• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
سه شنبه 23 شهریور 1400
کد مطلب : 140499
+
-

بوک مارک / بلندی‌های بادگیر

امیلی برونته

می‌گفت بهترین کار در یک روز گرم‌ماه ژوئیه این است که آدم از صبح تا شب برود روی یک تکه چمن وسط بوته زار دراز بکشد، زنبورها لابه‌لای گل‌ها با وِزوِزشان برای آدم لالایی بگویند، چکاوک‌ها بالای سر آدم آواز بخوانند، آسمان آبی و بی‌ابر باشد و خورشید هم مدام بتابد. این کل تصور او بود از سعادت بهشتی. اما چیزی که من دلم می‌خواست تاب خوردن از یک درخت سبز بود که برگ‌هایش خش خش کنند، باد غرب بوزد و ابرهای سفیدِ سفید به سرعت از بالای سر ما رد بشوند. تازه، نه فقط چکاوک‌ها، بلکه باسترک‌ها، توکاهای سیاه،  سِهره‌های سینه سرخ و فاخته‌ها هم از 4طرف نغمه سرایی کنند.
بوته‌زار از دوردست پیدا باشد، با فرورفتگی‌های سایه‌دار و خنک، اما نزدیک ما موج‌های بلند علفزار که در نسیم تاب بخورند، همینطور جنگل و صدای آب‌ و کل دنیا بیدار و سرشار از شادی.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید