چرا برنامههای رمضان دیگر پرمخاطب نیستند؟
فرار سریالی مخاطب از پای تلویزیون
نظرسنجی از کارشناسان درباره دلایل کاهش آمار بینندههای سریالهای تلویزیونی در ماهرمضان
سمیرا مصطفینژاد ـ روزنامهنگار
سالهای متوالی است که خیابانها پس از افطار به شوق تماشای مجموعههای تلویزیونی ویژه ماهرمضان خالی نمیشوند. امسال اگرچه به لطف آغاز موج چهارم همهگیری کرونا، تردد در خیابانهای شهر در ساعتی خاص ممنوع شده است، اما این تأثیری بر بازگشت سریالهای ماهرمضان به دوران اوجی که در دهه80 تجربه کردند ندارد. سال گذشته مشابه سالهای قبلتر استقبال چندانی از سریالهایی که ویژه ماهرمضان ساخته میشوند نشد. ساخت سریالهای مناسبتی حدودا از دهه70 آغاز شد و به اعتقاد کارشناسان و منتقدان، همان دهه و دهه بعدی دوران طلایی سریالسازیهای مناسبتی و بهطور کلی سریالسازی در صداوسیما بوده است. پس از آن به مرور افزایش رقبایی مانند شبکههای نمایش خانگی، تلویزیونهای ماهوارهای و همزمان افزایش روند تجاریسازی، علاوه بر تغییر ذائقه مخاطبان، به کاهش کیفیت ساخت و پرداخت سریالهای صداوسیما منجر شد و در نتیجه کیفیت سریالها افت پیدا کرد و با ریزش مخاطب مواجه شدند. بهگفته رضا نصیریشهرضایی، تهیهکننده، نظرسنجیهای سازمان صداوسیما هم این ریزش مخاطب و کاهش محبوبیت را تأیید میکنند، اما چرا چنین شد؟ چگونه دوران طلایی ساخت سریالهایی با محبوبیت سریالهای «خانهبهدوش»، «میوه ممنوعه»، «صاحبدلان» یا «او یک فرشته بود» در عرض 2دهه به پایان رسید؟ حمید ضیاییپرور استاد ارتباطات، مازیار معاونی منتقد و رضا نصیری تهیهکننده به این پرسش پاسخ دادهاند.
فرار نخبگان از صداوسیما
حمید ضیاییپرور؛ پژوهشگر و استاد ارتباطات: از نظر من کاهش محبوبیت سریالهایماه رمضان و بهطور کلی سریالهای تولید صداوسیما تا حد زیادی ناشی از فرار نخبگانی از بدنه صداوسیما، افت سناریوها و بازیگران شاخص و کارگردانان شاخص در صداوسیما است. البته فضاهای مجازی و رقبای ویاودی هم مؤثر بودهاند اما تأثیر اصلی را همچنان معتقدم که نیروی گریز از مرکز صداوسیما داشته است در ارتباط با نخبگان حوزه فیلم و سریال. محدودیتهای بیش از اندازه و خط قرمزهایی که صداوسیما برای خود درنظر گرفته است، اصلیترین دلیل این جریان فرار است. مشکل بودجه همیشه وجود داشته است، اما به هرحال از محل تبلیغات یا دولت این بودجه تامین میشود، اما مهمترین نکته، ضعف مدیریتی حاکم بر صداوسیماست که منجر به این شده تا بدنه نخبگانی حوزه فیلم و سریال در صداوسیما از این رسانه دوری کنند. این قضیه منجر به افت کیفیت محصولات صداوسیما شده است و همچنان با تکرار یا دست بردن به گنجینههای تاریخی صداوسیما سعی میشود مخاطب را پای تلویزیون نگه دارند. اما خود من حدود یک سال است که تقریبا کمتر جذب برنامههای صداوسیما میشوم. آخرین برنامه تولید صداوسیما برنامه «نود» بود که آن را هم از ما گرفتند و دیگر کلا ارتباط من با تلویزیون قطع شد.
رقبای سرسخت در غیاب نامهای بزرگ
مازیار معاونی؛ منتقد تلویزیون و سینما: دلایل متعددی برای توضیح افت محبوبیت سریالهای ماهرمضان وجود دارد؛ اول اینکه رسانه تلویزیون در کل جهان و نه فقط در کشور ما، موقعیت پیشین خود را از دست داده است. همزمان رسانههای رقیب قدرتمندی هم ظهور کردهاند مانند شبکههای نمایش خانگی داخلی یا در مقیاس جهانی انواع و اقسام تلویزیونهای ماهوارهای که امواج آنها کل جهان را پوشش داده است و یا مجموعههای چندفصلی بینالمللی که حاصل عصر طلایی سریالسازی است که از 15یا 16سال پیش آغاز شده است. اینها همگی رقبای بسیار قدرتمندی هستند برای سریالهای تلویزیونی کشور ما. در دهههای 70و 80 که آغاز و اوج سریالسازی رمضانی در کشور به شمار میرود، چنین رقبایی برای صداوسیما وجود نداشتند. حضور این رقبا باعث میشود که میزان قابلتوجهی ریزش بیننده داشته باشیم و خاطره مشترک نمایشی که ما بهعنوان نسلهای قدیمیتر در دهههای گذشته تجربه کردیم از بین برود؛ مثلا همه ما مجموعه «امام علی» را دیدهایم، یا «در پناه تو»، یا «زیر تیغ». امروز اما از نسل دهه80 به بعد کمتر نمونهای را میتوان پیدا کرد که به تجربه مشترک نمایشی تبدیل شده باشد. نهایت تجربه مشترکشان را شاید با ارفاق بتوان سریال «پایتخت» دانست. عامل دوم این است که تلویزیون به درستی از سرمایههایی که دراختیار داشته، از افرادی که در این حوزه کار کرده و شناختهشدهاند و حتی نامشان برند محسوب میشود استفاده نکرده است، بهویژه برای سریالهای مناسبتی ماهرمضان. برای مثال رضا عطاران به دلایل مختلفی سالهاست که از تلویزیون فاصله گرفته، در حالی که بسیاری از سریالهای خاطرهانگیز تلویزیون ساخته او است. حسن فتحی هم به همین ترتیب تقریبا ارتباط خود را قطع کرده و بیشتر با شبکههای نمایش خانگی همکاری میکند. اینها افراد مهمی هستند که نامشان با تلویزیون پیوند خورده بود برای تولید آثار مناسبتی رمضان اما اکنون دیگر حضور ندارند. دلیل دیگر این است که ژانرهایی که برای برنامههای مناسبتی استفاده میشوند، ژانرهای محدودی هستند؛ مثلا زمانی بحث این بود که همه طنز بسازند، یا ماورایی بسازند یا معناگرا. نمونه این روند محدودسازی را در سریالهای امسال هم میتوان مشاهده کرد.
ساخت سریال مناسبتی برای ماهرمضان دچار نوعی سوءبرداشت شده است. بخشی از ماهرمضان با معنویت آمیخته است و بخشهای دیگر این ماه میتواند با ژانرهای مختلفی آمیخته باشد. در سریالسازی مناسبتی ژانرهای بسیار محدودی مورداستفاده قرارمیگیرند و این مخاطب را خسته میکند. هیچ جا قانونی نوشته نشده که بگوید کسی حق ندارد در ماهرمضان سریال پلیسی بسازد. نکته آخر این است که تلویزیون با پخش هر شب سریالها، روندی که از سال 87 یا 88به آن رو آورده است، خود مخاطبانش را از پخش سریال دلزده کرده است. اگر آن محدودیت قبلی که سریالها هفتگی یا یک شب درمیان پخش میشدند را رعایت میکرد، مخاطبانش تا این اندازه نسبت به سریالها دلزده نمیشدند و سریال تا این اندازه به موضوعی پیشپاافتاده و دمدستی تبدیل نمیشد.
تجاریسازی و حذف رقابت؛ بلای جان سریالسازی
رضا نصیریشهرضایی؛ تهیهکننده: افت کیفیت سریالهای صداوسیما امری مشخص است و سریالهای ماهرمضان هم از این امر مستثنی نیستند. سریالهای صداوسیما، هم در بخش فیلمنامه بهشدت ضعیف شدهاند و هم در پرداختهای فنی و تکنیکی. بهنظر من این افت از آنرو رخ داده است که زمان کافی برای تهیه، تحقیق و فیلمنامهنویسی تخصیص داده نمیشود و پرداخت هم به لحاظ کارگردانی بسیار ضعیفتر شده است. ما دههای را داشتیم که سریالهای ماهرمضان منجر به خلوتشدن خیابانها میشد و مردم به شوق تماشای سریالهای بعد از افطار تا ساعت 11شب پای تلویزیون مینشستند و با اقبال سریالها را دنبال میکردند اما اکنون متأسفانه هیچیک از متنها یا سریالها نتوانستهاند مردم را مانند گذشته درگیر کنند. الان حتی درنظرسنجیهایی که خود صداوسیما انجام میدهد هم برنامههای ترکیبی با اقبال بیشتری مواجه میشوند و همیشه درصد بیننده بیشتری را به نسبت سریالها بهخود جذب میکنند. این نشان از افت کیفیت تولید دارد. نکته دیگری که از نظر من باعث افت محبوبیت و کیفیت این سریالهاست، تمرکز بیش از اندازه روی سیمافیلم است. در گذشته سیمافیلم سریالهایی فاخر تولید میکرد و شبکهها هم در سویی دیگر با یکدیگر رقابت داشتند، گروه فیلم و سریال هر شبکه پویا بود و محصولاتی که تولید میکردند به لحاظ کیفی نسبت به تولیدات امروز بسیار بالاتر بودند. اما امروز تمرکزی بیش از اندازه بر سیمافیلم بهوجود آمده که هم سطح فیلمنامهنویسی را افت داده و هم رقابت میان شبکهها را کاهش داده است. این خود برای صداوسیما به یک معضل تبدیل شده است.
تغییر ذائقه مخاطب هم میتواند بر افت محبوبیت سریالهای رمضان تأثیرگذار باشد. هرچه سالهای بیشتری میگذرند، مخاطبان با محصولات و محتوای متنوعتری مواجه میشوند و خوراکشان هم تغییر پیدا میکند اما واقعیت این است که کار باکیفیت هیچوقت مخاطب خود را از دست نمیدهد. همین امروز اگر فیلم «مادر» آقای حاتمی برای همین مخاطب پخش شود، مشتاقانه به تماشا مینشیند؛ یا سریال «سربداران»، یا «میرزاکوچکخان جنگلی» که در زمان خود و متناسب با امکاناتی که در اختیار داشت بسیار خوشساخت و باکیفیت بوده است. امروز اما چنین کیفیتی در اختیار نداریم. کارهایی که در ژانرهای مختلف ساخته میشوند باید به خوبی پرداخته شوند؛ مثلا وقتی حرف از سریالی در ژانر درام میزنیم، ژانر باید تا حدی قابللمس باشد که مردم با آن ارتباط برقرار کنند، مثل سریال «میوه ممنوعه» که مردم با آن عمیقا ارتباط برقرار کردند. اما الان تولید سریالهای مناسبتی به سمت تجاری شدن رفته و همین بر کیفیت کار اثر گذاشته است. وقتی فیلمنامه کامل باشد، بازیگر به راحتی میتواند خود را به جهان نقش نزدیک کند. اما الان نقشی نامشخص نوشته میشود که قرار است در طول فیلمبرداری به آن پرداخته شود. چنین رویکردی بهکار لطمه میزند و در نهایت به چیزی تبدیل میشود که امروز شاهد آن هستیم. علاوه بر این، امروز فیلمسازانی برای صداوسیما سریالهای مناسبتی میسازند که کارهای شاخص داشتهاند، این یعنی فیلمساز کارش را بلد است، پس چیز دیگری در این میان تغییر کرده که منجر به افت کیفیت و محبوبیت سریالها شده است؛ این همان تجاریسازی است که از آن حرف زدم.