• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
یکشنبه 14 شهریور 1400
کد مطلب : 139586
+
-

پاندمی از آنچه در تصویر می‌بینید به شما نزدیک‌تر است

نمونه‌هایی از بازنمایی شرایط کرونایی در آثار سینمایی و تلویزیونی


طه رادمنش ـ روزنامه‌نگار

همه‌‌چیز را تغییر داد. جهان را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد. سازمان بهداشت جهانی را بر صدر اخبار نشاند. صدای سرفه را به ترسناک‌ترین صدای جهان تبدیل کرد. کاری کرد که بیش از پیش از ازدحام جمعی گریزان شویم و به انفراد فردی روی آوریم. ناچار شدیم قید کثرت را بزنیم و خلوت را برگزینیم. کرونا حتی شکل دوست داشتن را تغییر داد. نشانمان داد آنقدرها هم که باور داشتیم اشرف مخلوقات نبودیم و به یک تب بندیم. مجبور شدیم دیدار با یار شاطر را کم کنیم تا مبادا بار خاطرش شویم. سپهر تصویر در ساحت‌های گوناگونش چون فیلم، سریال، رئالیتی‌شو و... نیز تحت‌تأثیر این ویروس قرار گرفت. همانگونه که جهان هنر و ادبیات پیش‌تر به ترسیم آینده‌ای ترسناک در قالب آثار نمایشی و تالیفی دست زده بود و مچ علم را در زمینه ترسیم آینده خوابانده بود، این بار، نه در نقش راوی از پیش آگاه، که در سیمای روایتِ پس از رخداد ظاهر شد. در این یادداشت تلاش خواهیم داشت تا به معرفی آثاری بپردازیم که تحت‌تأثیر این ویروس قرار گرفتند و چه از نظر محتوا و چه فرم، تغییری در روایت تصویری خود دادند.

  از معروف‌ترین و محبوب‌ترین نمونه داخلی شروع کنیم؛ سریال «پایتخت»، فصل شش. فصل آخر زندگی خانواده معمولی و عامل وسط پخش به‌خاطر شیوع گسترده ویروس کرونا تعطیل و پس از وقفه‌ای طولانی از سر گرفته شد. در قسمت‌های پایانی سریال استفاده از ماسک، تأکید بر شست‌وشوی دست، فاصله‌گذاری اجتماعی و ارزش هر نفسی که فرومی‌دهیم بر داستان غلبه داشت. به‌عبارتی، محتوا غالب شد و فرم مغلوب.

  فصل سوم سریال پرطرفدار «نون. خ» نیز از دیگر مصادیق است. با این تفاوت که غلبه متنی کرونا سبب نشد تا جذابیت‌های سریال به حاشیه رود. هم گویش زیبای کرمانشاهی، هم استفاده از صدا و هنر موسیقایی بزرگانی چون حسن زیرک و مظهر خالقی نیز کاملا در جهت بسط قصه و شخصیت‌های دوست‌داشتنی آن قرار داشت. در تک‌تک نماها استفاده از ماسک بیشترین اِلِمان تکرارشونده بود. اصالت قصه و روایت درست آن سبب شد حتی حضور توریست‌های چینی در بخش‌هایی از سریال ضمن متبادر کردن منشأ مستقیم ویروس کرونا، کوچک‌ترین توهینی را نشان ندهد.

  سریال «احضار» دیگر سریال ایرانی بود که در‌ ماه رمضان پخش شد و فارغ از جنبه‌های به ظاهر ترسناکش که بیشتر خنده‌دار بود، اشاره مستقیمی به ویروس کرونا داشت؛ چه با زدن ماسک و چه با گفتن حرف‌های گل‌درشت.

  سری هم به آن سوی آب بزنیم. سریال «این ما هستیم» (this is us) محصول شبکه NBC از سریال‌های بسیار محبوب، پرطرفدار و عمیق است که با محور قرار دادن خانواده‌ای آمریکایی، مشکلات این خانواده را در ینگه‌دنیا نشان می‌داد. این سریال در فصل پنجم خود حضور بازیگران با ماسک را نشان داد و تأکید زیادی بر رعایت بهداشت شخصی برای پیشگیری و جلوگیری از این ویروس کرد. این سریال که ماهیت کمدی- تراژیک داشت برای هدف قرار دادن افرادی که شیوه‌نامه‌های بهداشتی در آمریکا را رعایت نمی‌کنند، رگه‌های طنز سیاه، انتقادی و گزنده خود را پررنگ‌تر کرد تا زنگ خطر را به صدا در آورد.

  سریال آلمانی- دانمارکی «اسلابورن» (sloborn) نیز هر چند چندان دیده نشد اما چه در سر و شکل ظاهری و چه مضمون محتوایی ربط مستقیمی به پاندمی دارد. این سریال با محور قرار دادن جامعه‌ای کوچک که تحت‌تأثیر ویروسی کشنده قرار گرفته‌اند، به‌درستی و بدون هرگونه شعارزدگی نشان می‌دهد که بنی‌آدم اعضای یک پیکرند. ویروسی کشنده، جامعه‌ای محدود و کمونی معدود را هدف قرار می‌دهد و تو گویی جهانی را از پا درمی‌آورد. فارغ از جنبه‌های نمایشی سریال و تأکید غیرمستقیم بر چگونگی کنترل ویروس، نشان دادن جنبه‌های روانی پاندمی از نکات حائز اهمیت این سریال عمیق و چشم‌نواز است.

  این رویه در مسابقات تلویزیونی و رئالیتی‌شوها نیز بیشتر به چشم آمد. مسابقه‌ها و برنامه‌های وطنی از قبیل «دورهمی» و «خندوانه» نیز از همین امر تأثیر پذیرفتند و ماسک را لوگوی خود کردند. در رئالیتی‌شوها هر چند از قبل مشخص بود که فقط «شو» است و جایی از «رئالیتی» در آن نیست اما برای واقعی‌سازی دروغ نمایشی می‌بایست همچنان خود را به‌زور به‌روز نگه می‌داشتند. یکی از طولانی‌ترین این نمونه‌های خارجی سریال «پا به پای خانواده کارداشیان»  (KEEPING UP WITH THE KARDASHIANS) است که پس از 12‌فصل سرانجام در کوران کرونا تمام شد. یکی از شایعاتی که پیرامون این خانواده نوکیسه ارمنی- آمریکایی در مورد اتمام این سریال مطرح شد، ناتوانی در سازماندهی دیدارهای نمایشی مردمی این خانواده با هواداران‌شان به‌خاطر کووید-19 بود. چه این شایعه درست باشد چه نباشد، می‌توان حکم داد که تنها حرکت مثبت کرونا همین بود و بس!

دنیای تصویر از ابتدای اختراع، هم ادامه‌دهنده جامعه بشری بوده و هم خط‌دهنده آن، هم چوپان بوده و هم گله. هنرهای تصویری صنعت بود، سرگرمی شد و رفته‌رفته به کلاس فلسفه و تفکر تبدیل شد. نکته مهم اما این است که این جهان اگر از منظر داستان‌گویی جذاب نباشد، قرار نیست درسی هم از آن گرفته شود. اگر فرم، مخاطب را میخکوب نکند، بهترین محتوا نیز به دردی نخواهد خورد. اکنون که جهان در حال از نفس افتادن است و شکمش پر شده از قربانیان ویروس، نقش سینما و تلویزیون در جهت ایجاد سرگرمی و ساخت آگاهی بیشتر شده. به تصویر کشیدن پاندمی کرونا، هم می‌تواند ما را نسبت به خطر آگاه سازد، هم می‌تواند با تکثیر تصویر این ویروس مرگبار، عمیق‌مان کند. دو صورتک خندان و گریان که نماد هنرهای نمایشی است، اینجا به فهم مطلب کمک‌مان می‌کند. هم باید با دیدن تصویر ویروس خندید و سرگرم شد، هم باید ترسید و آگاه شد، عینیت کرونا در آثار نمایشی ناشی از ذهنیت راویان است؛ این ترسِ درونی تصویر شد تا درسی بیرونی برای همه باشد، از اضطرابی نهانی تا دردسری جهانی. هشدار: پاندمی از آنچه در تصویر می‌بینید به شما نزدیک‌تر است! 

این خبر را به اشتراک بگذارید