ناصر ایمانی ـ تحلیلگر سیاسی
آقای رئیسی در دوران تبلیغات انتخابات و نیز در روزهای گذشته از واژههایی برای تبیین سیاستهای داخلی خود استفاده کردند. ایشان بهصورت ویژه در مراسم تحلیف از واژه «دولت وفاق ملی» استفاده کردند. در دوران تبلیغات هم از دولت ایران قوی استفاده کرده بودند.
این تعابیر نشان میدهد که ایشان قصد دارند یک دولت ملی تشکیل دهند؛ دولتی فراتر از جناحهای سیاسی و در برگیرنده همه اقشار مردم با هر نژاد، قوم، زبان و مذهب.
یعنی نمیخواهند هیچ تقسیمبندی در دولتشان داشته باشند، الا شناسنامه ایرانی که این رویه در عرصه سیاست «دولت ملی» خوانده میشود. پس دولت ایشان برخلاف آنچه تصور میشود نهتنها جناحی نیست بلکه یک دولت کاملا ملی خواهد بود. اما ایشان چرا این سیاست را انتخاب کردهاند؟
در 16سال گذشته یعنی در دوره دو رئیسجمهور قبل، شکافهای عمیق اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در کشور بهوجود آمد.
در دولت آقای احمدینژاد شکافهای اجتماعی و سیاسی خیلی زیاد شد و در دولت آقای روحانی شکافهای سیاسی و اقتصادی.
شکاف اجتماعی که در دولت آقای احمدینژاد بهشدت ایجاد شد شکاف بین عامه مردم و نخبگان بود. همچنین شکافهای بزرگ سیاسی بهویژه در دولت دوم ایشان و سال88 در کشور بهوجود آمد.
در دولت آقای روحانی هم شکافهای سیاسی بین جناحها و فعالان سیاسی بسیار عمیق شد. همینطور شکافهای اقتصادی خیلی زیادی بهوجود آمد و فاصله بین دهکهای جامعه بسیار زیاد شد.
حال دولت آقای رئیسی با شکافهای بسیار زیاد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مواجه است.
شرایط کشور هم از جهت اقتصادی، سیاست خارجی، اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی بسیار بسیار نابسامان است. برای عبور از این عرصهها چارهای نیست جز اینکه یک دولت وفاق ملی بهوجود آید؛ یعنی باید فاصله شکافها و گسستهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی را کم کرد تا با کمکردن این گسستها و درههای عمیق، دولت بتواند فضایی را بهوجود آورد تا بتواند برنامههای خود را در عرصههای مختلف پیش ببرد؛ البته آن هم در بلندمدت.
بنابراین برای عبور از این مرحله و اینکه دولت موفق شود کشور را از این گردنه سخت عبور دهد باید یک دولت وفاق ملی تشکیل میشد که خوشبختانه ایشان به این موضوع توجه کرده و در حال انجام این امر است.
مهمترین نشانه برای تشکیل این دولت هم کابینهای است که قرار است تشکیل شود. شما اگر به اسامی کابینه ایشان دقت کنید (که تقریبا بهنظر میرسد اسامی نهایی هم باشند) اصلا چهرههای شاخص جناحی در این کابینه نمیبینید. حتی شاید بسیاری از چهرهها خیلی عنصر سیاسی به تعبیر موجود هم نباشند چه رسد به اینکه جناحی باشند؛ یعنی عموما افرادی هستند که از نظر آقای رئیسجمهور کارآمدی خوبی دارند و نه بهخاطر اینکه چهره سیاسی هستند یا از طرف فلان جریان یا طیف تحمیل شدهاند و به کابینه راه پیدا کردهاند. بلکه ایشان تلاش کرده که دولت وفاق ملی خود را از طریق کابینهای که تشکیل میدهد به منصهظهور بگذارد؛ یعنی یک کابینه با افراد اجرایی و کاری و شایسته بدون هیچگونه تعلقات خاص جناحی.
در مورد سیاست خارجی آقای رئیسی هم من از اظهارات خود ایشان استفاده میکنم که ادامه مذاکرات برای رفع تحریمهاست که به صراحت در صحبتهای روز تحلیف در مجلس بیان کردند. این حرف به این معناست که ؛
یک؛ دیپلماسی ادامه پیدا میکند؛ یعنی مسیر دیپلماتیک و مذاکرات ادامه پیدا میکند. البته طبیعتا نه برای همیشه و دراز مدت و نه اسیر دست غربیها شدن و... که اینها مشخص است؛ یعنی ایشان نمیخواهد مذاکره قطع شود.
دو؛ مسیر دیگری غیر از دیپلماسی را انتخاب نکردهاند؛ یعنی نمیخواهند از طرق دیگری تحریمها رفع شود.
سه؛ رفع تحریمها در دولت ایشان مهم است نه مذاکرات راجع به برجام؛ چرا؟ چون در اینباره ما صحبتی نداریم ما درباره برجام مذاکراتمان را کردهایم و توافقنامه را هم نوشتهایم.
چهار؛ اینکه ما فقط راجع به این موضوع یعنی رفع تحریمها مذاکره خواهیم کرد نه موارد دیگری که طرفهای غربی بعضا در مذاکرات گفته بودند مانند مسائل منطقهای،موشکی و...
پس سیاست ایشان ادامه مذاکرات دیپلماتیک در مورد مسئله تحریمهاست و تأکید زیادی هم بر روابط با کشورهای همسایه داشتند که در اولویت جدی سیاست خارجی ایشان خواهد بود.
تبیین سیاست داخلی و خارجی دولت جدید؛ رئیسی بهدنبال چیست؟
در همینه زمینه :