دو راهی دغدغهمندی یا آرامش فردی
چهرههای برتر حوزههای مختلف به این سؤال پاسخ میدهند؛ پیگیر اخبار باشیم یا ایزوله شویم؟
نگار حسینخانی-مائده امینی ـ روزنامهنگار
آدم به آدم قاعدهاش فرق میکند. ممکن است برای بعضیها، نخواندن، نشنیدن و مراجعه نکردن به سیل خبرهای بد و خوبی که طی یک روز منتشر میشود، نسخه شفابخش باشد. انگار که آرامششان را در سکوت، انفعال و بیتفاوتی پیدا کرده باشند. برای بعضیها در روی پاشنه دیگری اما میچرخد. تشنه دانستناند. دوست دارند بخوانند، مطلع باشند و در جریان قرار بگیرند. دوست دارند نسبت به خبر بریدهشدن سر رومینا اشرفی، سوختن کشتی سانچی روی آب، ازبینرفتن آتشنشانهای شریف در پلاسکو، ساقطشدن تلخ هواپیمای اوکراینی، واکنش نشان دهند. دوست دارند بنویسند، بخوانند، بدانند و تحلیل کنند.
آن سوی طیف آدمها بر این باورند که وقتی کاری از دست من برنمیآید چرا باید همهچیز را ببینم و بدانم؟ سوی دیگر طیف اما آنهایی ایستادهاند قرص و محکم بر این باورند که حتی اگر بمباران اخبار منفی، شما را افسرده میکند، حتی اگر نوعی شگرد است که شنیدن خبرهای بسیار تلخ بهواسطه آن لوث میشود، دانستن نبض جامعه است و آگاهی، مفهوم حیاتبخش آن. البته تئوری میانهروی دیگری هم قابل بحث است: هرکس متناسب با روحیات خودش، هجمه بیپایان اخبار را گزینش کند. انگار هرکس در این فرضیه باید یک فیلتر هوشمند سرخود داشته باشد. من چه خبری را میخواهم بشنوم؟ چه خبری را نه... رولف دوبلی، در کتاب «پیگیر اخبار نباشید»، با آوردن 29دلیل تلاش کرده ثابت کند قرارگرفتن در مرکز اخبار، امر بیهودهای است چراکه نه به شما کمکی میکند که آدم بهتر، مفیدتر یا باسوادتری شوید و نه رویکرد کلی حاکم را عوض میکند.
همه سطرهای این کتاب میخواهند به اینجا برسند که زندگی بدون محاصرهشدن در اخبار بیاهمیت مختلف، زندگی بهتری است اما آیا حقیقت ازدسترفتن روزانه بین 500 تا 700جان بیگناه در مبارزه با ویروس کرونا، خبری است که ما بتوانیم با نشنیدن آن از رسانه، برای خودمان آرامش بسازیم؟ تصمیمگرفتن با خودتان است. آدم به آدم، قاعدهاش فرق میکند. انگار مدتهاست همه ما بر سر یک دوراهی سخت ایستادهایم؛ بشنویم، بخوانیم و بدانیم تا کنشگر و مطالبهگر باشیم یا بهدنبال آرامش فردی و ریتم بیدردسر زندگی خودمان باشیم؟ اصلا میشود در میان شرایط تلخ جامعه به آرامش فردی رسید؟ در این گزارش تلاش کردهایم با انجام یک نظرسنجی میان چهرههای سرشناس و برتر جامعه، به دادههای شما نور بتابانیم که گرفتن تصمیم نهایی را آسانتر کنیم.
ما گیاه نیستیم، باید ببینیم، بشنویم و بخوانیم
فریدون صدیقی ـ مدرس و روزنامهنگار پیشکسوت
من ممکن است که نخواهم دنبال خبر بروم اما مگر میشود؟ خبر بهدنبال من خواهد آمد. وقتی در یک روز عادی 620نفر در اثر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست دادهاند، من چطور میتوانم پیگیر این خبر نباشم؟ وقتی خودم در کشمش و جدال با این بحران هستم.
همه ما باید در جریان اخبار قرار بگیریم. ما با خبر شکل میگیریم. با در جریان قرارگرفتن، به قضاوت، شناخت و تحلیل میرسیم. اینکه ما در جریان بمباران اخبار منفی هستیم متاثر از زیست اجتماعی خودمان است. اگر در سوئیس زندگی میکردیم، هرگز در پرتو چنین رویدادهایی قرار نمیگرفتیم. بگذارید به کمی عقبتر برگردیم؛ زمانی که ما هنوز دانش رسانهای در ایران نداریم. رسانه، پدیدهای وارداتی برای ایران است و ما هنوز بعد از گذشت سالها با این پدیده، غریبه، بیگانه و ناآشنا رفتار میکنیم. هنوز با نقش و کارکرد واقعی رسانه آشنا نیستم و آن نگاهی که چنین شرایطی را بر جامعه حاکم کرده است، بهدنبال مخدوشکردن چهره رسانه است که خب، میبینیم موفق شده و اعتماد عمومی از رسانههای ما بهنوعی و تا حدی سلب شده است.
نداشتن دانش رسانهای باعث میشود که بیشتر افراد، توانایی فیلترکردن خبرهایی که به آنها میرسد را نداشته باشند. درواقع نتوانند در مدیریت خوراک خبری خود، مدیریت ایجاد کنند و به شکل بیهدفی در معرض خبر قرار میگیرند.
نکتهای که اما در این میان نباید از قلم بیفتد این است که خبر باید برای ما کارکرد هم داشته باشد. تولید فکر کند و کمکم تبدیل به رفتار و خردهفرهنگ شود. نباید دنبال خبرهایی باشیم که از قبل آن نمیتوانیم تولید فکر کنیم. بسیاری از خبرها با این فیلتر میتوانند از محیط افراد ما دفع شوند. لازم نیست خود را در آستانه شنیدن هر خبری قرار دهیم.
پیگیر اخباربودن با غرقشدن بیهدف در فضای مجازی فرق میکند. از آنجا که ما جامعه بیکاری هستیم، تولید خلاقیت نداریم، تولید تفکر نمیکنیم و اگر کسی هم در این مسیر باشد نادیده میگیریم و ترجیح میدهیم صرفا از روی خبری به روی خبر بعدی کلیک کنیم و گشتهای بیهدف، بیفایده و بدون کارکرد بزنیم. همچنین، انسان مرداب نیست که در خودش راکد بماند، باید ببیند، بشنود، بخواند و توسعه فردی پیدا کند. جز این مگر کار دیگری داریم؟ ما گیاه نیستیم. زندگیمان نباتی نیست. و البته، از آنجا که رسانههای ما کنشمند عمل نمیکنند، دسترسی ما به خبر موثق در چنین بستری سخت شده است و این، مردم را برای گشتن در فضاهای مجازی شلخته و تشنهتر میکند و نتیجه این سیکل معیوب قرارگرفتن همه ما در پرتو خبرهای مخرب است.
نباید خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم چراکه ما در جامعهای زندگی میکنیم که تولید خبرهای مأیوسکننده و تلخ بیشتر از خبرهای خوب است. وقتی در سیستانوبلوچستان کار نیست، امکانات نیست، وقتی مردم در اهواز آب برای خوردن ندارند، خب، ما طبعا در معرض خبرهایی از این جنس بیشتر قرار خواهیم گرفت. آیا راه درمان این مشکلات چشمبستن بر آنها یا انکار حضور آن است؟ من بهدنبال خبر بد نمیروم اما این خبر بد است که انگار دامن ما را رها نمیکند.
همه ما نباید مدام در معرض اخبار منفی باشیم
طیبه سیاوشی ـ فعال حقوق زنان
خیلی از روانشــــناسها و روانپزشکها توصیه به مصونماندن نسبت به قرارگرفتن در مرکز اخبار میکنند. اما فکر میکنم نمیتوان برای همه یک نسخه ثابت داشت. مگر میشود کسی که فعال عرصه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... است از جریان اخبار دور بماند و بتواند به حیات اجتماعی خود ادامه دهد؟ مواجهه این افراد با وقایع، اخبار و... اجتنابناپذیر است. اما بخشی از جامعه، نه تصمیم به مطالبهگری دارد و نه میتواند کار مؤثری انجام دهد.
افرادی که در این مجموعه جای میگیرند شاید بهتر باشد از خود در برابر هجوم اخبار بد محافظت کنند. بعضی از کلیپهایی که در فضای مجازی بسیار دستبهدست میشوند خیلی وحشتناکاند و خودم هرگز نمیتوانم حتی آنها را باز کنم. برای این دسته از افراد، خواندن کتاب در اولویت است و بهنظر من آگاهی بیشتری برایشان به همراه خواهد داشت. قرارگرفتن در معرض هجمه عظیم اطلاعات، بیدلیل، میتواند حتی انسان را به ورطه خطرناک جهالت بکشاند. پنجششسالی میشد که من تعدادی از زنان خانهدار را در گروهی جمع کرده بودم و تلاش میکردم اخبار سره را از ناسره برای آنها جدا کنیم و خلاصهای از وضعیت موجود را به شکل فیلترشده در اختیارشان قرار دهیم. اما بعد از مدتی متوجه شدم که این کار چندان مؤثر نبوده است. این افراد علاقه داشتند که اخبار منفی را به گروه پمپاژ کنند و اصلا تمایل به دریافت اطلاعات کاملا سیاه داشتند. بعضی صحنهها مثل کشتار دستهجمعی آدمها، خشونتهای بیپرده و... چرا باید توسط همه افراد یک جامعه رصد شوند؟ آیا دریافت این حجم از اطلاعات نیاز این افراد است؟ آیا خواندن و شنیدن درباره هر چیزی به توسعه و آگاهی آنها کمکی میکند؟
اخیرا متوجه شدم که دولت بلژیک برای کاهش اضطراب افراد جامعه آنها را تشویق به بازدید از موزهها کرده است و برای آنها در این حوزه تسهیلاتی فراهم کرده. خوب است که دولت ما هم کمکم به این سمت برود.
سنجش بهجای دوری
حسین بنیانیان ـ از اعضای شورای انقلاب فرهنگی
دراینباره نیاز به نظر روانشناسان، جامعهشناسان و کارشناسان علوم ارتباطات است. هرچند بُعد دیگر نگاه به این ماجرا نیز فرهنگی است. به نظر در عرصه افراط و تفریط افتادهایم. همین امر نیز باعث بروز مشکلاتی در فرد خواهد شد. درست در زمانی که معتاد به خبریم، آرامش خود و دیگران را نیز سلب خواهیم کرد. اما بدون خبر نیز ممکن نیست زندگی کنیم. این بیخبری ارتباط ما را با جامعه قطع خواهد کرد و به جهان ارتباطی و اطلاعاتی افراد ضربه سختی میزند. باید در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی این ارتباط را با جامعه حفظ کرد و از جامعه پیرامون اطلاعات بیشتری به دست آورد تا تعاملات خود را تنظیم کنیم. اگر ارتباط با جهان قطع شود چون اصحاب کهفی که در غاز زندگی میکند، خواهیم بود. به نظر تفریط مقابل باعث شده در کشور منبع خبر با حجم زیاد و غیرقابل کنترلی تولید شود و بسیاری از این اخبار با ماهواره و انواع شبکه اجتماعی به ما خواهد رسید؛ امری که فرد را دچار سرگیجه خواهد کرد. بنابراین باید در حد نیاز و متناسب با حرفه و زندگی خود به اخبار مجهز شد. مثلا تاجران به اخباری نیاز دارند که شاید دانستن آن بهکار یک دانشجو نیاید و دانشجو باید خبرهایی را دنبال کند که چندان بهدرد پزشک نمیخورد. به نظر رسانه باید سواد رسانهای مردم را ارتقا دهد و آنها را به قدرت تحلیل تشویق کند و خود به تفکر و اخلاق مجهز شود. زیرا بسیاری از این اخبار در تحلیل عقلی درست و صادق نیستند. بنابراین فرد باید در تصحیح بعضی اخبار تلاش کند و به تجربه به درک خبر درست برسد.
از اینرو نباید از اخبار دور ماند، بلکه باید هر نوع خبری را دنبال نکرد و از منبع درستی تغذیه شد. پرسه در شبکههای اجتماعی زندگی را مختل میکند و انسان را دچار خطاهای ارتباطی خواهد کرد.
حد وسطِ خبر شنیدن
شهرام گیلآبادی ـ مدیر فرهنگی و کارگردان تئاتر
بعضی از تئوریها و شعارهایی که در عالم وجود دارد، ما را به اطلاع و جهانآگاهی سوق میدهد؛ یعنی مطلعبودن از موضوعی میتواند افراد را به شبکههایی جهانی متصل کند که در تصمیمات روزمره و نگاه به آینده اثرگذار باشد. در اینکه خبر یا اطلاعرسانی ما را وارد نخستین پله رشد میکند شکی نیست. اما چگونگی بهرهگیری از خبر نیز مهم است. گاه برای استفاده از خبر فیلتری وجود ندارد. گاهی برای کسب اخبار به ذوقزدگی دچار شده و گاهی برای در معرض خبر قرارگرفتن دچار وسواس میشویم. مراحل مختلف کسب خبر در روانشناسی خبر تعریف شده است. بنابراین گاهی دچار سندروم خبر خواهیم شد. یعنی بیمار شده و اگر بیماری ادامهدار شود، به اعتیاد خبر دچار میشویم. بنابراین در ابتدا لازم است برای مواجهه با خبر مانیفست داشته باشیم زیرا اگر این تعریف وجود نداشته باشد، حال که مجراهای گوناگونی در ارائه و انتشار خبر باز شده، زندگی را برایمان دشوار خواهد کرد. آدمها بسته به نیاز دنبال خبر میگردند و خود را در معرض آن قرار میدهند اما اگر از نیاز فراتر رفته و به سندروم روانی بدل شود، خطرناک است. گاهی خبر اشتباهی در سوشالمدیا منتشر میشود که خوشایند ماست و ما نیز آن را منتشر میکنیم و با اینکه با عقل جور نیست، آن را در فضایی تفریحی در میان میگذاریم، درحالیکه باید فضایی برای خود بسازیم که سعی کنیم خبرهایی در حد نیاز را مورد توجه قرار دهیم. اگر بیش از حد نیاز با اخبار مختلف درگیر شویم، دچار موقعیتی خواهیم شد که خبر کارایی خود را از دست داده و ما را دچار بیماری خواهد کرد. از اینرو کمپینهای شکلگرفته گاهی ما را متوجه نوع انتخابمان میکنند. اگر انتخاب این است که در معرض خبر بد باشیم، بیمار میشویم و اگر انتخاب این باشد که در معرض خبر خوب باشیم، دچار بیماری خوشبینی مفرط خواهیم شد. در شنیدن اخبار نیاز به حد وسطی است.
هرکه را افزون خبر، جانش فزون
اردشیر رستمی ـ شاعر، کارتونیست و مجسمهساز
چطور میتوان از خبرخوانی، دوری کرد؟ دوری از اخبار، دوری از واقعیت موجود است. پنهانکاری واقعیت هر قدر هم که تلخ باشد راه چاره نیست. نباید منبع اصلی را فیلتر کرد. اخبار باید در جریان آزاد، به مردم برسد و مردم درنهایت خودشان تصمیم بگیرند که آنها را دنبال کنند یا نه. اینجا نقش هر فرد است که سرنوشتساز میشود.
خودمان باید انتخاب کنیم چه چیزی را بخوانیم و از چه چیزی بگذریم. آدمها همانگونه که غذای جسمشان را انتخاب و میل میکنند همانگونه هم باید خوراک ذهنیشان را انتخاب کنند و این به معنی مصونبودن از جریان اخبار نیست. جان نباشد جز خبر در آزمون/ هر که را افزون خبر جانش فزون
بیخبری چون کبک
محمد دهقانی ـ روانپزشک
ما فارسیزبانان، ضربالمثلی برای «بیخبرماندن» را هم در گنجینه ادبیات خود داریم، آن هم «چون کبک سر در برف کردن» است. درحالیکه ندیدن و نشنیدن چیزی از واقعیت ناگوار بیرونی نمیکاهد، این روزها نحلهای معروف به «راز» سفارش به فقط زیبا دیدن میکنند به امید و این باور که کیهان نیز بهگونهای زیبا پاسخشان را بدهد. بهعبارتی این گروه از سر در برف کردن خود اعتباری یافتهاند. ولی خلاف درک عامه مردم، اینگونه زیبااندیشی، روانشناسانه نیست، بلکه فراروانشناسانه است. بهعبارتی چنین باورهایی از مرزهای علم گذشته و اینکه در کجا سیر میکند، مشخص نیست. اما از واژههایی که متأسفانه در روانشناسی بار منفی و زشتی پیدا کرده، «اجتناب» است. ندیدن و نشنیدن شاید به گوش اجتنابگونه به نظر آید، درحالیکه چشمدرچشم بدی و کژیها، به نابودیشان رفتن، دلاورانهتر است تا در پستویی سر در تاریکی بیخبری بردن.
بیگمان هر چیزی به اندازه خویش نیکوست و توان ذهنی و روانی هر فردی خویشویژه است. هر کس به اندازهای باید بار بردارد که از پس به مقصد رساندنش برآید. من برای بیخبری و ناشنیدن کف نخواهم زد ولی خودشناسی و آگاهی از مرزهای توان خود چیز دیگری است و بسیار ارزشمند.
خبر را جراحی و تحلیل کنیم
هادی حیدری ـ کارتونیست
این ممکن نیست که کارتونیست با توجه به فضایی که در آن فعالیت میکند، خود را از خبرها دور نگه دارد زیرا باید اثرش را منطبق با خبر خلق کند. بهعبارتی کارتونیست از یک سو در معرض بیماری قرار دارد و از سوی دیگر خود درمانگر است. طنزپرداز همچون جراح اخبار عمل میکند. همانطور که جراح نمیتواند خود را از بیمار و بیماریاش مصون نگهدارد و برای درمان معجزه کند، کارتونیست و طنزپرداز نیز نمیتواند چنین کند.
خصوصا آندسته که کارشان با حوزههای اجتماعی و سیاسی گره خورده است. بخشی از مردم بهدلیل موقعیت شغلی خود به فاجعه عادت میکنند. این در معرض اخباربودن، گاه واکنش حسی افراد را مختل خواهد کرد؛ مثلا در انتشار خبر فرودگاه کابل، شاید ظاهر ماجرا را که شامل فیلم و تصویرهایی از حادثه است، رها کنم و از خودخوری بپرهیزم،اما اثر این ماجرا در افغانستان را در ذهن تحلیل میکنم و به آن عمق میدهم. پس بهجای غرقشدن در خبر باید آن را تحلیل کرد. با این تفاسیر خروجی کار در هر حوزهای که فعالیت کنید، قلم و خطی خاص پیدا میکند. نوع نگرش و جهانبینی فرد در هر خبری وارد میشود.
از اینرو عدهای به لایههای عمیق خبر رفته و عدهای با توجه به تیتر طراحی میکنند، همین اثر را در هر فرد متفاوت از اثر دیگر خواهد کرد. زمانی که آثار، صاحب مولف میشوند. بنابراین در مواجهه با خبر باید از غرقشدن پرهیز کرد و گوشههایی از خبر را دید که میتواند منجر به درکی عمیق شود. گوشههایی که باید جامعهشناسانه، روانشناسانه و با درکی از علوم سیاسی بررسی شود تا بتوان به آن واکنش درستی نشان داد. مردم نیز برای آنکه زهر خبر را بگیرند، بهتر است تحلیلی به آن نظر کنند. از سوی دیگر فهم واقعیت خبر در مواجهه نخست ممکن نیست. گاهی این بخشی از خبر و گفتوگو است که در شبکههای مخالف بریده و انتخاب شده منتشر میشود.
انسان زنده و ذیشعور بیخبر نیست
احمد طالبینژاد ـ منتقد سینما
به نظر نمیتوان به این پرسش که آیا باید پیگیر اخبار بود یا نه، پاسخ قطعی داد. بستگی به این دارد که در چه موقعیت جغرافیایی، فرهنگی و سیاسی قرار گرفتهایم. تمایل و گرایش ما راهنماییمان میکند که در دوری از خبر و پرهیز از آن آرامش داریم یا در بطن اخبار زندگی کنیم. جدای از این ماجرا کمی نسلی است. نسل من و متولدان دهه30 با رویدادهای سیاسی و اخبار بزرگ شدهاند و نمیتوانند از آن جدا شوند. بهخاطر دارم که از نوجوانی و پیش از آن، ساعت 2بعدازظهر، اخبار رادیو ایران را گوش میکردم، درحالیکه از سیاست هیچ نمیدانستم. فقط عادتی بود که شاید دلیلش آن ساز بود که پس از خبر صدایش به گوش میرسید. معمولا نیمساعت و از بهترین موسیقیهای آن دوره که عادت کرده بودم پس از خبر آن را گوش کنم. پس از آن، در دوره جوانی و دانشجویی و عقلرس شدن به خبر بهعنوان نیازی روحی و روانی گوش کردم. حالا نیز چنین است؛ بهنظرم آن دسته که به خبر علاقهمندند، از شنیدن آن به نیازی درونی پاسخ داده و ارضای نفسی میرسد. انگار با گوش نکردن به اخبار دچار خطایی شده و از تحولات شتابناک جهان دور افتادهایم. اینکه عدهای معتقدند اگر خبر گوش نکنیم، از اضطراب دور خواهیم بود، به نظرم با اینکه بیتأثیر نخواهد بود اما تأثیر آن به اندازه تحولات روزمره در زندگیهای شخصیمان نخواهد بود؛ یعنی در شهری چون تهران، اساسا آنقدر عوامل استرسزا وجود دارد که اخبار در آن گم خواهد شد. مگر میشود انسان زنده و ذیشعور که گمان میکند به جهان امروز آگاه است، بیخبر بماند؟ بستن درهای رسانه به روی خود، ممکن نیست. اینکه ما زندهایم نیز نشان از آن دارد که در بطن این تحولات قرار بگیریم و جهان پیرامون را بیشتر بشناسیم. درست است که گاهی باعث اضطراب و بیماریهای روانی خواهد بود ولی میتوان ساعاتی را به این آگاهیسازی اختصاص داد و در کوران تحولات جهان قرار گرفت. افراط در اینباره نیز مثل افراط در همهچیز دیگر اشتباه است. هرچند روز خودم از 5عصر آغاز میشود که پای اخبار مینشینم و کانالها را برای شنیدن خبر بالا و پایین میکنم و بهشدت در اینباره افراطی هستم و با اینکه خبرها تغییر چندانی نمیکنند، از دوباره و سهباره شنیدن آن دل نمیکنم اما اگر قاطع از اخبار دوری کنیم، بخشی از زندهبودن را کتمان خواهیم کرد، حال آنکه انسان زنده بهدلیل کنجکاوی و ذکاوت نمیتواند دور از وقایع روز باشد. بنابراین اصرار نکنیم که ارتباط خود را با خبر و جهان خبری دور کنیم. هرچند بستگی به این دارد که به کدام رسانه و جهان خبری نگاه میکنیم و این رسانه در چه جهتی حرکت میکند. اگر رسانه واپسگرای دروغگویی باشد، نباید آن را شنید. اگر رسانهای یکجانبه به جهان بنگرد نیز نباید مورد اقبال قرار گیرد. خبر را باید از رسانهای بیطرف شنید که در جهان امروز نیز کمیاب است. رسانهها هریک به قدرتی وابستهاند که منویات آن قدرت را سرلوحه کار قرار میدهند اما از لابهلای اخبار میتوان به تعادلی در خبر رسید.
دروازهبانی خبر محیطزیستی
علی طهماسبی ـ فعال محیطزیست
اکنون که این متن را مطالعه میکنید، رسانههای بسیاری چون تلویزیون، روزنامهها، تلگرام، یوتیوب، فیسبوک، اینستاگرام و... مشغول تولید محتوا هستند و حجم این تولیدات رقمهای عجیبی را ثبت کرده است. بهطور مثال روزانه ۵۰۰میلیون نفر اقدام به استوری گذاشتن در اینستاگرام میکنند و بنابر اعلام مسئولان یوتیوب هر سهماه یکبار 10میلیون ویدئوی بارگذاریشده در این پلتفرم با بازدید کمتر از 10نفر حذف میشود. ملاحظه میکنید که همین دو قلم آمار از حجم تولید محتوا، نشان میدهد که حتی اگر تمام طول عمر، چندین انسان با میانگین 50سال زیستن، در فضای حقیقی و مجازی به دنبالکردن محتوا و اخبار تولیدی فضای مجازی بپردازند بازهم بخش اعظمی از این محتوا بدیع و دستنخورده باقی خواهد ماند. اما آسیب اخبار منفی؛ انسان همانگونه که نمیتواند همهچیز را بخورد و درصورت انجام این کار، به بدن خود آسیب میرساند باید در خواندن، شنیدن و دیدن اخبار نیز تعادل را برقرار کند زیرا روان خود را در معرض آسیب قرار میدهد. محققان تأیید کردهاند که مواجهه توأمان با اخبار منفی موجب اضطراب، استرس و متعاقبا افسردگی و شکلگیری حس درماندگی در فرد میشود؛ مثلا تغییرات اقلیمی باعث بروز حوادث طبیعی گستردهای شده است و بنابر آمار سازمان ملل، تقریبا در هر سال نزدیک به ۴۰۰حادثه طبیعی ازجمله آتشسوزی، سیل، زلزله، توفان و... رخ میدهد. حال تصور کنید که شما مخاطب تکتک این حوادث هستید! حوادثی که شاید در طول عمر شما و خانوادهتان برایتان رخ ندهد اما مرتب دنبالکردن این اخبار موجب ملولشدن و ایجاد حس اضطراب در شما میشود. حال چگونه اخبار را مدیریت کنیم؟ اینکه برای پیشگیری از اضطراب باید بهطور کلی و مطلق از اخبار دوری کنیم بدین معنی است که عمدا مانع از افزایش دانش خود در موضوعات محیطزیستی شویم. اما مسلماً باید در دنبالکردن اخبار دقت ویژه کرد. دکترحسین رجایی، روانپزشک و کارشناس علوم سیاسی، در اینباره میگوید؛ «آگاهی از رویدادهای جهان اطراف همیشه مفید است». او توصیه میکند که مخاطبان «تعادل را در پیگیری خبرها رعایت کنند تا شادی غیرواقعبینانه یا اضطراب بیش از حد نداشته باشند.» دروازهبانی خبر یکی از اصول انتشار خبر در رسانههاست. در واقع سردبیر و رسانهها تمام اخبار رسیده بهدست خود را منتشر نمیکنند و اصول خاصی چون ارزش خبری، محتوا، موضوع، اثرگذاری و فاکتورهای خاص و منحصر دیگری را برای عرضه یک خبر به مخاطب خود درنظر دارند و مانند دروازهبان مانع از عبور هر خبری میشوند. بهنظرم در رویکرد دنبالکردن اخبار محیطزیستی، برای اینکه درگیر عوارض ذکرشده نشوید، بهتر است از رسانهها و افراد صاحبنظر در این حوزه شناسایی و دنبال شود. غیراز این فهرست مشخصشده همهچیز و همه کس را دنبال نکنید. قطعا این شناسایی از طریق حلقه دوستان محیطزیستی و دنبالکردن رسانههای معتبر محقق خواهد شد. برای مثال در فضای اینستاگرام که بیش از ۲۴میلیون ایرانی در آن حضور دارند. بلاگرهای محیطزیستی تولید محتوای خوبی در زمینههای مختلف محیطزیست و یژگیهای یک کنشگر محیطزیست دارند و میتوانند در فهرست ما جای بگیرند. متخصصان نیز در حوزههای مختلف محیطزیست (آبوهوا، خاک، زیستمندان و...) صفحات تخصصی دارند و سمنهای محیطزیستی اقدامات خود را در صفحات اختصاصی به اشتراک میگذارند. همچنین خبرنگاران و فعالان رسانهای تولیدات خوب و قابل اعتمادی درباره اتفاقات و حوادث محیطزیستی به مخاطبان ارائه میکنند که همگی میتوانند مرجع اطلاعاتی ما باشند و باعث شوند تا ضمن واقعبینی و ایجاد تعادل، فیکنیوزها و اخبار منفی روح و روان ما را نبلعند. یادمان نرود یکی از ویژگیهای مهم دوستدار محیطزیست امیدواربودن وی است و باید تولیدکننده امید باشد. بهقول حضرت سعدی؛ خبری که دانی دلی بیازارد، تو خاموش تا دیگری بیارد. بلبلا! مژده بهار بیار، خبرِ بد به بوم باز گذار.