• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
پنج شنبه 10 تیر 1400
کد مطلب : 134690
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/kRWWr
+
-

قانون حمایت از مؤلفان و چند جای خالی

احسان زیورعالم- روزنامه‌نگار

در 11دی‌ماه 1348، مجلس شورای ملی وقت، اقدام به تصویب قانونی با عنوان «‌قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان» می‌کند. در نبود مفاهیمی چون حق مؤلف یا کپی‌رایت و البته طرح شکایات از سرقت‌های هنری، مجلس به کمک صاحبان اثر هنری می‌آید؛ اما قانون وقت براساس محتوا و ابزار تولید اثر هنری وقت طراحی می‌شود. قانون مذکور در تمام سال‌های گذشته دستخوش تغییر نشده است و مجلس میلی به بازنگری در آن نداشته است. برای مثال این قانون در مورد اشکال جدید پخش و تولید اثر هنری بندی ندارد و اظهارنظر درباره کارکرد آن مبهم است. برای مثال در حوزه تولید تئاتر، در زمان ثبت این قانون عموماً نمایش‌ها وفادار به متن روی صحنه می‌رفتند و کارگردانان تئاتر در بند تغییر متن براساس حال و هوای سیاسی و اجتماعی یا نگرش فرمالیستی به متن نبودند. پس قانونگذار چندان به این موضوع توجه نداشته است که جایگاه اقتباس آزاد از یک اثر هنری چیست.
در سال‌های اخیر تئاتر ایران درگیر موضوع صیانت از حق مترجم بوده است. بخش مهمی از بازار نشر نمایشنامه‌ها در انقیاد آثار ترجمه‌ای است و البته طبق ماده پنج، بند پنج، آثار مترجمان نیز مشمول قانون حمایت از مؤلفان می‌شود. جایی‌که قانونگذاری می‌نویسد: «ترجمه و نشر و تکثیر و عرضه اثر از راه چاپ و نقاشی و عکاسی و گراور و کلیشه و قالب‌ریزی و مانند آن.» به‌عبارتی هر شکل مصرف یا به‌کارگیری ترجمه مشمول این قانون می‌شود. در ‌ماده 24 نیز آمده است: «هر کس بدون اجازه ترجمه دیگری را به نام خود یا دیگری چاپ و پخش و نشر کند به حبس تأدیبی از سه‌ماه تا یک سال محکوم ‌خواهند شد.»
 اما وضعیت در سال‌های اخیر کمی‌ پیچیده شده است. یکی از این پیچیدگی‌ها از ماده 24 نشأت می‌گیرد. جایی‌که قانونگذار درباره تولید یک اثر هنری از یک متن ترجمه صحبتی به میان نیاورده است. موضوع بعدی آن است که اگر متنی ترجمه شد و دیگری ترجمه‌ای دیگر از آن ارائه داد، چگونه می‌توان قضاوت کرد، ترجمه جدید همان ترجمه سابق نبوده است. برای مثال در سال 1398، محمدرضا خاکی، در پی روی صحنه رفتن نمایش «بانوی آوازه‌خوان» علیرضا کوشک‌جلالی، دست به اعتراض زد که او متن ترجمه‌شده‌اش را بی‌کسب اجازه روی صحنه برده است. متن «آتش‌سوزی‌ها»ی وجدی معوذ، کارگردان کانادایی لبنانی‌تبار در آن روزها به‌شدت محبوب می‌شود. هیچ‌وقت البته مشخص نمی‌شود که آیا کوشک‌جلالی سرقت ادبی کرده یا خیر؛ اما او بدون توجه به مسائل مختلف نام نمایشنامه را تغییر می‌دهد. این ترفندی است که سال‌های سال توسط برخی کارگردانان انجام می‌شود. ترفند ساده است. نام نمایشنامه را تغییر دهید، کمی در ساختار متن دست ببرید و آن را دراماتورژی بنامید و در نهایت بدون ذکر نام مترجم، آن را روی صحنه برید.
در سال‌های اخیر این موضوع به‌شدت حاد شده است. مثال ساده‌اش متون «هملت» و «مکبث» است که مدام با طراحی‌های جدید روی صحنه می‌روند و مشخص نیست منشا خوانشگری کارگردان از متن شکسپیر چه بوده است. ترجمه‌های این آثار محدود است و از دیالوگ‌ها می‌توان فهمید کارگردان در امر دراماتورژی به کدام ترجمه رجوع کرده است؛ اما همه این اجراها حداقل در بروشور و کاتالوگ و پوستر فاقد رعایت قانون حمایت از مؤلف است؛ چراکه در ساده‌ترین شکل نامی از مترجم اثر نیامده است. در همان سال 1398یک اتفاق عجیب‌تر در دنیای تئاتر رخ می‌دهد. مهدی کوشکی که در آستانه اجرای نمایش«اولئانا»ی دیوید ممت، با حضور ریحانه پارسا بود، ناگهان نام مترجم اثر تغییر می‌کند. در خبرهای نخست اجرا نام دریا یاسری، ذکر می‌شود. هرچند نام خانم یاسری هیچ جا به‌عنوان مترجم ذکر نشده بود و بیشتر در مقام بازیگر شناخته‌شده بود؛ اما او با اعتراض علی‌اکبر علیزاد، مترجم متن اولئانا مواجه شد. متن آقای علیزاد که سال‌ها پیش در انتشارات بیدگل، منتشر شده است، توسط این مترجم دوبار در تئاتر شهر و تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته بود. پس از اعتراض علیزاد ناگهان نام مترجم تغییر می‌کند و معین محب‌علیان – که مترجم نسبتاً شناخته‌شده‌ای است - جایگزین آن می‌شود. داستان زمانی جذاب‌تر می‌شود که نشر یکشنبه، ناشر ترجمه محب‌علیان به حسام‌الدین مختاری، تهیه‌کننده اثر اعتراض می‌کند تا در نهایت اجرا با نام خانم یاسری روی صحنه ‌رود. به‌نظر می‌رسد با بازگشت به شرایط اولیه، آقای علیزاد مسیر اعتراضی خود را ادامه داده و وارد مرحله قضایی شده است. وضعیت حق مؤلف و مترجم زمانی بغرنج‌تر از این می‌شود که خارج از تهران، بدون وجود ضابطه‌ای مشخص، برخی کارگردانان بدون گرفتن مجوز اقدام به اجرای اثر می‌کنند. هرچند برخی ناشران در صفحه شناسنامه خود اجراگران غیرتهرانی را در اقتباس و اجرا آزاد گذاشته‌اند. با این حال، اجرای بدون مجوز چندان سخت نیست و موارد متعددی از بی‌خبری مترجمان و حتی نویسندگان از اجرای آثارشان به گوش رسیده است. اگرچه قانونگذار در ظاهر مجاری تخلف را بسته است اما سازوکاری برای نظارت بر رعایت حقوق مؤلف وجود ندارد. در تهران وضعیت به سبب حضور رسانه‌ها و پوشش مناسب رویدادهای تئاتری نسبتاً روشن است. برای مثال در دو مورد مذکور، نقش رسانه‌ها در مشخص شدن ابعاد ماجرا بسیار زیاد بود اما در مورد خارج از تهران وضعیت دگرگون می‌شود. جز چند شهر همانند مشهد یا شیراز، بیشتر نقاط کشور فاقد پوشش رسانه‌ای از رویدادهای تئاتری است. اجراها در سکوت روی صحنه می‌روند و اگر نویسنده‌ای ساکن اهواز باشد، به‌ندرت می‌فهمد متنش در تبریز روی صحنه رفته است. به‌نظر می‌رسد قانون 52ساله حقوق مؤلف نیازمند بازنگری جدی است. در این بازنگری علاوه بر اشکال تازه ارائه آثار، قانونگذار بهتر است کمی آینده‌نگر نیز باشد. در شرایطی که جهان دیجیتال روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود؛ کنترل محتوا نیز سخت‌تر می‌شود. در این وضعیت نیاز است قانون خاصیت رگلاتوری پیدا کند و اساس کار را به‌سوی نوعی نظارت قاعده‌مند ببرد. بدون‌شک پس از پایان کرونا، با انباشت ترجمه‌هایی دو ساله، اتفاقات سال‌های پیش تکرار می‌شود و قانون حداقل در نهادهای نظارتی چون شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی، الکن و ابتر می‌ماند. کما اینکه دولت در مقام ناظر توان کنترل‌گری ندارد و ماجرا به‌سوی شکایت قضایی کشیده می‌شود. با قانون مناسب، انتخاب مجازات متناسب و البته یافتن راه‌حل‌های بازدارنده می‌توان به یک نظام نسبتاً ایده‌آل در حوزه رعایت حقوق مؤلف و مصنف دست یافت.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :