• یکشنبه 29 مهر 1403
  • الأحَد 16 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 20
یکشنبه 9 خرداد 1400
کد مطلب : 131917
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/DkVQq
+
-

دافعه مبدأ بیش از جاذبه مقصد

آیا گرانی مسکن، باعث مهاجرت از کلانشهرها به شهرهای اطراف شده است؟

دافعه مبدأ بیش از جاذبه مقصد


فرشید مقدم‌سلیمی ـ کارشناس شهری و برنامه‌ریزی اجتماعی

به ماجرای گرانی و مهاجرت ناشی از آن از چند منظر می‌توان نگاه کرد. طرح چنین موضوعاتی به شکل کلان، گاه برای مردم چندان محلی از اعراب نداشته و فقط مسئولان و مدیران جامعه را مدنظر قرار می‌دهد؛ برای مثال آنچه مانند طلاق، در سیاست‌های کلی، برای مسئولان معضل شناخته می‌شود، گاه برای مردم نه‌تنها معضل و مسئله نیست، بلکه راه‌حل است. مسئله‌ برای مردم امری است که خانواده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. آنچه نیز در زندگی مردم در این گرانی و مهاجرت مؤثر است، تغییر طبقه اجتماعی و تبدیل آن است.
رانده شدن به حاشیه شاید نوعی بازگشت به‌علت درنظر گرفته شود. فقر علتی برای معلول مهاجرت و رانده شدن است که معلول‌های دیگری چون آسیب‌های اجتماعی و... را به‌دنبال دارد. البته مسئله فقر میان افراد جامعه و تغییر طبقه اجتماعی امری تازه و مختص به این چند سال نمی‌شود بلکه ما در این سال‌ها با وضوح بیشتری با فقر روبه‌رو هستیم و آن را مشاهده می‌کنیم. طبقه متوسط در حال از بین رفتن است. اما آنچه به‌عنوان مهاجرت رخ می‌دهد را آیا می‌توان به مهاجرت معکوس تعبیر کرد؟
مهاجرت معکوس به‌نظر تصوری رمانتیک می‌آید. تغییر موقعیت از کلانشهرهایی چون تهران به شهرهای حاشیه‌ای و کوچک شاید معنای درستی از چنین مهاجرت‌هایی نباشد. اگر راجع‌ به مهاجرت معکوس حرف بزنیم بی‌آنکه علت آن را جست‌وجو کرده باشیم، به اشتباه خواهیم افتاد. مهاجرت مبدا و مقصدی دارد. در چنین اطلاق‌هایی گویی مقصد مهاجرت مکانی مطلوب است. به‌عبارتی مقصد جذابیت‌هایی دارد که بیشتر از مبدا یا تهران است که مردم را به این تصمیم سوق می‌دهد که مکان بهتری را برای زندگی برگزینند. درحالی‌که علت خروج از کلانشهرها در جاذبه‌ مقصد نیست، بلکه دافعه مبدا است.
گرانی یکی از دلایل اخراج مردم از شهر تهران است. درباره شهرهای شمالی کشور نیز ممکن است عده‌ای این مهاجرت‌ها را جاذبه شمال کشور و آب‌و‌هوای خوب آن بدانند، درحالی‌که دافعه را لحاظ نکرده‌اند. مهاجرت از استان‌های مرکزی یزد، اصفهان یا خوزستان که به‌دلیل کم آبی و آلودگی یعنی دلایل زیست‌محیطی دارد درباره مبدائی چون تهران صدق نمی‌کند. در تهران گرانی، آلودگی هوا و ترافیک همیشه مورد‌نقد بوده است، اما آنچه مردم را وادار به مهاجرت و خروج از شهر می‌کند، آلودگی هوا و ترافیک نیست بلکه امور دیگری را باید مورد‌توجه و اشاره قرار داد. شاید لازم باشد درباره گرانی بیشتر صحبت کرد.
در واقع گرانی از مسائل چنین مهاجرت‌هایی است. گرانی که گاه از دید مردم خودبه‌خودی معنی می‌شود، گاه حساب شده و با برنامه‌ریزی‌های بلندمدت مدیریت شهری اتفاق می‌افتد. در راستای تحلیل این برنامه‌ریزی 2تحلیل وجود دارد.
سرمایه‌ انباشته در چرخه‌ای وارد تولید فضای شهری شده است. در این ساخت‌و‌سازها که سرمایه‌هایی با شکل‌های مختلف در آن وجود دارد، زمین و مسکن بیش از پیش کالایی می‌شوند. این کالایی شدن، گرانی را به همراه دارد. به‌عبارتی این دسته از افراد سرمایه‌دار، سود را در سرمایه‌داری مستغلاتی یافته و سعی در تولید فضای شهری می‌کنند. این امر در کنار گرانی ناشی از آن باعث خروج جمعیت از تهران و کلانشهر خواهد شد. اما تحلیلی دیگر با برنامه‌ریزی و تصمیم همراه است؛ برنامه‌ریزی در اخراج عده‌ای از شهروندان از شهر‌های بزرگ. در این تحلیل عده‌ای مانع از پیشرفت شهر درنظر گرفته می‌شوند؛ مهاجرانی که آمده و ساختار شهر را تغییر داده‌اند. با اعیانی‌سازی کلانشهرها و رویکردهایی از این دست، شهر مختص به پولداران خواهد بود؛ شهری با خیابان و اتوبان‌هایی خلوت که رانندگی در آن رؤیایی است. این تصور نیز با گرانی خود‌خواسته‌ای همراه است که باعث خروج گروهی از مردم از شهر می‌شود. در حالی ‌که سرمایه‌داران، فانتزی شهر خوب، شهر خلوت را در سر می‌پرورانند. این نگاه تصویری از طبقه پایین اجتماعی ندارد. اگر از منظر مردمی در طبقه پایین جامعه به تهران و هر کلانشهر دیگری نگاه کنیم، این شهر، شهر بدی است؛ شهری که درصدد اخراج است. بنزین گران می‌شود و ما به خارج از شهر هدایت می‌شویم. دلایل خروج مردم و مهاجرت از تهران به مناطق حاشیه‌ای شاید بیشتر به نوع نگاه و شرایط حاکم در بستر جامعه بستگی دارد؛ امری که نگاه به آن، طبقه به طبقه و از مسئول تا دیگر افراد جامعه متفاوت است.

این خبر را به اشتراک بگذارید