ورود آقای متفاوت
4تفاوت مهدی مهدویکیا؛ مردی که گزینه اول تیم ملی امید است
بهروز رسایلی| فدراسیون فوتبال طی دوران نه چندان طولانی حضور مدیران جدید، عزل و نصبهای زیادی را تجربه کرده که خیلی از آنها بهشدت بحثبرانگیز بودهاند. بعضی مواقع هم که حس میشده انتخاب درستی صورت گرفته، فرد مورد نظر خیلی سریع عطای کار را به لقایش بخشیده و رفته. موج بزرگ استعفاها در چندماه گذشته، همین مسئله را نشان میدهد. همه اینها یعنی حتی اگر خبر ظاهرا خوبی هم از فدراسیون شنیدیم، باید مدتی منتظر بمانیم و نتیجه کار را ببینیم. هماکنون اما انتخاب مهدی مهدویکیا بهعنوان سرمربی تیم ملی امید، اتفاقی مثبت و گامی رو به جلو بهنظر میرسد. امیدواریم این فقط یک «نمایش» نباشد و همکاری دوطرف به جاهای خوبی برسد. ستاره سابق پرسپولیس، هامبورگ و تیم ملی از چند جهت چهرهای متفاوت در فوتبال ایران به شمار میرود؛ تفاوتهایی که این انتخاب را دلپذیرتر میکند.
1ـ مهدویکیا برخلاف بسیاری از دیگر ستارگان فوتبال ایران، برای مربیگری هول نبود و عجله به خرج نداد. او از نخستین روزهای بازنشستگیاش میتوانست روی نیمکت تیمهای لیگ برتری بنشیند، اما وسوسههای شغلی، رسانهای و حتی مالی چنین پیشنهادهایی را پس زد تا کارش را درست و اصولی پیش ببرد. کیا مدتی در هامبورگ کارآموزی کرد و رفت سراغ فوتبال پایه؛ بخشی که خیلی به آن علاقهمند است. فکر میکنید از این آدمها در فوتبال ایران چند تا داریم؟ بنابراین اگر او واقعا قبول کند هدایت تیم ملی امید را بهعنوان نخستین تجربه دوران مربیگریاش بپذیرد، اتفاق مهمی رخ داده است.
2ـ به دلایلی که در بند بالا اشاره شد، مهدی مهدویکیا میتواند انتخاب بسیار خوبی برای تیم ملی امید باشد. او با چم و خم کار در فوتبال پایه آشناست و این سالها بهخاطر حضور در آکادمی کیا و درگیری با مسابقات ردههای مختلف سنی، حتما چیزهایی به چشم دیده که بقیه ندیدهاند. او استعدادها را میشناسد و از این جهت با مربیان پیشین تیم ملی امید فرق میکند. تصور کنید در دورهای سرمربیگری این تیم را به فرهاد مجیدی داده بودند؛ کسی که زمانی در تلویزیون گفته بود علیرضا جهانبخش، مهمترین استعداد آن سالهای فوتبال ایران را نمیشناسد! خب، طبیعی است که این انتخاب با آن انتخاب فرق داشته باشد. لااقل روی کاغذ بهنظر میرسد کیا شانس بیشتری برای موفقیت در تیم ملی امید داشته باشد.
3ـ مهدویکیا در رقابت انتخابی برای رسیدن به فدراسیون فوتبال، در جناح مخالف تیم پیروز قرار داشت و بهنوعی رقیب مدیران فعلی تلقی میشود. او بهعنوان نایبرئیس انتخابی علی کریمی، کنار جادوگر در اتفاقی حزنانگیز فقط 9رأی بهدست آورد. در مورد کم و کیف ماجرا در آن زمان به اندازه کافی حرف زده شده و تکرار آن مطالب سود چندانی ندارد. در چنین شرایطی برگزیدن فردی از جناح مخالف برای سرمربیگری در تیم ملی امید، اتفاق جالب توجهی است و میتواند مصداق کامل تلاش برای شایستهسالاری باشد؛ چیزی که این روزها در کشور بسیار کم داریم. میدانیم که کیا اهل لابی و باج دادن نیست؛ بنابراین حضور احتمالی او در نهایت سلامت اتفاق میافتد و میتواند حادثه خوبی باشد.
4ـ چندین دهه است که پشتوانهسازی در تیم ملی امید را فدای صعود به المپیک کردهایم و به هیچکدام هم نرسیدهایم! یعنی نه بهاندازه کافی بازیکن ساختهایم، نه راهی المپیک شدهایم. با حضور احتمالی کیا اما میتوان امیدوار بود این رویه اصلاح شود. طبیعتا او بهخاطر علایق و تجربیاتش، دنبال دستچین کردن بهترین ستارههای زیر 23سال لیگ نخواهد بود و اولویت را به بازیکنان کمسالتر و گمنامتر میدهد؛ بنابراین هم تیم بهتری برای فردای فوتبال ایران ساخته میشود و هم برنامههای آمادهسازی تیم امید تداخل کمتری با تقویم لیگ پیدا میکند. سال گذشته 10بازیکن آکادمی کیا به تیم ملی نوجوانان دعوت شدند و این مسئله نشان میدهد آنجا مسیر درستی طی شده؛ مسیری که شاید با انتخاب مهدویکیا بهعنوان سرمربی تیم ملی امید، اینجا هم تکرار شود.