پدران بدرفتار یا پسران حسود
کابوس در جامعه هنری
جمال رهنمایی- روانشناس
خبر بهتآوری جامعه ایرانی و بهخصوص جامعه هنری و سینمایی را شوکه کرده است. پدر و مادری با آرامش و اطمینانخاطر پسر خودشان را با یک برنامهریزی بینقص بیهوش، کاردآجین و تکهتکه کرده و آن را در سطلهای زباله پخش کردهاند. بیشتر شبیه قصه یک فیلمنامه ترسناک است اما اینبار سوژه این داستان واقعی یک کارگردان سینمای معاصر است که در دنیای واقعی نقش اول روایت را بهعهده او گذاشتهاند.
مردم این ماجرا را بهتزده برای هم تعریف میکنند. این حجم از خشونت که به آرامی و در گوشهای از این شهر خاکستری اتفاق افتاده در سطح رویی خود نشان دهنده پذیرش دیدگاهی است که به شکلی عریان توانستند فرزندی را تنها به این دلیل که زندگی را مطابق نظر والدین پیش نمیبرده از زندگی محروم کنند.
یک لایه پایینتر از نگاه اجتماعی، نگاه فردی و شخصیتی بر افرادی است که قابلیت فکر کردن، تصمیم گرفتن و اجرای این برنامه را داشتهاند. پدر و مادریکه مردی 47ساله را به شکلی فجیع تکهتکه کردند و در بازجوییهای اولیه از این عمل خود احساس رضایت و راحتی دارند.
روانکاوان معاصر در ادامه نظریه روانکاوی در یکی از چهار رکن اصلی این مکتب یعنی «عقده ادیپ» تجدیدنظرهای اساسی به عمل آوردهاند. در نگاه کلاسیک این پدیده ناشی از احساس حسادت پسر نسبت به موقعیت و توانایی پدر و ناتوانی فرزند پسر از بهدست آوردن این جایگاه قلمداد میشد درحالیکه نظریهپردازان معاصر به درستی به بررسی نقش طرف دوم این رابطه یعنی پدر پرداختهاند که میتواند با رفتارهای نادرست و آزاردهنده باعث ایجاد و یا حداقل تشدید این پدیده در فرزند خویش باشد. پدر 81ساله در نخستین جلسه بازجویی میگوید از اجرای این عمل احساس رضایت و راحتی میکند. این حجم از آرامش پس از اجرای چنین قتل فجیعی میتواند نشانگر بقایای سوءرفتاری طولانی باشد که در طول این رابطه 47ساله میان این پدر و پسر جریان داشته است.
بهمنماه سال گذشته بابک خرمدین را در هنگام مذاکراتی که با بازیگر نقش اول فیلم قبلی خود برای کار تازه خود داشت ملاقات و مشاهده کردم؛ مردی آرام، کمحرف و با آرزوهایی بلند که میخواست آنها را روی پرده نقرهای به تصویر بکشد.