فرهنگ و زندگی/ آوازی که حزین شد *
حمیدرضا محمدی
مجنون چه رباب دست بر سر
نظامی گنجوی
از پریروز خبری دستبهدست میشود که طالبان، موسیقی را حرام اعلام کرده است. رفتم و دیدم که بله، همینطور است؛ ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان با نیویورک تایمز گفتوگویی انجام داده و صراحتا اعلام کرده که «موسیقی در اسلام حرام است» و البته ابراز امیدواری هم کرده که «ما به جای فشار واردآوردن به مردم، امیدواریم بتوانیم آنها را قانع کنیم که چنین کاری نکنند.»
و این تازهترین موضع طالبان، برای جامعه موسیقی افغانستان دردناکترین اتفاق ممکن است؛ سرزمینی که سرشار از صداها و آواها و نواهاست. اصلا چرا راه دور برویم و بحث را بپیچانیم و کش بدهیم؛ این ملت یک ساز ملی دارند. همین یک جمله بس است و باید تا تهش را خواند؛ یعنی آنقدر قدمت و عظمت و وسعت دارد موسیقی این کشور که ممنوعشدنش، آب سردی بود بر پیکر موسیقیدانان و پیکره موسیقی.
صحبت از ساز ملی افغانستان شد، که نامش «رُباب» یا «رَباب» است. یادم آمد شاید ١٠سال پیش، مؤسسه ماهور، آلبومی منتشر کرد بهنام «رُبابِ هراتی» که محصول زخمههای محمدرحیم خوشنواز است در هرات که از قضا پدرش، امیرجان خوشنواز هم به همین هنر اشتهار داشت. او البته از نسل متقدم موسیقیدانان افغانستان است و از دهه30 میلادی به این کار سرگرم بود. این همه یعنی موسیقی این مردم پیشینه و پشتوانهای دارد، به زمانی که اصلاً طالبانی در کار نبود و طالبی نبود که بخواهد موقوفش کند، هرچند که موسیقی وقتی مردمی باشد، این جلوگیریها، جلویش را نمیگیرد و پیش میرود. آن هم این موسیقی که تلفیق چند فرهنگ و آیین و زبان و قومیت است؛ ملغمهای که یکجایش، شعر فارسی خوانده میشود و جای دیگرش، آوای پشتو و یا نوای ازبک به گوش میرسد؛ اختلاطی که به فرهنگ اعلای مردم سرزمین افغانستان برمیگردد و تساهل و تسامح ذاتیشان. فرهنگی که یکی از اجزای ممتازش موسیقی است و گفتهاند دیگر نباشد. اما غافل از آنکه موسیقی هیچگاه نیست نمیشود.
* در لغتنامه علامه دهخدا آمده است: «در رساله معربات مسطور است که رباب معرب رَواده است و معنی رواده آواز حزین دارنده است.»