• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
دو شنبه 28 تیر 1400
کد مطلب : 136286
+
-

قهرمانت را قورت بده!

قهرمانت را قورت بده!

سعید کیائی

با لهجه فرانسه‌ غلیظ صدایش کردند و همان لحظه، موج جدید شروع شد. شاید فقط دقیقه‌ای بعد بود که یکی هشتگ زد؛ «کاش اصغر یک خوزستان لای حرف‌هاش می‌گفت» اما خب، اصغر از «آگاهی‌رسانی» صحبت کرده بود. شاید در تصورش، یک گفتمان بزرگ‌تر!
بحث داغ شده بود سر اینکه رسالت یک هنرمند دقیقاً چیست؟ این است که باید واکنش داشته باشد به شرایط اجتماعی‌ یا نداشته باشد؟ شرایط و موضع‌گیری سیاسی داشتن بد است یا خوب؟ آیا او را تاریخ مصرف‌دار می‌کند یا نمی‌کند؟ روایت برزمانی و درزمانی او را چطور تغییر می‌دهد؟ اینکه تفکیک مسئله اجتماعی و موضوع سیاسی چطور باید انجام شود؟ شاید تو خیال برت می‌داشت که واقعاً باید کاری انجام دهی و دستی بالا بگیری و فریادی از سر خشم بزنی تا صدایت حتماً شنیده شود!
اما، گاهی انگار قرار نبود اینطورها هم بشود، می‌شد بسیار آرام رفت پشت تریبون و خیلی ساده، مثلاً از 36سال قبل گفت و اینکه سخت بوده این مسیر. همیشه یک راه دیگری هم هست برای رسیدن اما نه رسیدنی جمعی که رسیدنی فردی. تا وقتی که جامعه‌ات از تو می‌خواهد «قهرمان»اش باشی و اصلاً جامعه‌ات قهرمان می‌خواهد؛ فارغ از اینکه درست در جای دیگری، تو اصلاً بنا نداری زیر یوق و بار و نام یک «دیگری» قرار بگیری. دیگری، چه فردی شاخص باشد و چه یک تفکر.
این می‌شود یک چالش «پاندولی» که یا چپ‌چپ یا راست‌راست، یا اینور، یا آنور. فلسفه‌بافی بر این واقعه که کسی که طرف دیگر است، حتماً آن یکی طرف نیست! فارغ از اینکه در بٌعد زمانی و مکانی چنین وقایعی، می‌توان هر دوطرف بود یا اصلاً در طرف سوم جا گرفت! هنوز هم داغ است. درست مثل خوزستانی که گاومیش‌هایش یکی‌یکی تلف شدند و مردمش که خورشید را بیش از همه ایرانی‌های دیگر دارند لمس می‌کنند. درست مثل نمای بسته دونده‌ که از پشت شعله‌های آتش دارد سمت یخ می‌دود! دویدنی که پشت آن، حتماً یک ویژگی‌ای هست که نه آن لهجه‌ غلیظ فرانسوی می‌داندش، نه هیچ‌یک از بحث‌های داغ نیمه‌تمام مانده و فراموش‌شده. اینکه جای چنگ انداختن برای قهرمان‌داشتن، باید خود یک قهرمان شد، حتی قهرمانی کوچک برای فرزندی که عجله دارد بزرگ شود تا از نخلی بالا برود که سرش در آسمان است، وسط خرماپزان اهواز نه در کن، بین دست‌هایی که به تشویقی به هم می‌خورند و صدای سکوت را پاره می‌کنند! به‌هرحال، جایزه‌ ویژه، مبارک اصغر آقای فرهادی و «قهرمان».

 

این خبر را به اشتراک بگذارید