لیلا صمدی ـ ویراستار و روزنامهنگار
برفِ زمستان میبارید و خیابان ساکت و خلوت بود. راننده تاکسی درست جلوِ پایم نگهداشت. اوایل دهه هفتاد بود که آن برفِ سنگینِ کمسابقه بارید. مرد که از طرز صحبتش معلوم بود اهل مطالعه است بخاری را برایم روشن کرد. زمستان بود اما نه از آن زمستانها که «کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را». هنوز برای گپوگفتهای معمولی با غریبهها حال و مجالِ کافی بود. همین بود که تا بیایم روی صندلی جاگیر شوم و برف را از سر و لباسم بتکانم از مقصد و کارم پرسید. وقتی گفتم «ویراستارم» نمیدانستم که تا خودِ میدان هفتتیر باید درباره اینکه دقیقاً چهکار میکنم توضیح بدهم تا برایش معلوم شود که شغلم چیست.
آن سالها و سالهای پیش از آن، با اینکه کمتر کسی میدانست ویرایش یعنی چه، شهر چهره پاکیزهتری داشت. از بیلبوردها و بنرها و آگهیهای تبلیغاتی پر از غلط خبری نبود. در اخبار صداوسیما و برنامههای تلویزیونی کمتر واژه نادرستی به گوشمان میخورد و در مجلات و روزنامهها غلطهای املایی عجیبوغریب و عارضه هکسره نمیدیدیم.
این روزها، با اینکه اغلب افراد با واژههای ویرایش و ویراستاری آشنایند و دورههای تخصصی و عمومی زیادی در شهر، در مؤسسات و مراکز گوناگون، برای آموزش اصول ویرایش برگزار میشود، اما آفتهای زیادی به جانِ زبان و خطِ فارسی افتادهاند. مدتهاست که چشممان به دیدنِ «ه»های اضافه در آخر خیلی از کلمات عادت کرده. استفاده از ه بهجای کسره نسبت متأسفانه به نوشتههای روزانه افراد در شبکههای اجتماعی و پیامهای شخصی محدود نمیشود. در زیرنویس برنامههای خبری و تلویزیونی، در زیرنویسهای مثلاً فارسی فیلمها، در روزنامهها و پایگاههای خبری اینترنتی، در بیلبوردها و تبلیغات شهری و حتی در بعضی نشریات و کتابها این «ه»های اضافه را میبینیم که عموماً خواندن را دشوار میکنند و گاه دستمایه استهزا میشوند، مثلِ «دسته او را گرفت تا با هم از خیابان رد شوند» بهجای «دستِ او را گرفت تا با هم از خیابان رد شوند». و حالا چندی است که حالت برعکسِ این عارضه هم دیده میشود که آن استفاده از کسره بهجای ه در پایان کلمه است، مثل همان «عیدِ و عیدیش» در بیلبورد تبلیغاتی بانک آینده بهجای «عیده و عیدیش». بهگمان من، مشکل اصلی این است که ویراستاران کاربلد در جایگاه مطلوب خود قرار نگرفتهاند و عموماً در رسانهها نیروی متخصص بهکار گرفته نمیشود. گاه، کسی که فقط دانشآموخته زبانوادبیاتفارسی است یا یک دوره کوتاهمدتِ ویرایش را گذرانده خود را ویراستار میداند و رسانهها هم چون نمیخواهند دستمزد منصفانهای به ویراستاران بدهند معمولاً از همین نیروهای کمتجربه استفاده میکنند.
امروز، با وجودِ گروههای مختلفی که در رسانههای مجازی فعالیت میکنند و سعی دارند درستنویسی را رواج دهند، به جایی رسیدهایم که خیلیها به ویرایش حساس شدهاند و حتی در پیامهای روزانه شخصی مواردی مثل نیمفاصله را رعایت میکنند. در مقابل، بسیاری هنوز ویرایش را چندان جدی نمیگیرند. عدهای هم فکر میکنند که ویرایش بهطورکلی تخصصِ خاصی نیست و خودشان از عهده آن برمیآیند. آنها ویراستار را موجودی اضافی میدانند که فقط از متن ایراد میگیرد و بنابراین ضرورتی نمیبینند نوشتههایشان را برای ویرایش به او بدهند. درحالیکه بهزعم من، علاوه بر نشریات و رسانهها، هر فرد یا سلبریتی پرمخاطب و هر سازمانی که پوستر و آگهی چاپ میکند، کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام دارد و بهطورکلی سروکارش با واژههاست، باید پیش از انتشارِ متنهایش از ویراستاری ماهر مشورت بگیرد تا هر روز در استوریها و پستهای سلبریتیها و مسئولان و حتی نویسندگان، در بیلبوردها و تبلیغات شهری و نشریات، و در هر آنچه منتشر میشود اِشکال ویرایشی و غلط املایی نبینیم.
ویراستاری و شهر
کسره اضافه و ویراستارِ اضافی!
در همینه زمینه :