وقتی از دو حرف میزنیم/ ایستایی و قرینگی
آزاده بهشتی
خیابان حافظ خیابان شلوغی است و در کمتر روزی روی آرامش را بهخود میبیند. از یک طرف به خیابان انقلاب راه دارد و از یک طرف میرسد به خیابان پر رفتوآمد جمهوری و موبایل فروشیهایش. اما بین این همه شلوغی کوچهای قرار گرفته که از آن همه هیاهو به دور است و حیات جداگانهای را از سر میگذراند. کوچهای که گذر زمان شکل و شمایلش را تغییر نداده و به آن لولاگر یا کوچه قرینه پایتخت میگویند. تعریف کوچه لولاگر را شنیده بودم اما برای من گریزان از هیاهو رفتن به مرکز شهر و تماشای این کوچه کار سختی بود.
صبح یکی از روزهای تعطیل که طبق روال همیشه میخواستم روز را با دویدن شروع کنم، به سرم زد در محدوده خیابان حافظ و انقلاب بدوم و سری هم به کوچه لولاگر بزنم. کوچهای که نامش در میان جاذبههای گردشگری تهران این روزها بیشتر از قبل میدرخشد.
این کوچه، کوچه کوچکی است که در خیابان معروف نوفل لوشاتوی تهران قرار دارد. برای رفتن به این کوچه زیبا باید به خیابان حافظ رفت و بعد وارد خیابان نوفل لوشاتو شد. مسیرم را جوری انتخاب کردم که انتهای دویدنم برسد به کوچه لولاگر تا بتوانم با خیال راحت آنجا بایستم و عکس بیندازم و در نهایت با یک پیادهروی پنج ده دقیقهای برسم به نقطه پایان. روی نقشه نگاه کردم بعد از ۵۰ متر که در خیابان نوفل لوشاتو که خود نیز جزو خیابانهای دیدنی تهران است و دو سفارت اروپایی فرانسه و ایتالیا را نیز در خود جا داده، میرفتم، به کوچهای میرسیدم که در دو نبش کوچه ساختمانهای آجری چند طبقه با بالکنهای زیبایش چشمنوازی میکند.
کوچه لولاگر بهخاطر ساختمانها و خانههایش مشهور شده است. وقتی در ابتدای کوچه میایستی، تمام خانهها، نمای خانهها، بالکنها، ساباطها، پنجرههای آنها و حتی درختان کاشته شدن درون خانهها بهصورت قرینه و موازی هستند. از لحظه ورود به این کوچه قرینگی را درک خواهید کرد تا لحظهای که از کوچه خارج شوید.
قشنگی ماجرا اینجاست که خانهها و بناهای این کوچه هنوز زنده هستند؛ هرچند از عمر ساختمانها بسیار گذشته اما مالکان آنها تلاش کردهاند تا این کوچه را با ظاهری که هست، زنده نگه دارند.
داستان کوچه به اندازه شکل و ظاهر آن زیباست. در سال 1317محمدباقر لولاگر تصمیم گرفت که با برادرش اکبر لولاگر که صاحب فرشفروشی در برلین بود شراکتی به پا کند، مقداری از اموال خود را صرف ساخت مسجد و بیمارستان کرد و با بخش دیگر اموالش زمین کوچه لولاگر را خرید و به کمک سرمایه برادرش، مشغول ساخت خانههایی در کوچه لولاگر شد. محمدباقر لولاگر به این دلیل که نماینده برادرش در ایران بود به رسم امانتداری هرچیزی که برای خود ساخته بود مشابه آن یا یکی به همان شکل را به کمک استاد حسن بنا در طرف دیگر کوچه برای برادر خود که خارج از ایران زندگی میکرد ساخت. ساختمانهایی با بهارخوابها و درختانی قرینه یکی پس از دیگری ساخته شد و کوچه محلی برای زندگی اختصاصی لولاگرها شد. خانوادهای که هنوز پس از گذشت 78سال اکثرشان هماکنون نیز ساکن خانههای سمت چپ این کوچه هستند.
کوچه لولاگر علاوه بر قرینه بودنش جذابیتهای دیگری نیز دارد. پیتزا داوود که 11بهمن 1340 باز شده بهعنوان قدیمیترین پیتزافروشی تهران انتهای همین کوچه قرار دارد و هنوز هم به سبک همان قدیمها پیتزا به مشتریانش میدهد. دو کافه رستوران هم از جاذبههای دیگر این کوچه هستند.