• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 15 تیر 1400
کد مطلب : 135133
+
-

وقتی از دو حرف می‌زنیم/ دخترانی که همراه باد می‌دوند

آزاده بهشتی

چند روز پیش که شنیدم یک سهمیه المپیک نصیب دوومیدانی زنان ایران شد، یاد رویداد سال98 ژئوپارک قشم افتادم. لابه‌لای بی‌شمار دونده‌ای که از تمام کشور برای دویدن آمده بودند، 2دختر 13-12ساله جنوبی ساکن همان روستای سلخ، محل مسابقه، حضور داشتند که با مانتو و مقنعه و کتانی‌هایی که اصلا مناسب دویدن نبود، پابه‌پای ما 30کیلومتر تریل دویدند.
اکثر ما بیشتر از 6-5‌ماه بود انفرادی و گروهی تمرین می‌کردیم، ابتدایی‌ترین وسایل برای دویدن که یک کفش دوتریل بود را قبل از مسابقه تهیه کرده بودیم. کمل بگ که یک مدل کوله برای دویدن‌های استقامتی و طولانی است هم داشتیم که میانه راه اگر تشنه‌مان شد آب داشته باشیم. خود من توی جیب‌های کوچک کمل بگم چند مدل شکلات و ژل خوراکی گذاشته بودم و می‌دانستم باید هر چند کیلومتر مقداری شکلات یا ژل مخصوص دونده‌ها بخورم که بتوانم به خط پایان برسم. آن دوتا دختر 13-12ساله اما خودشان بودند با کفش‌های کتانی که از قیافه‌اش مشخص بود خیلی سال از عمرشان گذشته. قیافه دخترها اما مصمم، جدی، با اعتمادبه‌نفس و به‌شدت دوست داشتنی بود. بعد از چک پوینت دوم، گرمای سر ظهر قشم توی سرم می‌خورد و حس می‌کردم مغزم دارد بخار می‌شود، آب خوردم، کمی ژل خوردم و امیدوار بودم بتوانم ادامه بدهم اما واقعا کم آورده بودم و نمی‌توانستم به خط پایان فکرکنم، می‌خواستم ندوم اما یکی از همان دخترها از کنارم رد شد، حواسش به منِ ازپاافتاده و قیافه آفتاب خورده‌ام نبود؛ داشت راه خودش را می‌رفت با کفش‌هایی که قطعا می‌توانست بدترین آسیب‌ها را در این مسافت از دویدن به زانوها و کمرش بزند. حالا من مصمم شده بودم که کم نیاورم و ادامه دهم. چندجای دیگر هم، کیلومتر18-17 تکه‌ای از شکلات بار را به یکی از آنها تعارف کردم نگاه متعجبی به من کرد و گفت: «به چه درد می‌خوره؟» برای او رفتن و به انتهای مسیر ، وابسته به کفش و تغذیه درست نبود، شوق دویدن داشت با استعدادی که می‌شد حدس زد.
این روزها که همه‌جا ذوق و خوشحالی و تبریک به فرزانه فصیحی دونده تخصصی 60متر را می‌خوانم که توانسته صاحب سهمیه 100متر المپیک شود مدام قیافه آن 2 دختر جلوی چشمم می‌آید که مصمم و بدون ترس کنار ما دویدند و فقط در چک پوینت‌ها آب خوردند.
اینکه نماینده زنان ایران در بازی‌های المپیک ژاپن و در دوی سرعت می‌تواند کنار خیلی از رتبه‌اولی‌های جهان در این رشته بدود قطعا اهمیت دارد اما پشت این ذوق و شادی، برای من دردی نهفته است که کاش می‌شد از آن بیشتر گفت و برایش کاری کرد. درد دیده‌نشدن و به چشم نیامدن استعدادهای نهفته‌ در ورزش که دست خالی می‌توانند حریف یک دنیا شوند اما به چشم نمی‌آیند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید