• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 19 مرداد 1400
کد مطلب : 137793
+
-

برای آنکه هیچ‌چیز تغییر نکند باید همه‌‌چیز تغییر کند

یادداشتی درباره تفاوت‌های ظاهری دولت تدبیر و امید با دولت پیشین


طه رادمنش ـ روزنامه‌نگار

جهان سیاست، جهانی جدی، عبوس، عصاقورت‌داده، خشن و گاه ترسناک است. سیاست همواره چهره‌ای ژانوسی و دوگانه داشته. دوست دیروز، دشمن امروز و متحد امروز به خصم فردا تبدیل می‌شود. در این جهان، ظاهرا قواعد و پروتکل‌های نوشته‌ شده و قوانین نانوشته‌ای نیز وجود دارد. ظاهرا نمی‌توان سیاستمداری جدی و مهم بود و ظاهر و تیپی خلاف جریان و عرف سیاست داشت. این رویه در جامعه ایران با بافتار و ساختار خاص خود و با توجه به عقبه و سنت‌های سیاسی خود تغییر زیادی با جهان پیرامونش دارد. سیاسیون ایران فارغ از روحانیت آن، همواره تیپ و ظاهر مشخصی داشتند و براساس همان الگو رفتار می‌کردند و سنت‌های پوششی و گویشی پیشین را بازتولید می‌کردند. کت‌و‌شلوار خاکستری، ادبیات گفتاری کتابی، ته‌ریش و عینک بی‌فریم ازجمله المان‌های نمادین این قشر در ایران بود. اکنون که دولت تدبیر و امید به پایان راه خود رسید و دولت جدید کار خود را آغاز کرد، این جابه‌جایی را بهانه‌ای قرار دادیم تا به تفاوت‌های کابینه حسن روحانی با دولت‌های پیشین بپردازیم.
هر چند در دولت‌های پیشین بودند افرادی که تلاش داشتند تا با شکستن چارچوب ظاهری سیاست در زمان خود، چهره جدیدی از خود نشان دهند اما در دولت روحانی این تغییر ظاهری بیشتر به چشم آمد. ناگفته پیداست که مهم‌ترین تأثیر را در این تغییر فضای مجازی داشت و بس. به مدد این جهان نامتناهی، سیاسیون این اجازه را به مردم دادند تا حداقل به شکل صوری ارتباط نزدیک‌تری با آنان برقرار کنند و اندکی از برج‌عاج سیاست پایین بیایند. مردم نیز در طرف دیگر فرصت پیدا کردند تا انتقادات و نظرات خود چه در مورد مسائل کلانی چون اقتصاد، سیاست و فرهنگ و چه در مورد مسائل خردی مثل انتقاد از پوشش یا کری‌خواندن را مطرح کنند.
مهم‌ترین چهره از این منظر محمدجواد آذری جهرمی است؛ وزیری جوان که چندان در افواه نبود و جایی در اذهان نداشت یکباره با وزارت ارتباطات، ره صدساله شهرت- سیاست را پیمود. جهرمی با انتشار تصاویری از خانواده خود در فضای مجازی و پلتفرم اینستاگرام حداقل در ظاهر تلاش کرد تا کلیشه «ما سیاسیون از خود مردم هستیم» را مصداق بیشتری ببخشد. هر چند در این بین سوتی‌های زیادی نیز داد که معروف‌ترینش همان توییتی بود که از لذت توییت‌کردن با گوشی‌ای ساخت ایران نوشته بود غافل از اینکه در فضای مجازی و جهان سایبری نمی‌توان چیزی گفت و اثر انگشت و ردپایی از خود به جای نگذاشت. وزیر جوان ظاهرا نمی‌دانست که انتهای پیام ارسالی‌اش نوشته شده بود که این پیام با آیفون ارسال شده! گذاشتن لایو و جواب‌دادن کامنت‌های فالوورهایش با اسم کوچک یکی دیگر از این تغییرات بود. اما شاید جدای از سوتی‌دادن‌های پیاپی او در مورد ادعای استفاده از محصول وطنی، کری‌خواندن‌های پیاپی او برای هواداران استقلال از جنجالی‌ترین اتفاقات زندگی سیاسی او بود. ورزش و سیاست همواره در طول تاریخ پیوند نزدیکی داشته‌اند و در این بین فوتبال به‌طور قطع سیاسی‌ترین آن. آنگلا مرکل، ولادیمیر پوتین و سیلویو برلوسکنی از مهم‌ترین سیاسیونی هستند که گرایشات هواداری و فوتبالی آنها کاملا مشخص است. اما چرا انتقادها در این مورد خاص فقط به سمت وزیر جوان رفت؟ به‌نظر می‌رسد جهرمی نه‌تنها وزیری جوان بلکه هواداری جوان نیز هست که مشخصه اصلی آن بی‌تجربگی و جوزدگی او در این موارد است. کری‌خواندن بخشی از فوتبال است و هیجان این ورزش را بیشتر می‌کند اما خط باریکی بین کری‌خواندن و تمسخر وجود دارد. شما به‌عنوان هوادار می‌توانید کری بخوانید اما زیرسؤال بردن تاریخ یک تیم، بخشی از کری‌خوانی نیست. نوشتن جملات و تعابیری چون «عاره» به جای «آره» یا نوشتن «صوبتا» به جای «صحبت‌ها» نیز از دیگر نمونه‌ها بود یا استوری‌کردن نصف شب جمله «بیداری ؟» هم نیز.
محمدجواد ظریف نیز هر چند چهره بسیار شناخته‌شده‌ای بود و اساسا کل دوران شکل‌گیری شخصیت سیاسی و بلوغ اجتماعی خود را در دستگاه دیپلماسی گذرانده بود اما به یمن فضای مجازی بیشتر در معرض دید قرار گرفت. ظاهر خندان، انگلیسی حرف‌زدن با لهجه بی‌نظیر، توییت‌های پی در پی، ریش پروفسوری و دکمه‌های سرآستین با لوگوی j z از بارزترین کدهای ظاهری این سیاستمدار بود. ظریف همواره تلاش داشت تا در بحرانی‌ترین شرایط نیز وظیفه اصلی یک دیپلمات که استفاده از گفت‌وگو و چانه‌زنی است را رعایت کند که نمونه مهم آن در شب بمباران پایگاه موشکی آمریکا در عراق به قصد انتقام ترور سردار سلیمانی بود. ظریف همچنین با انتشار تصویر خود در هواپیما نشان داد وزیر دستگاه دیپلماسی در شرایط جسمانی سختی به سر می‌برد ولی همچنان چهره خندان خود را حفظ کرده. نام‌بردن پیاپی ظریف از همسرش در تمام مصاحبه‌ها و قدردانی از زحمات او نیز یکی دیگر از ساختارشکنی‌های صورت سیاست در ایران بود. حضور شبانه ظریف در پلتفرم کلاب‌هاوس نیز ازجمله موارد جالب توجه بود. ظریف حرف خود را با این شوخی شروع کرد که «من مثل شماها پولدار نیستم و گوشیم اندرویده و طول کشید تا این برنامه را نصب کنم». او به خوبی نشان داد که برعکس جهرمی، مرز بین شوخی و توهین را به خوبی می‌داند و مثل نام خانوادگی‌اش در این موارد نیز ظریف است.
حسام‌الدین آشنا، مشاور رسانه‌ای حسن روحانی نیز به‌واسطه سمت اجرایی خود ناگزیر از حضور پررنگ در رسانه به شکل اعم و فضای مجازی به شکل اخص بود. آشنا که فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق است با توییت‌های مکرر خود و دعواهای مجازی خود با رائفی‌پور و مؤسسه مصاف معروف است که ناخوادآگاه ذهن را به سمت دیس و دیس‌بک‌های رپکن‌های ایرانی می‌برد.
تغییر، بخشی از ذات جهان مدرن است و سیاست نیز برای به روز نگه‌داشتن خود باید تغییر کند. اما هر تغییری باید براساس اصول و دیسیپلین پیش برود. تغییر فضای ظاهری و گفتاری سیاست در ایران با توجه به گوناگونگی فرهنگ‌ها، قومیت‌ها و اقلیت‌ها، سنت‌ها و گره‌های زیاد اجتماعی و فرهنگی نیاز به دقت و حساسیت زیادی دارد. می‌توان همچون علی‌اکبر صالحی، ‌زاده کربلا بود و با عقبه مذهبی، سمت حساس ریاست سازمان انرژی اتمی ایران را داشت و با حفظ اصول وارد کلاب‌هاوس شد و به سؤالات پرسشگران جواب دقیق و منطقی داد یا می‌توان همچون آذری جهرمی در مثلث لومپنیسم/ اسنوبیسم/ پوپولیسم گرفتار شد. تغییر درصورتی نتیجه عمیق و اثرگذاری می‌دهد که صرفا ظاهری نباشد. نگارنده و قلمش هر دو شرمسارند که چرا در این یادداشت در مورد تغییر، جای زنان خالی است. شهیندخت مولاوردی اسمی طولانی دارد و سمتی طولانی‌تر؛ دستیار ویژه رئیس‌جمهور در امور حقوق شهروندی. اما آیا صرف آوردن زنی در جهان مردانه سیاست می‌تواند اثرگذار باشد و تغییری اساسی ایجاد کند؟ بعید می‌دانم؛ به نقل از رمان یوزپلنگ «برای آنکه هیچ‌چیز تغییر نکند، همه‌‌چیز باید تغییر کند». اگر قرار است سیاست ثبات داشته باشد و با چالش اساسی روبه‌رو نشود، باید خیلی چیزها تغییر کند. اینطور نیست؟ 

این خبر را به اشتراک بگذارید