مکانی در آفتاب / با مهر به گذشته بنگر
سعید مروتی
1- وقتی از سینمای قدیم حرف میزنیم خیلیها یاد فیلمفارسی میافتند و عدهای هم معدود فیلمهای متفاوت منسوب به جریان موج نو را به یاد میآورند. فیلمفارسی بهعنوان سینمای جریان اصلی، با مولفهها و کهن الگوهایش هم بخشی از موج نو را میتوانست شامل شود و هم بهعنوان جریانی نیرومند، سینمای عامه پسند بعد از انقلاب را از خود متاثر کند. در طول تاریخ هیچ جریانی به اندازه فیلمفارسی در مطبوعات فحش نخورد. بهطوری که تاریخ مکتوب فیلمفارسی تاریخ فحاشی است. اصلا خود اصطلاح فیلمفارسی بهعنوان مهمترین و ماندگارترین نکتهای که از هوشنگ کاووسی به جا مانده، محصول تحقیری تاریخی است. از نفرت افکنی و بازتولید نفرت که اولی را در دهههای 40 و 50 روشنفکران و دومی را در دهه 60 مدیران فرهنگی، در دستور کارشان قرار داده بودند، آنتی تزهاییچون موج نو و سینمای نوین ایران بیرون آمد بیآن که رقیب از میان برده شود. فیلمفارسی همچنان ماند و زنده و سرحال به حیاتش ادامه داد. این طرف موج نوی دیروز و سینمای نوین امروز، فستیوال رفت و جایزه گرفت و تأیید جریان انتقادی را به دستاورد و آن طرف فیلمفارسی فروخت، خرجش را درآورد و سود داد.
2- با دخالت گسترده و تصدی گری حداکثری دولت در تولید و پخش و مناسبات اکران و ایجاد نظام درجه بندی فیلمها، کوشیده شد هر محصول مورد حمایتی گیشه موفقی داشته باشد و هر فیلمی که به هر دلیل نامطلوب شناخته میشد، جوری اکران شود که شکست بخورد. همه این تصمیمات هم در نهایت راه به جایی نبرد.
3- سینمای ایران با همه فراز و نشیب هایش با تمام سیاستگذاریها و تصمیمگیریها و چرخ از نو اختراع کردنها، همچنان مانده و به شکلی غریب عادت کرده به شیوهای غیرطبیعی به حیاتش ادامه دهد. نشان به آن نشان که در این دوران کرونایی بدترین دوران اکران تاریخ سینمای ایران رقم خورد، فیلمها پشت خط ماندند و آنها هم اکران شدند جز چند استثنا، در گیشه شکست خوردند ولی چرخ تولید متوقف نشد. سینمایی که محل ارتزاقش هر جایی است جز گیشه، هر چه باشد قطعا طبیعی نیست.
4- در روز ملی سینما تنها سهمی که سینمای ایران از تقویم رسمی کشور گرفته، حرف زدن از تلخیها نه خیلی رایج است و نه خیلی جایز. با همه خطاها و کاستیها این سینما آنقدر دستاورد داشته که بشود بر آنها متمرکز شد. سینمایی که نمونههای موفق و محبوبش در داخل و آثار مقبولش در خارج، ویترین جذابی برایش ساخته و از گذشته تا به امروز توانسته خاطره جمعی بسازد. از سینمای دستکم گرفته شده و تحقیر شده تا سینمای بر صدر نشسته و تحویل گرفته شده، همگی قطعات یک پازل را تشکیل میدهند و در نهایت زیر یک سقف قرار میگیرند. از «گنج قارون» تا «طعم گیلاس» و از «تاراج» تا «جدایی نادر از سیمین» همگی در نهایت بخشی از یک مجموعه هستند؛ بخشی از سینمای ایران که امروز روز ملیاش است و به بهانهاش میتوان با مهر به گذشته نگریست.