شناسایی امالخبائث اقتصاد
سیدحمید پورمحمدی، معاون سازمان برنامه و بودجه و قائممقام اسبق بانک مرکزی میگوید: دلیل افزایش نرخ تورم، بالا رفتن نرخ ارز و اضافه برداشت بانکها از منابع بانک مرکزی است و دولت نهتنها از بانک مرکزی استقراض نکرده بلکه به سیاستگذار پولی کمک هم کرده است. پیش از این محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه و فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد بهگونهای اظهارنظر رئیسکل بانک مرکزی مبنی بر چاپ پول برای تامین کسری بودجه دولت را رد کرده بودند، حالا پورمحمدی میگوید: کسب درآمد از محل تسعیر ارز حق دولت است. گفتههای این مقام ارشد سازمان برنامه و بودجه قابل تامل است. او میگوید: یک ریال از پولهای مانده در خارج را از بانک مرکزی نگرفتهایم و حتی در سال گذشته نفتی که صادر کردهایم و بانک مرکزی قبول دارد که صادر شده، معادل ریالیاش را نگرفتهایم و حتی ارزهایی بهدست بانک مرکزی رسید که چون آن را نفروخت، به دولت هم نداد. او توضیح میدهد: مابهالتفاوت ارز صندوق توسعه ملی بهصورت نیمایی باید به بودجه پرداخت شود اما از تیرماه تا آخر سال ۹۹ وجهی دریافت نکردهایم، زیرا آقای همتی میگوید تحفظی دارم؛ در کل ۵ تا ۶ مورد طلب جدی دولت از بانک مرکزی باقی مانده اما بهخاطر همین ملاحظات نگرفتهایم. روایت حمید پورمحمدی نشان میدهد جای بدهکار و طلبکار در داستان کسری بودجه دولت و اقتصاد ایران عوض شده و شاید راز این معما در همان تحفظی باشد که رئیسکل بانک مرکزی از آن سخن گفته است. اما نکته مهم اینجاست که نهاد برنامه و بودجه کشور به هیچ عنوان نمیپذیرد که کسری بودجه دارد و همین مسئله فشار بر منابع بانک مرکزی را افزایش داده و نرخ تورم را صعودی کرده و به جای آن افزایش نرخ ارز، بینظمی مؤسسات غیرمجاز و اضافه برداشت بانکهای خصوصی و نه دولتی از نظر معاون سازمان برنامه و بودجه دلیل قیام تورم بوده است.
اینجاست که هم بانک مرکزی از مسئله تحفظ صحبت میکند و هم حمید پورمحمدی از تحفظ دولت سخن میگوید و یک پرسش بدون پاسخ میماند که دولت از کجا ریال آورده تا خرج کند؟ این همه افزایش هزینههای دولت با تکیه بر کدام منابع بودجهای تامین اعتبار شده و نفی استقراض مستقیم یا غیرمستقیم از بانک مرکزی و گرفتن ریال از این بانک نمیتواند چندان مستدل باشد. اینجاست که اقتصاددانان میتوانند نظر بدهند که آیا راز این تورم کمسابقه در کسری بودجه دولت و چاپ پول در بانک مرکزی بوده یا ریشه آن را باید در مؤسسات غیرمجازی دانست که بساط آنها چند سالی است برچیده شده یا این تورم ریشه در بدهی بانکهای خصوصی و نه دولتی دارد.
انتظار از شخصیتی اقتصادی که یک زمان نفر دوم بانک مرکزی بوده و روزگاری در وزارت اقتصاد و حالا در سازمان برنامه و بودجه مسئولیت دارد، این است که در دفاع از اقتصاد، خود را در قید و بند سازمان و نهاد متبوعش نداند و واقعیتها را شفاف بگوید. این روزها که یکی کسری بودجه دولت و دیگری رشد نقدینگی را امالخبائث معرفی میکند، حمید پورمحمدی از فشار به بانک مرکزی بهعنوان امالخبائث یاد میکند. چالش سلطه مالی دولت بر سیاستهای پولی تهدیدی برای اقتصاد ایران است و پایان دادن به این وضع در نتیجه اختلاف بین بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه ممکن نیست، اینکه هر نهادی حرف خودش را بزند، جواب نمیدهد. گرفتن ریال ارزها حق دولت نیست بلکه این حق مردم است که به دولت داده شده است. اگر قرار است ارزی داده شود و ریالی گرفته و برای مردم خرج شود، باید فرض را بر این گرفت که ارز داده شده، نقد باشد و در دسترس وگرنه میشود از هماکنون ارز سالهای آینده فروش نفت را به بانک مرکزی پیشفروش کرد و از روز نخست سال تنخواه گرفت و گفت تا روزی که این نفت فروخته شود و دلارهایش بیاید، بانک مرکزی منتظر بماند تا تنخواه دولت تسویه شود. میتوان با تکیه بر اقتدار دولت و مصوبه مجلس و دیگر نهادهای خاص بانک مرکزی را تحت فشار قرار داد و ریال گرفت و پس نداد ولی اینکه اصل ماجرا مورد پذیرش نباشد و بدهکار جای طلبکار بنشیند را دیگر نمیتوان در قالب ادبیات اقتصاد تفسیر کرد، بلکه ملاحظات سازمانی است که ملاک موضعگیریها میشود. نباید اینگونه باشد اما سالهاست که این رویه حاکم است. چه سود؟