دوم آوریل سال1992 میلادی تکتیراندازهای صرب هر چه شلیک کردند نتوانستند مسلمانانی را که در خیابان پهنی در سارایوو میدویدند به ضرب گلوله هدف قرار دهند. این رویداد نیم ساعت بعد هم تکرار شد. جوانی درحالیکه لیمویی زرد در دهانش بود مسیری را که دویده بود بازگشت و دوباره با چند نفر که آنها هم میدویدند به سمت دیگر خیابان رفت. بدون اینکه کسی کشته شود. نام این جوان نوریا پیتسیکوزا، قهرمان ملی سارایوو است. او که به مرد لیمویی مشهور بود و همیشه میدوید،یک پیغام بیشتر برای مردم نداشت و آن اینکه اگر میخواهید زنده بمانید همپای من بدوید. نوریا که با لیمویی به دهان، خود و شجاعتش را به رخ ما صربها میکشید برای تکتیراندازهای صرب به حسرتی باورنکردنی بدل شده بود. یکی از زنانی که دنبال نوریا نرفته بود حازیرا کاتوویچ بیدیک نام دارد او ماجرای آن روز را اینگونه تعریف میکند. من جزو کسانی بودم که دنبال نوریا نرفتم. عصر آن روز ما 800نفر زن و کودک بودیم. ما صربها را زنده در چاهی انداختند تا بمیریم. زنی در کنار من که حامله بود، دائم داد میزد و از درد بهخود میپیچید تا اینکه روز بعد بالاخره جان سپرد. من به خاطر تکه نانی که همراه داشتم و برای خوردنم در راه گرفته بودم زنده ماندم. در جیب بسیاری از اطفال و کودکان تکههای نانی بود و من به واسطه خوردن همین نانها زنده ماندم. ابتدا خیلی میترسیدم ولی تکرار این عمل برایم عادی شد. هشتاد و یک روز بعد بله دقیقا 81روز بعد کشاورزان روستایی نفیسن، مرا از داخل این چاه نجات دادند. پس از خارج شدن از چاه وزنم به ۳۰ کیلوگرم رسیده بود؛ درحالیکه پیش از این، وزن طبیعیام ۷۰ کیلوگرم بود. مردمان سارایوو این روزها میدانند که اگر دنبال نوریا نمیدویدند شاید سرنوشتی همچون حازیرا یا بدتر از آن نصیبشان میشد.
گرینویچ/ بدون مرد لیمویی
در همینه زمینه :