• جمعه 6 مهر 1403
  • الْجُمْعَة 23 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 27
پنج شنبه 13 خرداد 1400
کد مطلب : 132272
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/R6VjL
+
-

معجزه در خانه‌ی من است

معجزه در خانه‌ی من است

قُلْ إِنَّ اللهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ یُنَزِّلَ آیَةً
بگو: یقیناً خدا قدرت دارد که معجزه‌ای [نظیر آن‌چه آنان درخواست دارند] نازل کند.
بخشی از آیه‌ی ۳۷ سوره‌ی انعام
ترجمه‌ی حسین انصاریان
شاید آفتاب تابستان بیش‌تر از هرچیز دیگری پاییز را به یادمان بیاورد. وقتی زمان به سمت روزهای گرم پیش می‌رود بیش‌تر از همیشه به یاد باران می‌افتیم. کودک که بودم یک‌بار از خودم پرسیده بودم: «چرا در تابستان باران نمی بارد؟ خدا که می‌تواند، پس چرا باران نمی‌باراند که هوا خنک شود؟» و مامان گفته بود: «بله، خدا می‌تواند هرکاری بخواهد انجام بدهد؛ اما اگر این‌طور باشد روال زندگی دنیا به‌هم می‌ریزد و دیگر هیچ‌چیز سر جایش نیست». و این حرف کاملاً منطقی بود. قبول کرده بودم که می‌توانی و بنابر نظم آفرینش چنین کاری نمی‌کنی.
اما یک‌بار در تابستان باران بارید. بارانی ریز و یک‌ریز. مرداد بود. روزهایی که حتی نسیم هم نمی‌وزید. همه‌چیز در یک چشم به‌هم‌زدن اتفاق افتاد. دیدم که ردپای آفتاب از روی فرش‌ها پاک و خانه کمی تاریک شد. بعد هم صدای رعد و برق. یک لحظه فکر کردم باید اشتباه شنیده باشم. باید صدای دیگری باشد. اما بعد صدای باران آمد. قطره‌هایی که تندتند خودشان را به پنجره می‌زدند. انگار از این‌که در فصلی غیرمنتظره به دیدار ما آمده بودند هیجان داشتند. شاد بودند و می‌خندیدند.
به سمت پنجره دویدم. انگار پاییز باعجله کوله‌بارش را بسته بود و از جغرافیایی دور خودش را به ا‌ین‌جا رسانده بود. پنجره را باز کردم. هوا بوی آبان گرفته بود. معجزه بود.
آن‌شب اخبار هواشناسی اعلام کرد بارش آن‌روز در سال‌های اخیر بی‌سابقه بوده است. جبهه‌‌ای از جنوب وارد کشور شده بود. آن‌ها نمی‌دانستند چرا آن جبهه این فصل از سال به کشور آمده بود. اما در نهایت گفتند که همیشه اتفاق‌های پیش‌بینی نشده در هواشناسی رخ می‌دهد.
آن‌روز یقین پیدا کردم که تو هرآن‌چه بخواهی می‌توانی انجام بدهی. تو در لحظه‌ای اراده می‌کنی و معجزه خلق می‌کنی. معجزه‌ای که علم از آن شگفت‌زده می‌شود و آن را به استثناها ربط می‌دهد.
هنوز هم وقتی به آن مرداد بارانی فکر می‌کنم لبخند بزرگی در قلبم می‌نشیند. توانایی تو از تصور فراتر است. در یک‌آن همه‌چیز را تغییر می‌دهی.
 تو می‌توانی و من دلم به همین یک صفت تو تا ابد خوش است. فقط کافی است بخواهی و مصلحتت بر اتفاقی قرار بگیرد. دیگر کاری به روال همیشگی نداری. آن‌چه را اراده کرده‌ای خلق می‌کنی.
و شاید برای همین باشد که تابستان را دوست دارم.
روزهای گرم و آفتاب، ناخودآگاه مرا یاد معجزه‌ی آن سال می‌اندازند. و شاید برای همین است که از تماشای باریکه‌های نوری که روی فرش‌های خانه افتاده‌اند دلم آرام می‌شود.
انگار که معجزه در چند قدمی من است، در خانه‌ی من. می‌توانم هرلحظه منتظر باشم معجزه را رقم بزنی و باران اجابت را ببارانی.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید