امیرحسین مدرس، مجری، بازیگر و خواننده، از بازتاب تیتراژ سریال ماه رمضانی متهم گریخت بعد از 16سال میگوید
تیتراژ را نیمه شب خواندیم
الناز عباسیان
«پی خوشبختی همش صبح تا شب دویدم من/ حتی یک آشنا/ یک آشنا ندیدم من/ بگو آخر این سفر میرسم کجا/ تو منو تنها نذارای خدا/ خدا»؛ کمتر کسی است که صدای گرم امیرحسین مدرس در تیتراژ سریال متهم گریخت را فراموش کرده باشد. سریال طنز و خاطره انگیزی که در ماه رمضان پخش میشد و حالا بعد از 16سال حتی تکرار مکرر آن هم برای مخاطبان حال خوبکن و دیدنی است. گرچه مدرس را بیشتر بهعنوان مجری توانمند و بازیگر میشناسیم اما دلیل بر آن نمیشود که به استعداد موسیقایی او کمتر توجه کنیم. مدرس در زمینه موسیقی، با سازهای سهتار، تنبور و دف آشنا بوده و توانسته ۵آلبوم موسیقی با صدای خودش منتشر کند. اجرای تیتراژ پایانی چندین برنامه تلویزیونی هم از دیگر فعالیتهای هنری او در زمینه خوانندگی است. با این حال این روزها ترجیح میدهد اجراهای رادیویی خود را دنبال کرده و در کنارش، زمان بیشتری برای تحقیق، پژوهش و تالیف کتاب صرف کند و میگوید: «کتاب همیشه ماناست و بهنظرم باقی کارها مانایی این متن مکتوب را ندارند و البته این کار تالیف کتاب ماناتر هم است.»
این روزها سریال خاطره انگیز «مهتم گریخت» دوباره مهمان خانهها شده و تیتراژ این سریال با صدای گرم شما پخش میشود. برای سؤال نخست اجازه دهید کمی به گذشته برگردیم و از این تیتراژ بهیادماندنی بپرسیم. خاطرهای از همکاریتان با آقای عطاران در این زمینه دارید؟ اگر اشتباه نکرده باشیم در نوع خودش بدعت و نوآوری خاصی داشت؟
با رضا عطاران دوستی قدیمی دارم. خوشخلق، حرفهای و هوشمند است. تیتراژ سریال متهم گریخت، به تنظیم حمیدرضا صدری و ترانهای از یغما گلرویی است که نیمهشبی در استودیوی خانگی حمیدرضا صدری ضبط کردیم. البته ملودی از آنِ یک گروه موسیقی معروف بود که کلامش بهاصطلاح ایرانیزه شد. یادم است در آن شب، چون موسیقی، گام بالایی داشت و عبارت «ای خدا، خدا» را در اوج میخواندم، یکی از همسایگان حمید که تصور کرده بود مجلس مناجاتی در حال برگزاری است، وسط ضبط در زد و گفت: «قبول باشه انشاالله، ولی کمی آرومتر لطفاً. به هرحال نیمهشبه!» سپیدهدم، ضبط ما تمام شد.
بازتاب و فیدبکهایش میان مردم چطور بود؟ خاطره خاصی از این تیتراژ دارید؟
این ترانه، با استقبالی فوق تصور ما روبهرو شد، تا جایی که افراد بسیاری آن را زنگ تلفن همراه خود قرار دادند. هنوز هم مردم این ترانه را دوست دارند. در کوچه و خیابان، بسیار شنیدهام که به من میگویند: «این وصف حال همه ماست. انگار این خدا خدا را از حنجره ما فریاد زدهای». این اقبال و توجه مردم برای من تاج افتخار است.
شما در حوزههای مختلف گویندگی، بازیگری، اجرا، ترانهسرایی و... بهصورت حرفهای فعال بودید خودتان کدام رشته را بیشتر دوست داشته و علاقه دارید که ادامه دهید؟
مطمئناً اگر به هرکدام از اینها علاقه کمتری داشتم رها میکردم. واقعاً نمیتوانم انتخاب کنم. همه این رشتهها را دوست داشتم که انتخاب کردم. برای همه آنها وقت گذاشتم و از اینرو انتخاب یکی از آنها برای من کار مشکلی است. عمری برای اینها وقت گذاشتم و نتیجهاش در هر شاخه برای من بسیار لذتبخش بود. اگر بخواهم کارنامه خودم را مرور کنم کمتر پیش میآید که از کاری که کردهام پشیمان شده باشم. کار خودم را انجام میدهم؛ به موسیقی، خوانندگی، ادبیات، خطاطی، بازیگری و اجرا پایبندم. منتها هرکدام از اینها شرایط و زمان خاص خودش را میخواهد. زمانی که ببینم به هر دلیلی امکان اجرا نیست کار دیگری را پیش میگیرم. هیچوقت اجازه ندادهام تحت هیچ شرایطی بیکار بمانم. همیشه برای خودم برنامه داشتهام. همین الان میتوانم قطعاً به شما برنامه 5سال آیندهام- اگر زنده باشم- را بگویم. از الان میدانم که ۵سال آیندهام چه کاری را باید انجام دهم. البته ناگفته نماند که دوست دارم شرایط درستی فراهم شود چون در همه این حوزهها هرگز به هر قیمتی کار نکردهام. اتفاقاً خیلی هم خیلی سخت است. در شرایطی که بههرحال از نظر معیشتی و گذران زندگی باید به مسائل اقتصادی هم توجه کرد سعی نکردم که تحت هر شرایطی کار کنم. تلاش کردم آن کاری را که درست است و با عقل و منطق و برنامه من هماهنگ است انجام دهم. اگر شرایط مهیا باشد دوست دارم به کارهایم ادامه دهم.
چند سالی است که در تلویزیون کم پیدا شدهاید. با این توضیحاتی که دادید پس فرض بر این است که این کمکاری به اراده و تمایل خودتان بوده؟ یا اینکه پیشنهادها در این زمینه کم شده است؟
پیشنهاد هست، اما دلایل دیگری برای حضور نداشتنم در تلویزیون وجود دارد. شاید زمانی مناسب در آینده آنها را بیان کنم.
درعوض مدتی است که در رادیو فعال بوده و در کنار سایر اجراها، امسال ماه رمضان با برنامه متفاوتی راهی آنتن رادیو صبا شدهاید. کمی درباره این فعالیتهایتان برایمان توضیح دهید.
فعالیتم در رادیو از سال۱۳۷۰ آغاز شد. رادیو ایران، اداره نمایش، رادیو جوان و چندسال اخیر در رادیو صبا. سه برنامه در صبا دارم: «قندپارسی» که ویژه معرفی و بازخوانی و شرح منتخبی از متون کهن ادبی (شعر و نثر) است با هدف حفظ هویت ملی و زبان فارسی. نویسندگی و گویندگی این برنامه را برعهده دارم. دیگری، «قصه ظهر صبا» است که فقط گویندهاش هستم. سومی هم «جدی نگیرید/ جدی بگیرید» که در آن نیز فقط گویندگی را برعهده دارم. در برنامه «بهارستان»، ویژه ماه مبارک رمضان نیز به خوانش مناجاتهای منظوم (به انتخاب خودم)، منتخبی از داستان راستان و پرسشهای مسابقه مربوط به این داستانها را به انجام رساندهام.
این روزها با کرونا، این ویروس منحوس، چطور کنار آمدهاید؟ در دوران قرنطینه چه کرده و میکنید؟
در شرایطی هستیم که کرونا درون ماست، نه کنار ما! و ایضاً در شرایطی هستیم که فقط با توکل به خدا و همت خودمان باید مراقب خود و خانوادهمان باشیم. جز رعایت و پرهیز، چارهای نیست. به همین مشغولم.
در ادامه میخواهیم از بازتاب برنامه رادیویی«جدی نگیرید/ جدی بگیرید» سؤال کنیم. آیا پیش آمده که بهخاطر اجرای این چنین برنامه طنز انتقادی از سوی مسئولان مورد بازخواست قرار گرفته باشید یا تذکر بشنوید؟ بهعبارتی جامعه ما ظرفیت چنین طنزهایی را دارند؟
تعدادی از مسئولان، خودشان شوخی هستند و نیازی به شوخی کردن با آنها نیست. گرچه بسیاریشان با شوخی میانهای ندارند و برنمیتابند، اما اسمشان که بیاید، مردم میخندند. خدا خیرشان دهد که خنده بر لب مردم مینشانند.
شما در چندماه اخیر فیلم سینماییای بهنام «نرگس مست» را داشتید که اکران آنلاین شد؛ باتوجه به این تجربه، بهنظرتان راهکارهایی چون اکران آنلاین و شبکه نمایش خانگی میتواند صنعت سینمای کرونازده را نجات داده و هنرمندان را بیش از این متضرر نکند؟
طول میکشد تا تماشاگران با اکران آنلاین خو بگیرند. اما شدنی است. برای نمونه، فیلم «شنای پروانه» با اقبال خوبی روبهرو شد.
هماکنون مشغول چه کاری هستید؟ در فیلم جدیدی بازی کردهاید؟
پیشنهاد بازی در فیلم و سریال داشتهام، اما شرایط طرفین بهگونهای نبوده که به نتیجه برسد. در چندسال اخیر، فرصت بیشتری را به مطالعه و پژوهش و نوشتن اختصاص دادهام. یافتن نسخههای خطی مهجور (در موضوع ادبیات، موسیقی، خوشنویسی و معارف اسلامی) و تدوین و تصحیح و شرح آنها، مهمترین فعالیت من در این زمان است که انشاالله بهتدریج منتشر خواهد شد؛ آثار و نامهایی که حتی اکثر دانشگاهیان ما نیز نه شنیدهاند و نه خبری از وجود آنها دارند. اکنون، یکی از آنها (در موضوع شعر) با حجمی نزدیک به هزار صفحه، در آستانه انتشار است که در مجال مقتضی، اطلاعرسانی میشود.
بازیگری نه به هر قیمتی!
امیرحسین مدرس فارغالتحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی و دانشآموخته بازیگری از مرکز فیلمسازی وزارت ارشاد بوده و از سال۱۳۶۵ در صداوسیما مشغول بهکار شده است. درباره شروع فعالیت او خوب است بدانید که در سن هفدهسالگی کار را با گروه کودک نوجوان شبکه یک شروع کرده و بعد از 5-4 سال، وارد رادیو شده است. پس از آن فعالیت حرفهای خود را از سال۷۰ با برنامه «انتهای حضور» بهعنوان گوینده و بازیگر شروع کردهاست. گفتنی است او با اجرای برنامه متفاوت «نیمرخ» در دهه۷۰ شناخته شد و به شهرت رسید. اجرا در مسابقه «هوش برتر»، «سین مثل سریال» و «ساعت ۲۵» هم از دیگر فعالیتهای او در این زمینه است. در زمینه بازیگری و نقشآفرینی مدرس هم باید گفت که او در فیلمهای سینمایی «نرگس مست»، «در امتداد شهر»، «ما همه گناهکاریم» و «گرگ و میش» هنرنمایی کرده و در مجموعههای تلویزیونی «راستش را بگو»، «یوسف پیامبر»، «یادآوری»، «ستارههای سربی»، «سیر و سرکه»، «تاریکی شب» و «روشنایی روز» بازی کرده است. خودش در این زمینه میگوید: «بازیگری را خیلی دوست دارم، اما دلم نمیخواهد به هر قیمتی در این عرصه حضور داشته باشم و از آنهایی نیستم که دوست داشته باشم حتما در کارهای تصویری دیده شوم و بهاصطلاح از یاد مردم نروم. معتقدم اجرا با بازیگری قابل مقایسه نیست. هرکدام از اینها فضا و ویژگیهای خاص و متفاوت خود را دارد».