• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
شنبه 9 مرداد 1400
کد مطلب : 136879
+
-

غذای ساده، هرماه 1.860.000 تومان

هزینه ساده‌ترین مواد غذایی در ‌ماه بیش از نیمی از حداقل حقوق یک خانوار ایرانی است

غذای ساده، هرماه 1.860.000 تومان


سمیرا رحیمی ـ روزنامه‌نگار

هزاران هزار پژوهش علمی و دانشگاهی درباره فواید و مضرات گوشت قرمز و سفید منتشر شده‌ و سال‌هاست که منتشر می‌شوند؛ درباره اینکه گیاهخواری مفید است یا مضر. یا چند وعده در هفته باید گوشت قرمز مصرف شود، چند وعده گوشت مرغ یا ماهی. درباره اینکه هر انسان در روز چه مقدار پروتئین و لبنیات نیاز دارد. چند تخم‌مرغ در روز به کبد آسیب وارد نمی‌کند و اینکه اصلا آیا تخم‌مرغ برای سلامتی خوب است یا آسیب‌زا. اینکه هر فرد در روز باید چند گرم دانه‌های آجیلی و روغنی مصرف کند، چه نوع میوه‌ها و غلاتی برای تامین ویتامین‌های ضروری بدن حیاتی است.  دانستن تمامی این اطلاعات می‌تواند بر کیفیت زندگی و سلامت انسان تأثیرات فراوانی داشته باشد؛ به شرط اینکه انسان‌ها توانایی فراهم کردن این مواد غذایی را داشته باشند. اقتصاد جهان بیش از یک سال است که تحت‌تأثیر همه‌گیری کرونا دچار بحران شدید شده است و در این میان کشورهایی مانند ایران که پیش از کرونا هم به‌دلیل تحریم‌های اقتصادی، مدیریت نادرست اقتصاد، بالابودن نرخ تورم، افزایش نامتناسب قیمت‌ها و نوسانات شدید در بازارهای اصلی درگیر بحران اقتصادی، فقر و نابرابری شدید اجتماعی شده بود، بیش از دیگر کشورها آسیب دیدند.  درحقیقت، انواع گوشت، ابتدا گوشت قرمز و ماهی و سپس گوشت مرغ، سال‌هاست که از سبد خرید بخش زیادی از خانوارهای ایرانی حذف شده است.خانوارهای زیادی هستند که دیگر شیر یا پنیر یا ماست خریداری نمی‌کنند، آجیل به بخشی از خاطرات خانوادگی آنها تبدیل شده است و برای تامین ارزاق روزمره و ساده‌تر خود هم با مشکلات فراوانی دست به گریبانند. شاید از بسیاری از بزرگ‌ترهای فامیل شنیده باشید که در دوران کودکی آنها، قوت غالب، آبگوشت و نان و پنیر و آبدوغ خیار بوده و تنها در مهمانی‌ها و جشن‌ها غذاهایی جز این قابل دسترسی بوده‌اند، آن‌هم اگر تعدد بالای اعضای خانواده و مهمانان مانع از آن نمی‌شده تا به اعضای کوچک‌تر خانواده غذا برسد. این خاطرات اکنون درحال تجدید شدن هستند، با این تفاوت که امروز بسیاری از خانواده‌ها حتی توان تامین مواد اولیه آبگوشت را هم ندارند و آمارها هم این موضوع را تأیید می‌کند.

اخراجی‌های سبد خانوار
مصرف گوشت قرمز در ایران طی سال گذشته به لطف افزایش مستمر قیمت‌ها و پایین بودن سطح درآمد خانوار به نسبت افزایش قیمت‌ها، کاهش قابل توجهی داشته است. در سال 84هر خانوار چهار نفره ایرانی سالانه 57کیلوگرم گوشت قرمز مصرف می‌کرده است و در سال 1400این رقم برای هرخانوار به 24کیلوگرم رسیده است. همچنین به‌گفته مدیرعامل اتحادیه دام سبک، سرانه مصرف گوشت قرمز در کشور به نصف، یعنی از 12کیلوگرم به 6کیلوگرم رسیده است.  لبنیات هم وضعیتی مشابه دارد و به‌گفته مدیرعامل اتحادیه تعاونی‌های لبنی، سرانه مصرف آن از 120کیلوگرم سال 89به 60کیلوگرم رسیده است. همچنین سرانه مصرف برنج در کشور از 44کیلوگرم سال 90به 35کیلوگرم و سرانه مصرف ماهی و میگو از 4کیلوگرم به 2کیلوگرم در سال 1399رسیده است. نرخ تورم و بالا رفتن مستمر قیمت این مواد غذایی تنها دلیل کاهش سرانه مصرف آنها در کشور به شمار می‌رود اما این تمام مشکل نیست.
 قیمت دیگر مواد غذایی ازجمله میوه، سبزیجات، حبوبات و دیگر موادی که با کوچک شدن سفره‌های مردم جایگزین گوشت و لبنیات شده‌اند هم به‌صورت مستمر درحال افزایش است و حتی اگر قرار باشد فردی داوطلبانه ساده‌ترین غذاهای ممکن را هم در طول یک‌ماه برای خود و خانواده‌اش تهیه کند، هزینه تامین آن قابل توجه خواهد شد. برای بررسی بیشتر این موضوع، هزینه ساده‌ترین خورد و خوراک ممکن برای یک خانواده چهار نفره را براساس منوی غذایی ساده و بدون گوشت در ‌ماه به‌صورت تخمینی محاسبه می‌کنیم. مقایسه رقم به‌دست آمده با درآمد خانوار می‌تواند چشم‌اندازی حدودی از وضعیت حاکم بر سفره‌های قشر متوسط رو به پایین و فقیر را به‌دست دهد.
با توجه به اینکه قشر متوسط، متوسط رو به پایین و فقیر بیشترین سهم را در جامعه ایران دارند، تصور می‌کنیم خانواده‌ای از قشر متوسط رو به پایین با جمعیت 4نفر و با یک حقوق کارگری تصمیم گرفته‌اند در ‌ماه ساده‌ترین مواد غذایی را صرف کنند، نه به‌خاطر ناتوانی در خرید گوشت و مرغ و برنج و ماهی. با هدف حفظ سلامتی و داشتن رژیم غذایی سالم. به این ترتیب گوشت قرمز، گوشت مرغ و ماهی، برنج، شیر روزانه و آجیل از برنامه غذایی ماهانه این خانواده حذف شده و سیب‌زمینی، بادمجان، کدو سبز، انواع حبوبات، قارچ، گوجه، خیار، تخم‌مرغ، نان، پنیر، سبزیجات و چند قلم میوه با قیمت نه چندان بالا، خرما و چای قوت غالب این خانوار شده است.

یک زندگی ساده چند؟
تصور می‌کنیم که این خانواده چهار نفری یک روز در میان نان و پنیر و خیار و گوجه یا نیمرو به همراه چای را برای صبحانه انتخاب کرده باشد، برای ناهار به‌ترتیب روزهای هفته غذاهای ساده‌ای مانند عدسی، املت، کوکوی سیب‌زمینی، ‌آش رشته، کشک و بادمجان، کوکوی سبزی و یک وعده برنج ساده مانند دم‌پختک میل می‌کند و شام‌ها را هم بدون استثنا و به‌صورت چرخشی نان و پنیر، ماست و خیار و نان یا نیمرو یا املت مصرف می‌کند و این برنامه غذایی هر هفته تکرار می‌شود. برای میان‌‌وعده هم چای و خرما یا میوه‌هایی مانند سیب، طالبی یا خربزه را در منوی روزانه خود دارند. برای تامین این حجم از مواد غذایی در یک هفته حداقل به حدود 3بسته 400گرمی پنیر، دست‌کم 2کیلوگرم گوجه فرنگی، 2کیلوگرم خیار، یک شانه 30عددی تخم‌مرغ، یک کیلوگرم بادمجان، نیم‌کیلوگرم سیب‌زمینی، یک کیلوگرم عدس و نیم‌کیلو از هر نوع حبوبات (لوبیا چیتی و لوبیا سفید، نخود و باقلا) 2کیلو سبزی خردشده برای‌ آش و کوکو، یک بسته کشک کوچک، یک و نیم لیتر روغن، دست‌کم 16عدد نان سنگک (یا معادل همین تعداد از نان‌های دیگر)، نیم‌کیلو برنج، یک جعبه خرما، 124گرم چای، 2کیلو سیب یا طالبی یا خربزه نیاز است. (این مقادیر به‌صورت متوسط براساس دستور طبخ هر غذا و میزان مصرف متعادل و متوسط هر نفر، به‌صورت تخمینی درنظر گرفته شده است. قیمت‌ها براساس قیمت میادین میوه و تره‌بار درنظر گرفته شده است).
قیمت سبزیجات و میوه‌های مورد نیاز در این منو براساس قیمت بازار میوه و تره‌بار که معمولا کیفیت و قیمتی پایین‌تر از مغازه‌های میوه‌فروشی در محله‌های شهر دارند محاسبه شده است: بادمجان کیلویی 6700تومان، خربزه کیلویی 8500تومان، خیار کیلویی 4600تومان، سبزی خرد شده کیلویی 10600تومان، سیب‌زمینی کیلویی 5500تومان، سیب کیلویی 10000تومان، طالبی کیلویی 8000تومان وگوجه‌فرنگی کیلویی 6500 ، شانه تخم‌مرغ 30تایی درحدود 40هزار تومان قیمت دارد و یک جعبه خرما حدود 35000تومان. همچنین متوسط قیمت پنیر 400گرمی 15000تومان، یک بطری یک و نیم لیتری روغن سرخ کردنی حدود 22000تومان، عدس کیلویی 40هزار تومان، لوبیا چیتی نیم کیلویی 27هزار تومان، نخود نیم‌کیلویی 17500 تومان، لوبیا سفید نیم کیلویی 15هزار تومان، لپه باقلا200گرمی 9000تومان، کشک 230گرمی 11500تومان، رشته آشی 200گرمی 7000تومان، برنج نیم کیلویی 17500تومان، نیم‌کیلو چای 95هزار تومان (برای مصرف ماهانه)، ماست یک کیلویی 26000تومان و نان سنگک هر عدد 3000تومان است. با درنظر گرفتن این قیمت‌ها هزینه هفتگی تامین این ارزاق حداقلی حدود 451هزار و 600تومان و هزینه ماهانه آن یک میلیون و 806هزار و 400تومان خواهد بود. حداقل حقوق کارگر در سال 1400درحدود 2میلیون و 655هزارتومان درنظر گرفته شده است که درصورت داشتن سابقه و مزایا این حقوق به 4میلیون و 111هزار تومان هم خواهد رسید. همچنین نباید فراموش کرد که تامین مسکن برای طیف وسیعی از قشر متوسط تا فقیر در جامعه به امری پرهزینه و دشوار تبدیل شده است.  در چنین شرایطی، تامین ساده‌ترین مواد غذایی که تنوع چندان عجیبی هم نداشته باشد، حدود 478هزار تومان بیشتر از نیمی از حداقل حقوق کارگر را صرف خواهد کرد. همچنین حداکثر دریافتی کارگران تنها 2.2برابر مبلغی است که باید برای تامین ساده‌ترین نوع خورد و خوراک در‌ماه هزینه کنند. این هزینه‌ها همانطور که گفته شد بدون درنظر گرفتن هزینه‌های جاری زندگی مانند هزینه ماهانه آب و برق و گاز، بهداشت، مسکن، حمل‌ونقل و درمان است و به‌نظر در این شرایط بهتر است از دیگر دسته‌بندی‌ها مانند سرگرمی، اوقات فراغت و مسافرت صحبتی به میان نیاوریم.

 مکث
هر روز 2وعده املت، ماهی 300هزار تومان


فرض محال را درنظر می‌گیریم. کسی نمی‌تواند هر روز و هر شب یک نوع غذا بخورد. ذائقه حتما از یک جایی چنین غذایی را (حتی اگر بهترین غذای جهان باشد) پس می‌زند. علاوه براین نیاز بدن به موادغذایی متنوع را باید درنظر گرفت و اینکه نرسیدن مواد غذایی گوناگون به بدن حتما باعث آسیب‌های جسمی می‌شود. با این همه فرض محال را درنظر می‌گیریم. 
به این ترتیب که کسی هر روز و هر شب فقط و تنها فقط نان و املت گوجه فرنگی بخورد. براساس قیمت‌های بازار، او باید ماهی نزدیک به 100هزار تومان برای 2شانه 30تایی تخم‌مرغ (برای هر وعده 2تخم‌مرغ) کنار بگذارد. قیمت یک نان پس از اعلام نرخ جدید به‌طور میانگین 3هزار تومان است. بنابراین برای 30روز او باید نزدیک به 100هزار تومان هم برای خرید نان کنار بگذارد. فرض را براین می‌گذاریم که در این وعده‌های تکراری املت، هربار 3تا 4گوجه فرنگی استفاده شود. در این صورت او نیاز به خرید حدود 3تا 4کیلو گوجه در‌ماه دارد که قیمت حدودی این خرید 30هزار تومان می‌شود. با افزودن قیمت روغن سرخ کردنی به هزینه‌های خوردن روزی 2وعده املت، قیمت تمام‌شده این خودکشی به ماهی حدود 300هزار تومان می‌رسد.
 تردد در شهر، آب و برق و گاز، اجاره خانه و... بماند. اینطور به‌نظر می‌رسد که حتی این فرض محال هم حقوق ماهانه را به هزینه‌های یک‌ماه زندگی ساده در تهران نمی‌رساند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید