• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
پنج شنبه 6 اردیبهشت 1397
کد مطلب : 13844
+
-

روایت دیگران

شهر و یک کبریت کشیدن

شهر و یک کبریت کشیدن

انتخاب و ترجمه/ اسدالله امرایی|نویسنده داستان/ریکاردو لیندو فوئنتش:

ریکاردو لیندو فوئنتش، نویسنده السالوادوری در سال1947 در سان‌سالوادور به دنیا آمد. پدرش دیپلمات بود و به واسطه شغل او به کشورهای زیادی سفر کرد؛ از شیلی تا کلمبیا و آرژانتین و اسپانیا. در سوربن درس خواند و بعدها به کشورش برگشت و به انتشار نشریات ادبی و هنری پرداخت. سال2016 درگذشت و خاکسترش را به اعماق دریا ریختند.

در جایی از بیابان شهر آینه‌ها قرار دارد. آینه‌ها آن‌قدر ریز هستند و چنان پخش شده‌اند که کافی ا‌ست فقط یک کبریت بکشیم تا تمام شهر غرق نور شود. تاریک‌ترین شب‌های ظلمانی به مدد قدرت همان تک شعله کبریت از بین می‌رود. تمامی کاروان‌ها که در روشنایی روز به شهر می‌رسند، کور می‌شوند. راه گم‌کرده پیش می‌روند؛ هر چه درون‌شان تاریک‌تر باشد، گستره پیش‌رو درخشان‌تر است تا آنکه در لغزش ساکت ماسه‌ها بلعیده می‌شوند. این شهر داستان است.

این خبر را به اشتراک بگذارید