باید آستانه تحمل را در جامعه بالا برد
حسین ایمانیجاجرمی|جامعهشناس:
در سالهای اخیر جامعه ایران بهشدت در حال تغییر بوده است. علاوه بر اینکه در دهه 60ترکیب جمعیتی کشورمان عوض شد در سالهای قبلتر از آن نیز از جامعهای روستایی – عشایری به کشوری تبدیل شدیم که زندگی در کلانشهرها در آن رایج شد و بخش عمدهای از جمعیت کشورمان در کلانشهرها و تهران ساکن شدند. همین مسئله، کلانشهرنشینی بدون پشتوانه را سبب شد چرا که در گذشته کشورمان تجربهای از این نوع زندگی نداشتیم و با واقعیت جدیدی در جامعه روبهرو شدیم که خودمان را برای آن آماده نکرده بودیم. زندگی شهری چالشها و مسائل زیادی را بهدنبال دارد که تعدد سلیقهها و منافع را به همراه دارد و باید سازوکارهای متناسب با آن فراهم شود. باید دستگاههای خدماتی مثل پلیس، شهرداری و حتی دولت در مواجهه با مسائل بیطرف باشند و سوءگیری خاصی نداشته باشند. الان تنوع سلیقهها و رفتارها را به رسمیت نمیشناسیم و توقع داریم که همه در یک قالب رفتار کنند اما باید به این دقت کرد که کشورمان یک کشور بسته نیست و نمیتوان مرزهای مجازی و واقعی آن را بسته نگه داشت، چرا که ایران یک کشور پویاست. از سوی دیگر برخی از مسائل و مشکلات نیز به مسئله اقتصادی بر میگردد؛ متأسفانه اقتصاد کشورمان هیچگاه یک اقتصاد پویا و درحال رشد نبوده و در سالهای گذشته نوسانات زیادی داشته که روی زندگی اکثر مردم تأثیرات منفی فراوانی داشته است. زمانی که به یکباره قیمت دلار چندین برابر رشد میکند به همان میزان مردم فقیرتر میشوند و همین مسئله از لحاظ دسترسی به خدمات و کالاها اثرات منفی روی روحیه و طرز فکر افراد میگذارد. امید به آینده نقش مهمی در آرامش زندگی مردم دارد پس وقتی باتوجه به وضعیت بحرانهای سیاسی، اقتصادی و منطقهای چندان تصویر دقیقی از آینده نداریم انتظار آرامش در جامعه را هم نباید داشته باشیم. مسئله دیگر این است که راجع به این مسائل کمتر حاضر هستیم که بیپرده و صریح بامردم صحبت کنیم. باید اجازه بدهیم که مردم هم به راحتی راجع به مسائل و مشکلاتشان صحبت کنند. در اینصورت میتوان راهحلهایی را پیدا کرد و آستانه تحمل و مدارای مردم با مشکلات را بالاتر برد. الان کاری که باید انجام شود این است که دستگاههای عمومی و خدماتی سیاستهای خود را با توجه به زندگی مردم درحال حاضر روشن کنند. با سیاستهای دهه 60 نمیتوان جامعه دهه 90 را مدیریت کرد. مسئولان باید تغییرات را بپذیرند و از روشهای مدرن رفتار در جامعه مطلع شده و وظایف خود را انجام دهد. از ابزارهای قدرت و چهارچوب قانون باید در زمانی استفاده شود که افراد قانونشکنی میکنند اما متأسفانه الان شاهد این هستیم که مثلا موتورسوارها از پیادهرو عبور میکنند، رانندگان تخلف میکنند و یا شاهد گرانفروشی در بازار هستیم اما اثری از دستگاههای انضباطی نیست با وجود این خیلی جاها که نیازی به حضور دستگاههای انتظامی نیست آنها حضور دارند. باید دستگاهها قبول کنند که هنجارهای رفتاری افراد متناسب با زمان تغییر میکند و نحوه تعامل با جوانان و گفتوگو با آنها باید با چیزی که در دهه 60با آن روبهرو بودیم فرق داشته باشد.