بازدید از خانه خاندان هدایت باید برای عموم آزاد شود
گفتوگو با رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر درباره بناهای تاریخی و لزوم احیای آنها
مائده امینی ـ روزنامهنگار
تصویر لودری که زیر کاشیهای رنگی و آجرهای پر از خاطره میافتد و یک تاریخ را از بین میبرد، تصویر آشنایی برای همه ماست؛ فارغ از اینکه در کدام شهر زندگی میکنیم و دلمان در این سالها برای کدام بنا تپیده است. در تهران، حفاظت از خانههای تاریخی متولیان متعددی دارد؛ از کمیته حفظ خانههای تاریخی گرفته تا سازمان میراث فرهنگی و شهرداری تهران. متولیانی که گاهی به واسطه سهلانگاری و کندی، از احیای خانهها غافل ماندهاند و گاهی هم به کمک بخش خصوصی یا با بودجه خود از تخریب ابنیه جلوگیری کردهاند. واقعیت این است که با وجود دغدغهمندی نسبی شورای پنجم شهر تهران و تیم جدید مستقر در شهرداری روند تخریب بناهای تاریخی کند شده اما هنوز متوقف نشده است. درباره این موضوع با محمدجواد حقشناس، رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر به گفتوگو نشستهایم. او بر این باور است که زمانی که شهروندان محور اصلی مدیریت شهری قرار نگیرند، روند تخریب تاریخ شهر سرعت میگیرد.
چندسالی است که بهنظر میرسد مدیریت شهری نسبت به بناهای تاریخی موجود در شهر حساستر شده و پیگیریها برای جلوگیری از تخریب بعضی ابنیه راحتتر به نتیجه میرسد. چه تغییراتی منجر به این حاصل شدن این دغدغهها شده است؟
احیای خانههای تاریخی، دغدغهای فراموش شده بود. این خانهها که نمادهای زندگی در دورههای مختلف بودند کماهمیت قلمداد میشدند و در مسیر تخریب برای تبدیل شدن به برجهای بتنی قرار داشتند. شاید همین وضعیت باعث شد شورای پنجم بر تغییر رویکردی که سالهاست از آنها برای اداره پایتخت استفاده میشود، اصرار ورزد. این شورا بنا داشت که نگاه به مدیریت شهری، از نگاه سختافزارانه به نگاه نرمافزارانه برسد و مدیریت شهری را بر ریل دیگری بگذارد و هدایت کند. در این نگاه، انسان و شهروند بهعنوان محورهای اصلی توجه مدیریت شهری قرار میگیرند. این در حالی است که در گذشته، جایگاه اصلی را خودروها، برجها، اتوبانها، تونلها و موارد مشابه بهخود اختصاص داده بودند و انگار اصالت شهر از آنها گرفته میشد و اساسا نگاه به شهر، نگاهی سوداگرانه بود. نتیجه این تغییر نگاه آن شد که به جای آنکه به تخریب خانههای تاریخی و واجد ارزش که نمادی از دورههای مختلف زندگی و معماری بودند پرداخته یا نسبت به آنها رویکرد منفعل اتخاد شود، این بناها برای مدیریت شهری اهمیت پیدا کرد و حمایت و حفظ از آنها در دستور کار قرار گرفت.
در دوره حضور شما در شورا، از تخریب چند خانه جلوگیری شده است؟ چند خانه احیا شده و تبدیل به موزه شدهاند و چند خانه در دستور کار قرار دارند؟ در گذشته این آمار چگونه بود؟
در گذشته بین هزار تا دو هزار خانه تاریخی تخریب شدهاند. امروز اما با فرهنگسازی در این حوزه موج علاقهمندان به سرمایهگذاری در این بخش را شاهد هستیم. در واقع بر تعداد افرادی که علاقه به مسائل تاریخی، فرهنگی و هنری دارند و دنبال سرمایهگذاری در این حوزهاند، افزوده شده که من حضور این افراد را مرهون فرهنگسازی و تسهیلات و حمایت شهرداری میدانم. توسعه این روند میتواند اشتغالزایی فرهنگی را سرعت ببخشد و از تاریخ ایران محافظت کند. امروز میبینیم در منطقه 12، 11، 6، یک و حتی 20تهران خانهها تبدیل به کافهموزهها یا خانهموزههایی شدند و به شهر و شهروندان، تعلق و هویت تازهای بخشیده و محلی برای کسب درآمد علاقهمندان شدهاند.
آمار دقیقتری نمیتوانید در اختیار ما بگذارید؟
همین که روند تخریب کند یا متوقف شده است خود بهنظرم آمار قابل توجهی است.
هزینه احیای ابنیه تاریخی آیا یکی از موانع جلوگیری از تخریب آنها به شمار میرود؟ بهخصوص که دست سازمانهایی مثل شهرداری برای هزینههای گزاف خالی است. در واقع امروز از یک جهت بخش خصوصی و از یک جهت میراث و شهرداریها باید به میدان آمده و از این ابنیه محافظت کنند.
من فکر میکنم ورود بخش خصوصی واجد ارزشتر است. تصور کنید سرمایههایی که این روزها راهی بازار ارز، سرمایه و... میشوند به بطن شهر برسند و هم شهر را برای شهروندان زیستپذیر کنند و هم برای صاحبان دغدغهمندشان سود بسازند و حتی برای جوانان علاقهمند به این حوزه شغل تولید کنند. بگذارید مثالی بزنم. اخیرا از خانهای در منطقه 12 نزدیک میدان فردوسی بازدید کردم که به «خانه سرهنگ» مشهور است. این خانه را جوانی خلاق و با انگیزه که پدربزرگش صاحب این خانه و سرهنگ شهربانی بوده به جای آنکه تخریب کند و آپارتمان سنگی بسازد، احیا و آن را تبدیل به مکانی برای دور هم جمع شدن، قهوه نوشیدن و... کرده است.
خب این مثالی که شما زدید، نمونه یک کاملا حرکت خودجوش است. نقش شهرداری یا شورا در این میان چیست؟
ما نهتنها نهایت همکاری را برای صدور مجوزهای لازم انجام دادهایم بلکه فرایند اعطای تسهیلات به این افراد را هم بسیار آسان کردهایم. حتی تابلوهای راهنما برای این بنا در شهر نصب شده است. هر کدام از این خانهها یک در گرانبهاست و ما از تبدیل شدن آنها به موزهها یا اساسا احیای آنها با هر کاربردی استقبال میکنیم. خیلی از این خانهها میتوانند تبدیل به هتلهایی شوند که گردشگر نه فقط خارجی که حتی داخلی را جذب میکند و از آن برای فرد و شهر درآمد میسازد.
امروز چند خانه یا بنای تاریخی در تهران وجود دارند که مسئولیت اداره و مراقبت از آنها با شهرداری است؟
حدود 50 خانهموزه داریم که زیرمجموعه بخشهای مختلف شهرداریاند. مثل خانهموزه مطهری، شریعتی، بهشتی و چمران یا باغ موزه قصر که زیرنظر سازمان فرهنگی هنری شهرداری اداره میشوند. بخشی از خانهها در اختیار شرکت توسعه فضاهای فرهنگی است؛ مثل خانه سیمین و جلال یا خانه اخوان ثالث... تعدادی از این خانهها در اختیار سازمان زیباسازی است مثل خانه اتحادیه، تئاتر نصر یا خانه علاءالدوله. بعضی از این بناها هم مثل خانه لرزاده یا خانه دکتر معین در اختیار معاونت شهرسازی و خود مناطق است.
خب این مدیریت یکپارچه نیست آقای حقشناس... هم نظارت را سخت میکند، هم احراز ارزشمندی خانهها را دچار بوروکراسی. نباید همه ابنیه تاریخی تهران ذیل یک مجموعه قرار بگیرند؟
حق با شماست. طرحی در حال تصویب است که بهزودی به صحن شورا میرود و به کمک این طرح میتوانیم به ساماندهی مناسب بناهای تاریخی و موزهها برسیم. من از روند موجود راضی نیستم بهخصوص که خانه موزهها میتوانند ارتباط بیشتر و بهتری با مردم برقرار کنند. نوع نگاه کنونی بیشک نیاز به اصلاح جدی دارد. البته من بر این باورم که احیای این محیطها نیاز به حضور بخش خصوصی و فعالان و علاقهمندان به شهر در عرصه شهری دارد.
در پایان گفتوگو میخواهم از وضعیت چند بنای تاریخی که در سالهای اخیر بسیار حاشیهساز شدند از شما سؤال کنم. برای مثال از آخرین وضعیت خانه پدری فروغ فرخزاد برای ما بگویید.
خانه پدری فروغ با جلب رضایت مالک، خریداری شده و در حال بازسازی است. امیدواریم که در نخستین فرصت بتوانیم از آن رونمایی کنیم و آماده بهرهبرداری شود.
خانه صادق هدایت چطور؟
من ترجیح میدهم این بنا را خانه «خاندان هدایت» بنامیم. چرا که پیش از صادق، اجداد او در آن زندگی میکردند که بیشتر آنها حائز ارزش بوده و خدمات بزرگی به تهران کردهاند که آثار آن هنوز در شهر جاری است. مثل مسجد هدایت که محل فعالیتهای سیاسی آیتالله طالقانی بوده یا بیمارستان هدایت دروس که یکی از مهمترین بیمارستانهایی که به اقشار نیازمند خدمات قابلقبولی ارائه میدهد. هدایتها در تاریخ تهران جایگاه ویژهای دارند و متأسفم که این خانه مدتی به انبار بیمارستان و حتی مهدکودک تبدیل شد. امروز درخواستمان از دانشگاه علوم پزشکی تهران این است که اجازه ندهد با این خانه نامهربانی شود و زمینه را برای بازدید شهروندان فراهم کنند.
و سؤال آخرم این است که بناهایی مثل خانه ملکزاده یا سرلشگر ضرابی که البته مثالهایی مانند اینها کم نیست در همین دوره تخریب شدهاند؛ در همین دوره که شما صحبت از تغییر ریلگذاری در آن کردید.
اتفاق بسیار زشت و تلخ و غیرقابل پذیرشی درباره این دو خانه که مستقیما به آنها اشاره کرده و از آنها نام بردید، افتاد. ما از صاحبان این خانه و سازمان میراث فرهنگی و حتی خود شهرداری گلهمندی زیادی داریم.