آموزش گامبهگام فیلمسازی
نگاهی به مستند «کیارستمی و عصای گمشده» که بهتازگی بهصورت آنلاین به نمایش درآمده است
مهرداد طبرسی- روزنامهنگار
فیلمسازان جوان به همراه آقای کارگردان به بازدید از شهر میروند. بعد دوباره به کارگاه برمیگردند و فیلمسازان یکییکی قصههای خود را برای فیلم ساختن تعریف میکنند و آقای کارگردان نظر خود را درباره قصهها میگوید. «چیزی که تعریف کردی قصه فیلم نیست»، «اگر [از شبحها] ترسیده چطور با آنها حرف میزند؟»
در سکانسی دیگر یک نفر رو به جمعیت نشسته و موظف است، با قیافهای خوابآلوده، خمیازه بکشد. آقای کارگردان پشت به او نشسته و میخواهد ببیند که چند نفر به خمیازه میافتند و کی همه اعضای کارگاه به خمیازه دچار میشوند. خمیازهها یکییکی به بچههای کلاس سرایت میکند و آقای کارگردان و همه شاگردان کمکم به خنده میافتند.
در سکانس بعد آقای کارگردان پشت دوربین ایستاده و میخواهد توپ بولینگ را از بالای پلهها به پایین بیندازند. پرتاب توپ آنقدر تکرار میشود که آقای کارگردان به نمای دلخواه خود برسد.
در دو دهه پایانی زندگی عباس کیارستمی کوششهای بسیاری برای روایت زندگی و سینمای او انجام شده است. کوشش برای ورود به دنیای نابغه سینما، شکلهای گوناگونی داشته است؛ از کتابهای تحلیلی درباره فیلمهای او تا کتابهای گفتوگو و تکنگاری و مجموعه مقالهها در یک سو و فیلمهایی درباره سینمای کیارستمی از پشت صحنههای فیلمهای او و گفتوگوهای تصویری و مستندهایی که زندگی روزمره و کارگاههای فیلمسازی او را به تصویر کشیدهاند، در سوی دیگر قرار دارند.
همه کوششهای کتبی و بصری خواستهاند تا به سهم خود به دنیای نابغه سینما نزدیک شوند و به راز زندگی و سینمای عباس کیارستمی پی ببرند و آنقدر که میتوانند آن را برای مخاطبان حکایت کنند. یکی از آخرین کوششها که پیشتر در سینمای هنر و تجربه بهصورت محدود اکران شده و چند روزی است بهصورت آنلاین در معرض نمایش قرار گرفته، «کیارستمی و عصای گمشده» ساخته محمودرضا ثانی است.
سال 2012 است و قرار است جایزه ابنعربی به عباس کیارستمی اهدا شود. کیارستمی به مورسیا زادگاه ابنعربی در اسپانیا سفر میکند. برگزارکنندگان جایزه پیشتر برنامهریزی کردهاند که کیارستمی کارگاه ده روزهای برای شماری از کارگردانان جوان برگزار کند. مستند «کیارستمی و عصای گمشده» در حقیقت روایت کارگاه فیلمسازی کیارستمی در مورسیا است و صحنههایی از کارگاه دیگر او نیز بدان اضافه شده است. همه کوشش کارگردان در مستند کیارستمی و عصای گمشده این بوده که نوع نگاه عباس کیارستمی به جهان سینما را به تصویر بکشد و وجه تمایز چشمانداز او را نشان دهد، پس دوربین سمج او هیچچیزی را فروگذار نکرده است؛ از رفتارهای ساده و پرسهزدنهای کیارستمی در شهر تا گزینگویههای او در کارگاه فیلمسازی و شکلهای گوناگون تمرینهایی که در کارگاهها برگزار میکند و...
آنچه «کیارستمی و عصای گمشده» را از مستندهای مشابه متمایز میکند، غنای گزینگویههای طلایی کیارستمی در فیلمسازی و نکتههای کلیدی در روش تعریف قصه و تبدیل قصه به فیلم است. کارگردان و تدوینگر برای بسامان رساندن مستند کار دشواری پیشرو داشتهاند، چراکه دهها ساعت فیلم را بارها دیدهاند و از میان آنها بهترین تکهها را انتخاب کردهاند.
«کیارستمی و عصای گمشده» راهنمای کاملی است برای فیلمسازی به سبک عباس کیارستمی، از مشاهده و انتخاب ایده تا تبدیل ایده به فیلم، در عین حال تماشای مستند برای عموم دوستداران کیارستمی جذاب است.
جملههای طلایی عباس کیارستمی مثل ترکیببندهایی در میانه فیلم میآید و فصلهای گوناگون فیلم را میسازد. همان جملههایی که به دقت و سر صبر از میان گفتوگوهای کارگاه فیلمسازی انتخاب شده است؛ مثل «چشم سومتان را باز کنید»، «من در سینما دنبال بازیهای کودکی هستم» و...
سکانس آغازین فیلم، آقای کارگردان را دوربین بهدست درازکشیده بر شنهای ساحل مورسیا نشان میدهد. در سکانس پایانی نیز کیارستمی مشغول فیلمبرداری از آرامش موجهای ساحل مورسیاست. دو سکانسی که یادآور فیلم «پنج» عباس کیارستمی است و بهنوعی خلاصهای است از همه آنچه کارگردان میخواسته در عصای گمشده از کیارستمی نشان دهد.