آنچه سالتحصیلی دشوار کرونایی به ما آموخت
رضوان حکیمزاده-معاون وزیر آموزشوپرورش
یکسال گذشته نظام آموزش وپرورش در دوران کرونا که آموزشها بیشتر در بستر فضای مجازی انجام شد، دارای سختیها، دشواریها و در عین حال فرصتها و تجربههایی بود که همه ذینفعان و عناصر درگیر در فرآیند آموزش اعم از معلمان، دانشآموزان، مدیران مدارس و خانوادهها با آن مواجه شدند.
در این سال تحصیلی، برای اولینبار بود که معلمان بدون داشتن تجربه قبلی قابلتوجه توانستند خود را با مختصات تدریس در فضای مجازی وفق دهند و با توجه به زمان کمی که برای این تطبیق داشتند، تدریس موثری در فضای مجازی ارائه کردند. هر چند این موضوع فشار و سختی بسیاری برای معلمان داشت، اما فرصت بینظیری بود تا توانایی فناورانه آنها افزایش پیدا کند. شاید اگر قرار بود توانایی فعالیت معلمان در بستر فناوری در شرایطی عادی ارتقا پیدا کند، 10 سال یا بیشتر طول میکشید، اما این قابلیت در یک فشار زمانی در دوران کرونا متبلور شد.
فرصت دیگری که برای معلمان در این دوره ایجاد شد، این بود که آنها از نقش مجری صرف برنامه درسی که در کتاب درسی محدوده شده بود، به تولیدکنندگان محتوا تبدیل شدند و خلاقیتهای خود را در آموزش نشان دادند؛ بنابراین اگر فضا را باز کنیم، خلاقیتهای آنها مجال بروز و ظهور بیشتر هم پیدا خواهد کرد.
خانوادههای دانشآموزان نیز مجبور شدند خیلی جدی و بیش از گذشته وارد میدان آموزش شوند. والدین در گذشته، نقش چندانی در آموزش نداشتند، اما در دوره شیوع کرونا، این نقش پررنگ شد و آنها با سختی کار معلمان در مدارس آشنا شدند و دریافتند که چقدر حضورشان در مدرسه مهم و ارزشمند است. ارتباط خانه و مدرسه که در دوران آموزش حضوری محدود بود، همزمان با مجازی شدن آموزشها ارتقا پیدا کرد. در این دوران، راههای ارتباطی گسترش پیدا کرد و ارتباط مستمر بین خانوادهها و مدارس ایجاد شد. امروز بر حفظ این شبکه ارتباطی که به دلیل کرونا و عدم حضور در مدرسه بین خانوادهها و مدارس ایجاد شده است، تاکید داریم.
اما بیشترین کسانی که در دوران کرونا آسیب دیدند، دانشآموزان کلاس اول بودند؛ چون یکی از مهمترین اهداف آموزشی برای آنها، تمرین زندگی اجتماعی، نظم در زندگی و یاد گرفتن مهارتهای ارتباطی است، اما دانشآموزان کلاساولی در سال تحصیلی غیرحضوری، مجبور بودند ورودشان به دنیای مدرسه را بدون استفاده از این فرصتها تجربه کنند.
کرونا همه این فرصتها را از ما گرفت و چالش تطبیقدادن دانشآموزان با شرایط در آینده را دامن زد. مدیران مدارس در دوران کرونا با دشواریهای زیادی مواجه بودند، ولی فرصت مدیریت بحران را نیز تجربه کردند. آنها وادار شدند تمام روندهای معمول مدیریتی، رهبری و آموزشی را کنار بگذارند و کار را با مشارکت و با وجود انتظارات همه ذینفعان پیش ببرند. مدیران مدارس علاوه بر انجام وظیفه نظارت بر یادگیری دانشآموزان، با انتظاراتی که خانوادهها و مسئولان ارشد در ستاد آموزشوپرورش داشتند نیز مواجه بودند. مدیران مدارس حلقه وصل ذینفعان و مدیران ارشد شدند و از این جهت از بسیاری فرصتهای شخصی خود چشمپوشی کرده و در مدارس حضور پیدا کردند و همواره پای کار بودند تا جریان آموزش متوقف نشود. البته کرونا فرصتهایی هم داشت؛ جامعه ما گامهای رو به جلویی در استفاده از فناوریها برداشت. هم اکنون شبکه شاد که 70 درصد دانشآموزان و 100 درصد معلمان و مدیران را تحت پوشش قرار میدهد، یک پروژه ملی بزرگ در حوزه آموزش محسوب میشود. در دوران آموزش مجازی دریافتیم که ابعاد نابرابری در امکانات آموزشی زیادتر از آن چیزی است که تاکنون فکر میکردیم. این نابرابری در فاصله طبقانی دیجیتالی ناشی از عدم برخورداری بسیاری از دانشآموزان به زیرساختهای فناوری مانند اینترنت و همچنین محدودیت آنها در زمینه دسترسی به وسایل هوشمند نظیر تلفن همراه و تبلت نمود پیدا کرد. ما باید بر چالش عدالت آموزشی در مناطق محروم فائق بیاییم. کودکانی در مناطق محروم داریم که پس از پایان دوره ابتدایی، به دلیل نداشتن مدرسه دوره متوسطه اول و دوم در محل زندگی خود، ترک تحصیل میکنند و از طرفی به دلیل کم بودن تعدادشان در آن نقاط، ایجاد مدرسه برای آموزش دوره متوسطه آنها امکانپذیر نیست، ولی از طریق آموزش مجازی میتوان عدالت آموزشی را برای آنها محقق کرد. در دوران کرونا و از طریق طرح هدایت، تعداد زیادی از نیکوکاران، سازمانها و نهادهای خیریه نسبت به تامین وسایل فناوری برای دانشآموزان مناطق کمتر برخوردار اقدام کردند، اما این میزان کافی نیست و دولت به عنوان متولی آموزش رایگان ضروری است سرمایهگذاری لازم را برای فراهم کردن امکانات آموزش در بستر فضای مجازی به عنوان یک مسئولیت ملی ببیند و آن را جدی بگیرد؛ چراکه حجم نابرابریها در زمینه دسترسی به زیرساختهای فناوری و تبلت و گوشیهوشمند به قدری زیاد است که باید سرمایهگذاری کلان و ملی برای جبران آن انجام شود تا عدالت آموزشی محقق شود. درنهایت اینکه آینده نظام آموزشی کشور قطعا ترکیبی و مبتنی بر فناوریهای جدید است. این مهم نباید در دوران پساکرونا نادیده گرفته شود. فرآیند آموزش، اجزایی اعم از ارائه آموزش، تحویل تکلیف و دادن بازخورد و ... را شامل میشود و در آموزش ترکیبی باید دید که کدام فعالیتها میتوانند در بستر فضای مجازی اتفاق بیفتند و کدامها حضوری. گام مهم در زمینه اجرای آموزش ترکیبی این است که به جای تکیه بر کتاب درسی، از چندرسانهایها و فیلمها برای آموزش دانشآموزان استفاده شود.