• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
چهار شنبه 6 مرداد 1400
کد مطلب : 136769
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/OYvnG
+
-

مدیریت بحران آب و ضرورت ارزیابی بی‌طرفانه

مکث
مدیریت بحران آب و ضرورت ارزیابی بی‌طرفانه

مهدی زارع- رئیس شاخه زمین‌شناسی، گروه علوم پایه، فرهنگستان علوم

براساس گزارش برنامه توسعه سازمان ملل متحد در سال2025، سرانه منابع آب ایران به حدود یک‌سوم سطح آن در سال1990 سقوط می‌کند. دولت عمدتا روی برنامه‌هایی برای حفظ و تامین بدون قطعی و پیوسته جریان آب در خطوط لوله تهران و شهرهای بزرگی مانند اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز متمرکز است و در این شرایط، کمبود و سهمیه‌بندی آب در شهرهای کوچک‌تر در مرکز ایران و سواحل ایران در خوزستان، خلیج‌فارس و دریای مکران گزارش می‌شود.
از سوی دیگر، حدود 105تالاب در ایران وجود دارد که وسعتی بیش از 3میلیون هکتار زمین را شامل می‌شوند. حدود 3/1میلیون هکتار از این تالاب‌ها تحت تاثیر خشکسالی قرار دارند و تاکنون 60تالاب با خشکی مواجه شده‌اند. البته خشکسالی تنها دلیل خشکی نیست، سوءمدیریت آب، مدیریت غیرتخصصی و نادیده انگاشتن دانش پایه و طبیعی زمین‌شناسی به خشکیدگی انجامیده است.
هامون، ارومیه، بختگان، پریشان و تاشک دریاچه‌ها و تالاب‌های ایران هستند که طی دهه گذشته حدود 80تا100درصد کوچک شده‌اند. زاینده‌رود به‌معنای رودخانه‌ای که جان می‌بخشد در شهر تاریخی اصفهان نیز خشک شده است. تالاب هورالعظیم در استان خوزستان هم از این آسیب‌ها مصون نمانده است. خشکی هورالعظیم توفان‌های گردوغبار و شن را در خوزستان و استان‌های جنوب‌غربی و غرب ایران تشدید کرده است.
بعد از این اتفاقات، برای احیای تالاب‌ها سراغ تخصیص حقابه رفتیم. در شرایط خشکسالی، مناطق تحت‌تنش آبی همگی متقاضی آب و تخصیص بیشتر از سدها و دریاچه‌های باقی‌مانده هستند که این خود به منشا اختلاف بین ساکنان چند استان همسایه تبدیل شده است.
خشکسالی و تغییرات اقلیمی تنها دلایل فاجعه زیست‌محیطی در ایران نیست. مدیریت ضعیف منابع آب خسارت جبران‌ناپذیری به ایران وارد کرده است؛ کشوری با حدود 225میلی‌متر باران در سال (کمتر از یک‌سوم میانگین جهانی) کشوری خشک تا نیمه‌خشک (در 85درصد مساحت خود) محسوب می‌شود.
آثار زیست‌محیطی برای بیشترین سدهای ساخته شده در ایران دیده نشده است. ساخت سد سیوند که در سال86 در استان فارس به بهره‌برداری رسید موجب از بین بردن هزاران هکتار مرتع در مرکز ایران شد. در نتیجه مستقیم ساخت این سد، باختگان، دومین دریاچه بزرگ ایران خشک شد و محل این دریاچه را به گورستان فلامینگوهای مهاجر تبدیل کرد. با وجود این، ایران بعد از چین و ترکیه در رتبه‌بندی ساخت سد در سطح بین‌المللی رتبه سوم را دارد. ساخت سد به‌عنوان نشانه‌ای از توسعه سریع و توانایی ملی ایرانیان در سال‌های بعد از انقلاب توسعه فراوان یافت.
در واقع معمولا از چالش‌های سد‌سازی مانند غرق شدن مناطقی که در دریاچه سد قرار می‌گیرند، اخلال در حیات موجودات زنده پیرامون سد، آسیب جدی و غرق شدن مکان‌های تاریخی پشت سدها و فجایع محیط‌زیستی با منشا نادیده‌انگاری زمین‌شناسی (مانند انتخاب محل اشتباه برای سد گتوند) کمتر صحبت می‌شود.
از سوی دیگر، ساخت سد نقش مستقیمی در طغیان‌های بالادست و بعضا آسیب در زمین‌های پایین‌دست دارد که در نهایت می‌تواند موجب تسریع در بیابان‌زایی شود.
این همه در حالی است که در کنار سدسازی، پروژه‌های بلندپروازانه انتقال آب همچنین بحران آب ایران را تشدید کرده و خواهد کرد. 2پروژه مهم در ایران انتقال آب از دریای مازندران به استان سمنان و انتقال آب از دریای عمان در جنوب کشور به فلات مرکزی ایران است درحالی‌که انتقال آب از حوضه‌ای دیگر به حوضه خشک راه‌حل پایدار برای بحران آب نیست.
طرح‌های انتقال آب بین حوضه به‌شدت موجب دستکاری در محیط می‌شود. تبعات پروژه‌های انتقال آب از آسیب رساندن به بوم سامانه حوضه اهدا‌کننده آب تا مهاجرت مردم در جوامع مبدا و مقصد متفاوت است. نخستین آسیب به منطقه مقصد می‌رسد که با افزودن ظرفیت بهره‌برداری آب در مقصد، نوع زندگی مردم و اشتغالشان به‌سوی صنایعی که در آن استان توسعه می‌یابد، تغییر می‌کند. در درازمدت و با رونق در ناحیه‌ای که بدین‌ترتیب در حال توسعه است، سیل مهاجران از همه نقاط به‌ویژه به مرکز آن استان سرازیر می‌شود و این وضعی است که در شدیدترین وجه آن در فلات ایران می‌توان در استان و شهر اصفهان مشاهده کرد.
مدیریت بحران آب بدون ارزیابی بی‌طرفانه گذشته و تهیه نقشه راه واقع‌بینانه برای آینده و لحاظ کردن مطالعات پایه به‌ویژه تهیه نقشه‌های تفصیلی مخاطرات زمین‌شناسی برای پهنه‌هایی که بیشترین تنش آبی را تحمل می‌کنند، ممکن نیست. را‌ه‌حل فوری و معجزه‌آسا نیز برای چنین مسائل بنیادی‌ای وجود ندارد، ضمن اینکه باید برای مشکلات فوری، راه‌حل کوتاه‌مدت منطقی انتخاب شود. ولی باید مراقب باشیم که در تنور عوام‌زدگی نیفتیم.
 فضای هیجانی که در هنگامه بحران پدید می‌آید خطر بزرگی برای نابودی هرچه بیشتر همین منابع موجود است. حکمرانان باید مراقب باشند.

این خبر را به اشتراک بگذارید