عشق در اکستریم لانگشات
سکانسی از «زیر درختان زیتون» عباس کیارستمی 3731
مهرنوش سلماسی ـ روزنامهنگار
عشق در سینما معمولاً با کلوزآپ معنا میدهد. تصویر عشق را اغلب با تلاقی نگاهها در نماهای درشت به خاطر میآوریم. برای تفرج عاشقانه هم قاب معمول نمای متوسط است. آفریدن شور عاشقانه با اکستریم لانگشات نه مرسوم و متداول است و نه خیلی مناسب. در نمای خیلی دور چگونه میتوان شور عشق را به نمایش گذاشت؟ پاسخ این سوال را عباس کیارستمی در فیلم «زیر درختان زیتون» داده است.
زیر درختان زیتون سومین قسمت از سهگانه معروف کیارستمی است. «خانه دوست کجاست؟»، «زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون» را نخ تسبیحی به نام لوکیشن سرسبز شمال به یکدیگر متصل کرده است. میان این فیلمها خانه دوست کجاست ؟ مقدمهای بر شهرت جهانی و مقبولیت سازندهاش شد. با زندگی و دیگر هیچ تم «زندگی ادامه دارد» به سینمای کیارستمی ورود پیدا کرد و با زیر درختان زیتون کیارستمی برای اولین بار در سالهای بعد از انقلاب از عشق حرف زد. عشق حسین به طاهره موتور محرکه فیلم است و آنقدر اهمیت دارد که محمدعلی کشاورز در نقش کارگردان، به پا گرفتنش بیشتر از فیلمی که در حال ساختش است علاقه نشان میدهد.
در سکانس پایانی حسین بعد از صحبت با محمدعلی کشاورز برای بله گرفتن از طاهره (کاری که در طول فیلم موفق به انجامش نشده است) راهی دشتی سرسبز میشود. دوربین کیارستمی در ارتفاع قرارگرفته و حرکت حسین به سمت طاهره را ثبت میکند. در قابی به دقت طراحی شده که زیبایی بصری فوقالعاده ای دارد و این زیبایی محصول ترکیببندی استادانه نمایی طولانی است، حسین آنقدر از دوربین(ما) دور میشود تا به نمایی خیلی دور برسیم. طاهره در حال حرکت است و حسین به دنبالش؛ دو نقطه در حال حرکت که در یک لحظه یکی میشوند (حسین به طاهره میرسد و با او صحبت میکند). توقفی کوتاه در اکستریم لانگشات و بعد یک نقطه (طاهره) به راهش ادامه میدهد و نقطه دیگر(حسین) با سرعت مسیری که طی کرده را با سرعت و نشاط و سرخوشی بازمیگردد. موسیقی پرنشاط دومنیکو چیمارزا روی تصویر میآید که شادباشی است بر پیروزی عشق؛ عشقی که در اکستریم لانگشات به نمایش درمیآید.