• پنج شنبه 12 تیر 1404
  • الْخَمِيس 7 محرم 1447
  • 2025 Jul 03
چهار شنبه 9 تیر 1400
کد مطلب : 134620
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/J6kx9
+
-

آشنایی دیرهنگام

تور مسعود کیمیایی و فیلم گوزنها در اروپا از سوئیس به هلند می‌رسد

آشنایی دیرهنگام

سعید مروتی- روزنامه‌نگار

1- با نمایش نسخه‌ای ترمیم شده از «گوزنها» در جشنواره‌های روتردام هلند و بازل سوئیس، پس از سال‌ها فیلمی از مسعود کیمیایی به فستیوال‌های اروپایی راه یافت. گوزنها به‌عنوان یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های سینمای ایران میان مردم و منتقدان، در حالی امکان نمایش در فستیوال‌های جهانی را یافته که نخستین بار هم در حدود ۴۷ سال پیش در جشنواره‌ای جهانی به نمایش درآمده بود. از آذر ۱۳۵۳ که گوزنها در جشنواره جهانی تهران به نمایش درآمد تا خرداد و تیر ۱۴۰۰ که فیلم کیمیایی در روتردام و بازل روی پرده رفت، «سید» و «قدرت» چه ماجراها که پشت سر نگذاشتند‌. از دخالت ساواک و توقیف و تغییر فیلم تا آتش گرفتن سینما رکس آبادان در سال۵۷ و بعد نمایش نسخه کامل و بدون سانسور فیلم در بعد از انقلاب گرفته تا ممنوعه شدنش(مثل اغلب محصولات سینمای قبل از انقلاب) در دهه 60 و دیده شدن مکررش توسط چند نسل و «کالت» شدنش، گوزنها را به یکی از مهم‌ترین و به شهادت چند رأی‌گیری در دهه‌های 70 و 80 و 90 (۱۳۷۳ سوره سینما، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۸ ماهنامه فیلم) بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران، در قله نشانده است. حالا و با نمایش فیلم در 2فستیوال اروپایی، مخاطب غیرایرانی با یکی از بهترین فیلم‌های کلاسیک ایرانی آشنا شده که جذابیتش را نه از تصویر اگزوتیک و فرار از قصه‌گویی
(2 ویژگی مهم سینمای جشنواره‌ای ایران) که از روایتی گرم و پرشور، لحنی معترض و سینمایی باشکوه به‌دست می‌آورد. گوزنها خودش یک تاریخ سینمای پیوند خورده با تحولات سیاسی، اجتماعی این سرزمین است و نمایش‌اش در روتردام و بازل با وجود دیرهنگام بودن می‌تواند مغتنم باشد.
2- از همان ابتدا جنس سینمای کیمیایی خیلی با جنس فستیوال‌های فرنگی جور نبود‌. اگر «گاو» مهرجویی به ونیز و واشنگتن می‌رفت در عوض «قیصر» در ایران با استقبال گرم‌تر و پرشور‌تر مردم و منتقدان همراه می‌شد و جوایز سپاس را درو می‌کرد. فضای شهری و قصه‌گویی کلاسیک و حال و هوای اغلب تهرانی فیلم‌های کیمیایی، آنها را بیشتر به آثار دلخواه طبقه متوسط جامعه ایران مبدل می‌کرد. البته در همان سال‌ها «داش آکل» به جشنواره تاشکند رفت و جایزه گرفت یا «سفرسنگ» در جشنواره قاهره و «غزل» در مانهایم برگزیده شدند و درخشیدند‌‌.
3- اگر در دهه 50 از بین فیلمسازان موج نو بیشتر مهرجویی و شهیدثالث محبوب فستیوال‌های جهانی بودند، در دهه 60 ابتدا امیر نادری و بعد عباس کیارستمی دل اروپایی‌ها را به‌دست آوردند‌‌. در سال‌هایی که کیمیایی در مهلکه توقیف، ممیزی و نظارت، «خط قرمز» و «تیغ و ابریشم» و «سرب» را می‌ساخت، مجالی برای حضور در محافل جهانی فراهم نبود‌ تا که انتهای دهه 60 فرا رسید و فضای اجتماعی، سیاسی تغییر کرد و امکان ساخته شدن «دندان مار» فراهم شد. رئالیسم اجتماعی مطلوب مسعود کیمیایی و تصویر بی‌واسطه‌اش از جامعه زخمی از جنگ هشت ساله در قالبی منسجم‌تر و پرداخته‌تر از چند فیلم قبلی‌اش، گرچه مطابق معمول با برخورد سرد مدیران فرهنگی مواجه شد ولی به جشنواره برلین راه یافت. دندان مار نخستین فیلم سینمای بعد از انقلاب بود که به مسابقه برلین می‌رفت و نامزد خرس طلایی می‌شد‌‌. نمایش موفقیت‌آمیز فیلم در برلین در نهایت با تقدیرنامه ویژه هیأت داوران و نوشته‌های ستایش‌آمیز منتقدان همراه شد‌‌. دندان مار بعد از برلین به چند فستیوال جهانی دیگر ازجمله مونترال و شیکاگو هم راه یافت و یک سال بعد کیمیایی با «گروهبان»، به فستیوال ونیز راه یافت که این بار فقط فیلم به جشنواره رفت و سازنده‌اش اجازه همراهی با اثرش را نیافت.‌ گروهبان در جشنواره لندن هم به نمایش درآمد. در گروهبان هم مثل دندان مار تبعات جنگ مورد واکاوی فیلمساز قرار گرفته بود و این بار سبک بصری نزدیک به آثار اروپای شرقی و خط کمرنگ داستانی و دیالوگ‌های کم و نماهای زیبا و خوش ترکیب ضیافتی را رقم زده بود که درک عوالم فیلم را برای مخاطب غیرایرانی امکان‌پذیر می‌کرد. بعد از موفقیت‌های جهانی دندان مار و گروهبان، کیمیایی در دهه 70 فیلم‌هایی چون «ردپای گرگ» و «ضیافت» و «سلطان» را ساخت‌. میان اینها سلطان در پاریس به نمایش درآمد و کیارستمی به همین بهانه متن پر مهر و ستایشی درباره کیمیایی نوشت.
4 -در همه این سال‌ها کیمیایی علاقه‌ای به ساخت فیلم جشنواره‌ای نشان نداد و ترجیح داد برای مخاطبان و دوستدارانش، برای تماشاگرانی که از قیصر به این سو همراهش بوده، فیلم بسازد‌‌. دندان مار و گروهبان به شکلی طبیعی و در یک دوره زمانی خاص و به‌عنوان آثاری که تصویر ایران درگیر معضلات اجتماعی حاصل از جنگ را انعکاس می‌دادند، در فستیوال‌های اروپایی مورد توجه قرار گرفتند ولی کیمیایی در سال‌های بعد نخواست به شکلی آگاهانه مسیر مطمئن و امتحان پس داده‌ای را طی کند‌. گروهبان به‌عنوان فیلم راه یافته به ونیز و لندن در تهران کمتر از هر فیلم دیگری از کیمیایی تماشاگر یافت و تصمیم فیلمساز برقراری ارتباط گسترده‌تر با مخاطب ایرانی بود نه به‌دست آوردن دل مدیران فستیوال‌های جهانی‌‌.
5- و حالا کیمیایی با محبوب‌ترین و بهترین اثرش، با فیلمی که بخشی از خاطره جمعی ایرانیان را ساخته و نامش با مهم‌ترین تحولات سیاسی، اجتماعی گره خورده به جشنواره‌های روتردام و بازل رفته است. امکانی برای آشنا شدن مخاطب جهانی با محصولی ممتاز از سینمای کلاسیک ایران‌‌ که هیچ ربطی به سینمای جشنواره‌ای ندارد و همین شاید خود نقطه اتکایی باشد. آنچه به‌عنوان بازتاب نمایش گوزنها برای مخاطب و منتقد و ژورنالیست فرنگی در اینجا انعکاس یافته حکایت از استقبالی آمیخته به حیرت دارد‌. و این می‌تواند شروع مسیری تازه برای شناساندن بخش‌های مغفول سینمای ایران در محافل جهانی باشد. سینمای کلاسیک ایران‌‌ که همیشه در داستان فستیوال‌ها، زیر سایه فیلم‌های جشنواره‌ای مانده است و اگر قرار بر آشنایی مخاطب جهانی با فیلم‌های کلاسیک ایرانی باشد، برای شروع، چه فیلمی بهتر از گوزنها را می‌شود سراغ گرفت؟ اتفاقی که می‌توانست خیلی زود‌تر از اینها رخ بدهد ولی در روزگاری که کمتر با خبر شوق‌برانگیزی مواجه می‌شویم همین آشنایی دیرهنگام هم می‌تواند غنیمت باشد‌.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید