سوهان روح
مریم سادات ظهوریان، درمانگر خانواده معتقد است که وسواس فکری-عملی و هراس خروج از خانه برخی از مشکلات روانی حاصل از دوران قرنطینه هستند
نورا عباسی ـ روزنامهنگار
حفظ سلامت روانی در کنار رعایت پروتکلهای بهداشتی، مسیر سختی را پیش روی بسیاری از افراد قرار داده است و در این میان کم نبودند افرادی که نتوانستند خود را با شرایط جدید زندگی در دوران کرونا وفق دهند و با برخی از مشکلات روانی مواجه شدند. در برخی شرایط، اثر مشکلات روانی در چارچوب خانه نیز عیان میشود و تنشهای خانوادگی را رقم میزند؛ نکتهای که از نظر مریم سادات ظهوریان، درمانگر خانواده، برای درمان، نیازمند آموزش و افزایش تحمل در میان اعضای خانواده است. ظهوریان معتقد است که ناتوانی افراد در ایجاد تعادل میان خانهنشینی و توجه به پروتکلهای بهداشتی ممکن است به مشکلات روحی همچون میل به انزوا، وسواس فکری-عملی و... ختم شود.
قرنطینه و کاهش تعاملات اجتماعی، نخستین نشانه از زندگی در شرایط پاندمی کرونا بود و زندگی بسیاری از افراد را تحتتأثیر قرار داد. آیا این خانهنشینی اثرات یکسانی بر افراد بهجای گذاشته است؟
هر فردی برای درک و همراهشدن با اتفاقی نیازمند زمان است تا بتواند خود را با شرایط جدید وفق بدهد و راهکارهای خود را برای مواجهشدن با موقعیت جدید پیدا کند. در رابطه با کرونا مردم از این زمان برای همراهشدن با اتفاق محروم بودند و هستند چراکه این بیماری یک اتفاق جدید بود و افراد برای روبهروشدن با یک ویروس جهانی، زمان و آمادگی کافی نداشتند.
سرعت پیداکردن راهکار و انعطافپذیری هر فردی در رابطه با کرونا متفاوت بود و در این مدتی که ایران با ویروس کرونا مواجه شده است، شاهد بودیم که برخی بهسرعت شرایط جدید را درک و تلاش کردند تا زندگی خود را با شرایط جدید وفق دهند اما برخی در این حوزه منفعل عمل کردند. اگر بخواهیم در رابطه با تبعات خانهنشینی طولانی از نظر روانی صحبت کنیم، باید بگوییم که مشکل اصلی مربوط به افرادی است که در دسته دوم قرار میگیرند. این افراد نتوانستند خود را با شرایط جدید همراه کرده و حداقل برای حفظ سلامت روانی خود، مسیرهای جدیدی را انتخاب کنند. بهدلیل شیوع کرونا آسیبهای روانی مختلفی در این دوران دامنگیر برخی افراد شد و بخشی از این مشکلات بهدلیل قرنطینه و محدودیت برای خروج از خانه افراد را با خود درگیر کرد.
چه مشکلات روحی ناشی از محدودیتهای کرونایی برای افرادی که در خانه مانده بودند، ایجاد شد؟
وسواس فکری و عملی نخستین مشکلی بود که افراد مختلف ازجمله افرادی را که پیشزمینه این بیماری را داشتند، با خود درگیر کرد. اختلال وسواس فکری- عملی یک اختلال اضطرابی مزمن است که با مشغولیت ذهنی مفرط در مورد نظم و ترتیب و همچنین کمالطلبی همراه میشود. در موارد شدید این اختلال میتواند مانع انعطافپذیری و کارایی افراد شود. وسواس در انجام بیش از حد نظافت، شستوشو و مصرف بیش از اندازه ضدعفونیکنندهها موجب شد تا وضعیت برخی از افرادی که با مشکل وسواس فکری و عملی روبهرو بودند، بدتر شود و همچنین افراد جدیدی در این دسته قرار بگیرند چراکه هراس از کرونا، ضدعفونی مستمر را به بخش جداییناپذیر زندگی تبدیل کرده است و برخی افراد بهدلیل افراط در این زمینه با وسواس فکری- عملی درگیر میشوند. در این میان نباید فراموش کرد که میل به انزوا در دوره کرونا به افراد تحمیل شد. افراد برای حفظ سلامت خود مجبور هستند تا زمان بیشتری را در خانه سپری و روابط اجتماعی خود را محدود کنند، حتی بسیاری مجبور به دورکاری هستند و یعنی تعامل روزانهای که ممکن بود یک فرد با همکارانش رقم بزند، حذف شده است.
میتوان گفت که چنین شرایطی میل به انزوا را در برخی پررنگ کرده است؟
بله! انزواطلبی یک نوع اختلال اضطرابی است که در آن فرد احساس ترس میکند و بهدلیل همین هراس است که افراد از حضور در موقعیتها و مکانهای دلهرهآور دوری میکنند. بهدلیل کرونا، زندگی بیرون از منزل برای برخی به همان محیط هراسآور و ترس از بیماری، تبدیل و موجب شده است که بسیاری از افراد انزواطلب شوند. برخی افراد نتوانستند شرایط را به کنترل خود دربیاورند و در کنار حفظ پروتکلها، ارتباط خود را با دنیای بیرون از دست ندهند. در واقع خانهنشینی طولانیمدت برخی را بدون آنکه خود متوجه باشند، در مسیر انزوا قرار داد.
در دوره کرونا شاهد بودیم که برخی برای خروج از خانه با هراس مواجه شدند. آیا این رفتار نیز ناشی از نبود تعادل در حفظ پروتکلها و پیگیری امور روزمره زندگی است؟ آیا این رفتار را میتوان در دسته تبعات خانهنشینی طولانیمدت دانست؟
مردم در شرایطی قرار دارند که بهدلیل هراس از ویروس ممکن است دست به رفتارهای افراطی بزنند و به این شکل، بهخود و اطرافیانشان آسیبهای روانی وارد کنند. در رابطه با خانهنشینی نیز این بحث صادق است. در این دوران برخی برای حفظ سلامت خود به شکل افراطی عمل کرده و کوچکترین کارهای روزانه خود را حذف کردند. برخی افراد تلاش کردند تا برای حفظ خود از ویروس با شرایط خانهنشینی کنار بیایند اما کار به جایی رسیده که دیگر بیرونرفتن برای آنها اضطرابآور شده است.
ما با افرادی روبهرو هستیم که از همان نخستین روزهای شیوع کرونا، از خانه بیرون نرفتهاند، چنین رفتارهایی نهتنها مشکلات روحی به این افراد تحمیل میکند، بلکه شاهد بودهایم که خانواده این افراد نیز با تنشهای خانوادگی و روانی مواجه میشوند.
افرادی که در دوره خانهنشینی کرونا به قول شما نتوانستهاند بین رعایت پروتکلها و حفظ سلامت روحی خود تعادل ایجاد کنند، در دایره روابط خانوادگی خود ممکن است با چه تنشهایی روبهرو شوند؟
جامعه ما در شرایطی قرار دارد که جز کرونا، مشکلات اقتصادی نیز شرایط را برای آسیبهای روحی افراد فراهم کرده است و باید بگوییم که از چند جبهه اقتصادی و سلامت، مردم تحت فشار هستند. در چنین شرایطی آستانه تحمل افراد کاهش پیدا میکند و زمانی که عضوی از خانواده با مشکلات روحی مواجه شود، این اتفاق دامان اعضای دیگر خانواده را میگیرد. در شرایطی که انگیزه و تحمل افراد کاهش پیدا کند، بدون شک تنشهای خانوادگی روند صعودی بهخود میگیرند. در دوران کرونا شاهد افزایش آمار مربوط به خشونت خانگی بودیم و این آمار به ما میگوید که مشکلات روحی ناشی از کرونا میتواند آرامش خانهها را برهم بزند.
چطور میتوان این تنشهای خانوادگی را کنترل کرد؟
اعضای خانه باید تلاش کنند که بیشتر با هم حرف بزنند و بیش از پیش رفتار افرادی را که در دوره کرونا با مشکلات روحی مواجه شدهاند، تحمل کنند. افراد باید یاد بگیرند که در دوره کرونا چطور نسبت به هم صبوری کرده و شرایط یکدیگر را بیشتر درک کنند. در کنار راهکارهای درونخانوادگی باید گفت که آموزشهای رسانهای در این حوزه میتواند چارهساز باشد. ارائه برنامههایی با موضوع نحوه تعامل اعضای خانواده با یکدیگر در دوره کرونا میتواند راه نجات را پیش روی روابط خانوادگی قرار دهد.
از سوی دیگر به خانوادهها پیشنهاد میکنم که از ابزارهای جدید ارتباطی برای حفظ تعاملات اجتماعی خود استفاده کنند تا از این طریق تنشهای روحی ناشی از خانهنشینی طولانی را کنترل و همچنین روابط خانوادگی خود را در مسیر درستی حفظ کنند.