر، همان کتاب را به اسم فردی دیگر به اداره کتاب وزارت ارشاد میفرستند، مجوز میگیرند و کتاب را منتشر میکنند. در این گزارش سراغ 2مترجم خوشنام و شناختهشده رفتهایم تا نظر و دیدگاه آنها را درباره این موضوع جویا شویم.
با مطالعه زیاد، مردم تفاوت ترجمه خوب و بد را میشناسند
اگر قانون کپیرایت در کشورمان رعایت شود، بسیاری از مشکلات حوزه نشر رفع خواهد شد اما در این اوضاع که نه قانون کپیرایت رعایت میشود و نه نظارتی وجود دارد، برخی ناشران و مترجمان از فرصت استفاده کرده و کتابهایی با ترجمههای ضعیف را روانه بازار کتاب میکنند. مهدی غبرایی، مترجم، با بیان این مطلب به همشهری میگوید: «برخی ناشران در ازای دستمزدهای اندک کتابها را به مترجمانی گمنام میسپارند. این کتابها بدون ویرایش فنی و مفهومی عرضه میشوند و اینچنین است که مردم گیج میشوند و نمیدانند باید به چه مترجم و ناشری اعتماد کنند؛ بهویژه مخاطبان جوان که اغلب آنها مترجمان را نمیشناسند و ممکن است گول این نوع کتابسازیها را بخورند. البته معتقدم حتی اگر مردم سراغ ترجمههای ضعیف هم بروند بد نیست، چون درگذر زمان و با بالا رفتن سطح مطالعه، خودشان میتوانند ترجمه خوب را از ترجمه بد تشخیص دهند.»
غبرایی با بیان اینکه هرگز به ترجمههای موازی یک اثر اعتقادی ندارد تأکید میکند که باید در این زمینه نظارت وجود داشته باشد؛ «به اعتقاد من کار درستی نیست که آثار نویسندگان بزرگ که قبلاً توسط مترجمانی شایسته ترجمه شده بار دیگر ترجمه شوند. کتاب جدید فراوان است و میتوان کتابهای تازهای را به فارسی برگرداند؛ بنابراین نیاز است که نظارتی در این زمینه وجود داشته باشد.» غبرایی با بیان این نکته که ناشران بزرگ برای کار و فعالیتشان ارزش و اعتبار قائلند، معتقد است بیشتر ناشران تازهکار هستند که برای رونق بخشیدن به کسبوکارشان سراغ مترجمان ضعیف و ارزانقیمت میروند؛« ناشران تازهکار نیز مشکلات خودشان را دارند و برای اینکه مجوزشان باطل نشود مجبورند هر طور شده چند کتاب در سال منتشر کنند و اینگونه است که هر کتابی با هر ترجمهای روانه بازار کتاب میشود؛ آثاری که ایرادهایی بسیار فجیع دارند. این ناشران سراغ من و امثال من نمیآیند چون میدانند هر اثری را ترجمه نمیکنیم. مخاطب هم که فقط اسم کتابی را شنیده که معروف شده است، بدون توجه به ناشر و مترجم، آن را خریداری میکند و به این بازار اشتباه دامن میزند. چرا باید از «هاروکی موراکامی» 50ترجمه وجود داشته باشد، درحالیکه وزارتخانه فقط به فکر ممیزی است و درصدد آن برنمیآید که بررسی کند آیا اینها ترجمه واقعی هستند یا کپیکاری شدهاند.» به اعتقاد این مترجم شناخته شده تنها راه حلوفصل چنین مشکلی، پذیرفتن قانون کپیرایت جهانی است؛ ما نمیتوانیم با سیاست درهای بسته زندگی کنیم؛ بنابراین نیاز است که با دنیا تعامل برقرارکنیم، چون اجرای بسیاری از قوانین همچون قانون کپیرایت درباره ناشران و مترجمان در گرو همین تعامل جهانی است؛« من از طرفداران کپیرایت برای کتاب هستم و معتقدم باید قانون کپیرایت جهانی را بپذیریم. وقتی یک ناشر ایرانی به اثر جهانی احترام میگذارد و با صرف هزینه اثری را میخرد، خوب است بقیه ناشران هم در داخل کشور به کار او احترام بگذارند.»
تأثیر فرهنگسازی و آموزش
اینکه ما در حوزه ترجمه کتاب مشکلات زیادی داریم به این دلیل است که عضو قانون کپیرایت جهانی نیستیم. اصغر نوری، از مترجمان شناخته شده حوزه کتاب با بیان این جمله به همشهری میگوید: «متأسفانه بهدلیل رعایت نکردن قانون کپیرایت، هرکسی هرکاری را که دوست دارد در حوزه کتاب انجام میدهد. اگر نمیخواهیم به این قانون جهانی بپیوندیم حداقل در کشور خودمان باید یکسری محدودیتها و قوانین وضع شود تا کمتر شاهد این کپیبرداریها و دوبارهکاریها باشیم. لازم است با افرادی که اقدام به چاپ کتاب قاچاق کرده و دست به کتابسازی میزنند قانونی برخورد شود اما در نهایت راهحل اصولی پیوستن ایران به کنوانسیون برن در موضوع کپیرایت است. زمانی که دولتی یا کشوری قانون کپیرایت داشته باشد آن قانون جلوی ترجمههای مجدد و بیکیفیت یک اثر را میگیرد. برای اینکه صاحب اصلی اثر و صاحب حق کپیرایت تا جایی که میتواند با ناشر و مترجم معتبری که به کارش اطمینان دارد، کار کرده و سعی میکند تا در قراردادها شرایطی را پیشبینی کند تا کتاب با بهترین کیفیت و کمترین حذف و اضافه به زبان مقصد منتقل شده و منتشر شود.» نوری با تأکید بر این واقعیت که مترجم واقعی در حرفهاش ماندگار است، صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: «معمولاً افرادی که از روی دست دیگران مینویسند، کپیکاری میکنند و فقط برای سودجویی وارد این عرصه شدهاند و واقعاً مترجم نیستند و به مرور زمان الک میشوند؛ در واقع دورهای هستند و بعد دیگر خبری از آنها نمیشود اما افراد علاقهمندی که واقعاً کار آنها ترجمه است، در این عرصه ماندگارند. هماکنون هم مترجمان خوبی در نسل جوان هستند که بهتدریج تجربه و دانش آنها نیز بیشتر میشود و با حضور این جوانها ترجمههای خوب ادامه پیدا میکند.»
نوری تأکید میکند در اوضاعی که قانون کپیرایت در کشور وجود ندارد، تنها از راه فرهنگسازی میتوان تا حدودی از بار مشکلات حوزه کتاب و کتابسازیهای موجود کم کرد؛ «به اعتقاد من فرهنگسازی در این حوزه میتواند تا حدودی جلوی بسیاری از تخلفات و مشکلات این حوزه را بگیرد؛ بنابراین با ساخت برنامههای مختلف و پخش آنها از طریق تلویزیون و سایتهای مختلف میتوان مردم را تاحدودی آگاه کرد؛ در واقع از طریق فرهنگسازی و آموزش، مخاطب میتواند آثار خوب و بد را به خوبی تشخیص دهد. وقتی آثار خوب به راحتی شناخته شوند، فرصتطلبان و سوءاستفادهکنندگان نمیتوانند با ارائه ترجمههای بد و ضعیف مخاطب را گمراه کنند.»