خود سانسوری «من کودک» در کلاب هاوس
علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی میگوید: اختلالات شخصیتی خشمهای فروخورده و نوع فضا در بروز واکنشهایی چون بیادبی و فحاشی نقش بسیار مهمی دارد
خدیجه نوروزی ـ روزنامهنگار
هر پلتفرم جدیدی که پا به میدان میگذارد بر اساس محاسبات و بررسیهای قبلی و برای «پرکردن یک جای خالی» و «برآورده کردن یک نیاز» طراحی شده است. کلابهاوس هم از این قاعده مستثنی نیست. هر پلتفرمی از منظر اخلاقی هم کارکردهای مثبت دارد و هم کارکردهای منفی. داشتن نگاه یکسر بدبینانه و تمرکز بر نکات منفی و غفلت یا تغافل از کارکردهای مثبت (و برعکس) موجب میشود که در شناخت «واقعبینانه» و «منصفانه» شبکهها دچار خطا شویم و طبیعتاً راهکارها و سیاستگذاریهایی هم که ارائه میکنیم از سوی مخاطبان استقبال نشود. یکی از کارکردهای مثبت کلابهاوس این است که تبدیل به فضایی برای ارتباطات مؤثر شده است. حضور افراد تحصیلکرده، دارای شخصیت اجتماعی و فرهیخته موجب شده تا رعایت ادب و احترام در این فضا بر عکس فضاهایی چون اینستاگرام، تلگرام، توییتر، یوتیوب و... که پر از خشونت کلامی و ناسزا است، بیشتر به چشم آید. باید دید چرا رعایت ادب در فضاهایی چون کلابهاوس که با افراد حقیقی بیشتری روبهرو هستیم بیش از فضاهایی است که شخصیتها بیشتر مجازیاند و کمتر هویت واقعی خود را بروز میدهند. این زیست اخلاقی متفاوت از چه ذائقه، فرهنگ و بعد روانیای ناشی میشود؟ در ادامه علیرضا شریفییزدی، روانشناس اجتماعی در گفتوگو با همشهری درخصوص علت فحاشی و بیادبی در فضای مجازی و رعایت ادب در همین فضا به نکاتی اشاره میکند.
خود واقعی سرکوب شده
این موضوع از ابعاد مختلف قابلبررسی است. شاخهای جدیدا در روانشناسی بهوجود آمده تحتعنوان روانشناسی فضای سایبری که به ویژگیهای افراد از لحاظ روانی و نحوه عملکرد آنها در فضای سایبری میپردازد. واقعیت امر این است که فضای مجازی موقعیتی را ایجاد کرده که افراد خود واقعی سرکوب شده سالیان زندگیشان را بهدلیل آنکه در این فضا نظارت عمومی اجتماعی وجود ندارد یا حداقل افراد متصورند که وجود ندارد، نشان میدهند.
خود واقعی سرکوب شده به این معناست که بسیاری از رفتارهای غلط افراد در خانواده با واکنش اعضای خانواده مواجه میشود؛ بهعنوان مثال اگر کلمه مناسب نگوید و بیادبی کند اعضای خانواده سعی میکنند او را با کلام، نگاه یا برخورد فیزیکی (تنبیه) اصلاح کنند. در مدرسه هم چنین رفتارهای اصلاحگری وجود دارد و در بعد فراتر در جامعه نیز بیادبی و فحاشی فرد با واکنش سنگین مردم روبهرو میشود و همه این واکنشهای اصلاحی موجب میشود تا چنین افرادی وقتی وارد فضای مجازی میشوند بخشی از لایههای روانی خودشان را نشان دهند که همیشه سرکوب شده است. نبود نظارت اجتماعی هم به بروز چنین رفتارهایی دامن میزند؛ چرا که کسی آنها را در معنای واقعی قضیه نمیشناسد و از سویی برای مردمی که در فضای مجازی هستند نام و نشان این افراد مهم نیست، در نتیجه این افراد راحت، بیپرده و بیپروا سخنان بیادبانه میگویند و فحاشی میکنند.
اختلالات شخصیتی
دسته دوم افرادی هستند که به لحاظ شخصیتی توان برقراری ارتباط با دیگران را یا ندارند و یا در حد بسیار کم دارند؛ گروهی از تیپهای شخصیتی یا بهتر است بگوییم اختلالات شخصیتی هست که در عالم واقع توان برقراری ارتباط مناسب با دیگران را ندارند؛انسانهای بهشدت خجالتی، گوشهنشین و با اضطراب بالا (اختلال خلق)، گاه افسرده و درونگرای شدید که در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارند. از زمانی که فضای مجازی و ابزارهای دیجیتال بهوجود آمدهاند وسیلهای در اختیار این افراد قرار گرفته که برایشان بسیار ارزشمند است. چون در این فضا بدون اینکه دیده شوند و با کسی در معنای فیزیکی و حضوری ارتباط داشته باشند میتوانند ارتباط بگیرند لذا اگر شرایطی برای فحاشی پیدا کنند از بیادبیهای کلامی دریغ نمیکنند.
خشمهای فروخورده
دسته سومی که در فضای مجازی اهل فحاشی هستند انسانهای خشمگینی هستند که خشم فروخورده دارند و معمولا در جامعه جرأت اینکه به صاحبان قدرت یا ثروت یا افراد توانمندتر از خودشان (از لحاظ مالی، تحصیلی و علمی، زیبایی، موقعیت اجتماعی و…) واکنش منفی نشان دهند را ندارند. درحالیکه در دسترس بودن فضای مجازی این امکان را برایشان فراهم میکند تا تهمایههای خودشان را در چارچوب فحاشی، بیادبی، خشم، نفرت و تنفر بیرون بریزند. شخصیتهای ذکر شده وقتی در فضایی مانند کلابهاوس قرارمیگیرند چون گفتوگوها خیلی جدی است و آدمها عمدتا با هویت واقعی خود حضور دارند جو گفتوگوها بیشتر جنبه فرهنگی پیدا میکند لذا افراد تبدیل به آدمی میشوند که بهصورت طبیعی در جامعه هستند. یک گروهی هم وجود دارند که دچار پارادوکس هستند یعنی بخشی از شخصیتشان خود سرکوب شدهشان است که در قالب فحاشی بروز میکند و من کودک لجباز بیادب عصیانگر کودتاگرشان را به رخ میکشند.
ولی این افراد در درونشان من بالغی هم دارند و این شخصیت زمانی خود را بروز میدهد که حرفهای جدی مطرح میشود و با غالب شدن من بالغ حرفهای مودبانه و محترمانهای میزنند و تحلیلهای عمیقتری میدهند.
فضا، هم مهم است هم تأثیرگذار
انسانها تحتتأثیر فضایی که در آن قرار میگیرند واکنشهای متفاوتی از خود بروز میدهند. فضایی که در آن فحاشی زیاد است و افراد رفتارهای ناهنجار زیادی از خود نشان میدهند و برای جذب مخاطب و افزایش دنبالکنندهها به هر اقدامی دست میزنند طبیعتا میتواند روی افرادی که در این فضاها هستند اثرگذار باشد و آنها را به سمت رفتارهای هنجارشکنانه سوق دهد. اما همین افراد زمانی که در فضایی مانند کلابهاوس قرارمیگیرند که انسانهای تحصیلکرده و فرهیخته زیادی در آنجا حضور دارند و تحلیلها عمیقتر است خودبهخود فضای فرهنگی ایجاد شده روی نوع رفتارشان تأثیر می گذارد و خودسانسوری میکنند. چیزی که همه ما هر روز داریم و در زندگی روزانه خود یکسری ماسکها داریم که در جاهای مختلف عوض میکنیم. فضای کلابهاوس بیشتر به فضای واقعی جامعه نزدیک است و شباهت زیادی به خانه، مدرسه و محیط کار دارد که موجب میشود انسان در این محیط ملاحظاتی را بهکار ببندد. یکی از مشکلات اساسی بروز بیادبی و فحاشی از سوی افراد این است که در جامعه به اندازه کافی به کودکان آموخته نمیشود که خود واقعیشان را زندگی کنند و همین عامل به مرور که رشد میکنند مشکلات زیادی را بهوجود میآورد. به کودکان میدان داده نمیشود تا خود واقعیشان را بروز دهند درحالیکه باید بدون قیاس، سرزنش، تهمت یا نصیحت اجازه دهیم حرفشان را بزنند حتی اگر آن حرف خطا باشد. اجازه دهیم اشتباه کنند به سبب آنکه رشد کودکان در همین اشتباهات نهفته است.
زمانی که چنین فضاهایی در خانه، مدرسه و حتی اجتماع به کودکان داده نشود طبیعتا باعث میشود در هر سنی با قرار گرفتن در فضاهایی مانند اینستاگرام، توییتر، تلگرام و … به سمت بروز رفتارهای سرکوب شده درونی خود بروند و بیپروا شروع به تخلیه روانی خود کنند. برای کاهش ناهنجاریهای اینچنینی راه درمان این است که از کودکی به فرزندانمان بیاموزیم خودشان باشند.
در مجموع باید گفت هم عوامل و اختلالات روانی هم محیط و تعریفی که افراد از این فضاها دارند در انتخابشان برای رفتارهای هنجار یا ناهنجار نقش دارد.