
جلال مقدم همیشه حرف دارد

جلال مقدم از اواخر دهه40 تا اوایل دهه50 زیاد مصاحبه میکرد. تیتر یکی از گفتوگوهایش در دهه50 این بود: «جلال مقدم همیشه حرف دارد».در سالهایی که او فیلم میساخت، هر فیلم میتوانست بهانهای برای شنیدن حرفهایی تازه از جلال مقدم باشد؛ کارگردانی که همیشه حرفهایی تازه برای گفتن داشت و دامنه مطالعاتی گستردهاش او را به چهرهای جذاب برای منتقدان و روزنامهنگاران تبدیل کرده بود. سالها قبل از اینکه آثار مارشال مکلوهان و کریشنامورتی در ایران ترجمه شود، مقدم در گفتوگوهایش از آثار اینها یاد میکرد. میشود گفت جلال مقدم به عنوان شمایل جریان روشنفکری، ستاره مطبوعات در آن سالها بود؛ کارگردانی که همه دوست داشتند پای صحبتهایش بنشینند تا ببینند کارگردان «فرار از تله» اینبار از چه نویسنده و متفکری میخواهد یاد کند و چگونه خلاف جریان مسلط و روز درباره مفاهیمی چون «تعهد» حرف بزند.به مرور و با کنار رفتنش از سینمای حرفهای، مقدم هم کمتر مصاحبه کرد. یکی از آخرین گفتوگوهای قبل از انقلاب را سال56 فریدون جیرانی از روزنامه اطلاعات و به بهانه پخش فیلم «پنجره» از تلویزیون انجام داده است.بعد از انقلاب و در دهه60، احمد طالبینژاد در ماهنامه فیلم، گفتوگوی مفصلی با او کرد که با این تیتر چاپ شد: «مردی که از اسب افتاد».در دهه70 هم جواد طوسی و اصغر نعیمی مدتها پای صحبتهای جلال مقدم نشستند و گفتوگویی مفصل با او انجام دادند که بخشهایی از آن پس از مرگ مقدم، در ماهنامه فیلم و دنیای تصویر منتشر شد. آنچه پیشرو داریدبرگزیدهای از چند گفتوگوی قدیمی با مقدم است.
روزهای امید و ناامیدی یک فیلمساز
جلال مقدم و حرفهایش
نسل جوان خیلی مرا عصبانی میکند