علی عمادی ـ منتقد
سالها ما از اسکار چه میخواستیم؟ چه آن زمان که هیچ تصویر و تصوری از مراسم اسکار نبود و چه حالا که از فرش قرمز تا خود مراسم و حواشی پس از آن، هزاران تصویر و فیلم وجود دارد، مدل لباسهای چین بالاچین یا سخنرانیهای متلکگویانه برندگان در اتمسفر خودشان چندان جلب توجه نمیکرد. در زمانه نبود هرگونه منابع اطلاعاتی، آنچه از اسکار طلب داشتیم شناختن فهرستی از بهترین فیلمهای سال بود. نامزدهای اسکار و برندگان در شاخههای مختلف، ویترینی از بهترینهای سینمای آمریکا و حتی جهان را دراختیار میگذاشت؛ اینکه میتوانستیم به بخشی از این فهرست بهترینها دسترسی داشته باشیم یا نه، و بتوانیم فیلمی از بین آنها را برای تماشا بیابیم، خود بحثی دیگر است اما حداقل شناختی از بهترینها پیدا میکردیم. بماند که در این بین برخی فیلمها هم ناامیدکننده از آب درمیآمد ولی درمجموع تصویری کلی و قابل قبول از بهترینها به نمایش میگذاشت.
حالا چند سالی میشود که اسکار مشی دیگری برگزیده است. پس از آنکه راه اسکار از گیشه دوتا شد و حتی آرای داوران آکادمی برای جبران بودجه استودیوها به سمت کمتردیده شدهها غش نکرد، دیگر فیلمهای برگزیده چندان نشانی از هالیوود داستانگو نداشتند. انتخابها وقتی نسبتی با اسکار نداشته باشند انگار از برلین و ونیز و لوکارنو جایزه گرفتهاند و خب هیچوقت کسی سرودست برای بهترینهای این جشنوارهها نشکسته است. اکنون میدانیم آنچه نشان اسکار دارد لزوما نسبتی با آنچه ما میخواستیم ندارد. ما یک خواسته از اسکار داشتیم که حالا همان را هم نداریم؛ به قول قدیمیها چی میخواستیم، چی شد؟
چه میخواستیم، چه شد؟
در همینه زمینه :