شکست نوروزی تلویزیون
جبار آذین- مدرس و منتقد سینما و تلویزیون
روزگاری صدا وسیما بهویژه تلویزیون، بهدلیل همراهی و همگامی با مردم، احترام به باورها، فرهنگ، سلیقه و خواست و نیازهای مردمی، همکاری هنرمندان و برنامهسازان حرفهای و درجهیک و پایبندی به اهداف و آرمانها و ارزشهای ملی، کموبیش در راستای عنوان ملی خود حرکت میکرد ولی از زمان انحصار گروهی مدیران آن، بدون دروپیکرشدن سیمافیلم، راندهشدن حرفهایها از سیما و بازشدن پای متوسطها، میدان یافتن، حضور و دخالت سرمایه و نظر اسپانسرها، رواج کپیسازی از روی برنامهها و سریالهای ماهوارهها و تلویزیونهای خارجی، بیاعتنایی به هنرمندان و کارشناسان و مجریان توانا، و دور شدن از مردم و واقعیتهای تلخ و زندگی آنها، در مسیر دیگری افتاد. مسیر و کجراهی که حاصل آن را در خیل تولیدات نازل کپیشده از روی ماهوارهها، سریالهای متوسط و ضعیف و فراموششدن وظیفه و تکلیف تلویزیون بهعنوان رسانه ملی، دانشگاه بودن و تبلیغ و ترویج سبک زندگی ایرانی- اسلامی و... میبینیم. در همین امتداد، سیما در سالیان اخیر از جمله در مناسبتها، ناکارآمد و ناتوان ظاهرشده و در حد و اندازه رسالت خود، بودجه و امکاناتش نتوانسته جلوهکند.
در نوروز امسال هم بهرغم آمارها و تبلیغات تلویزیونیها که مصداق هیچ بقالی نمیگوید ماست من ترش است، و تشکر از خود تلویزیونیها، سیما موفق نبود. مجموعه خوشساخت و با محتوای تلویزیونی«گاندو دو» ساخته جواد افشار که از برترین آثار پلیسی امنیتی و اکشن کشور است، هیجگونه تناسبی با ایام نوروز که روزهایی شاد و امیدبخش است و دیگر سریالهای متوسط و ضعیف و سطحی نوروزی نداشت. مناسبت نوروز، برنامهها و سریالهای طنز و کمدی شادیآفرین و امیدبخش را میطلبد آن هم در شرایط بد و تلخ کرونایی کشور ، اما سیما در این زمینه تهیدست بود. گرچه فصل سوم «نونخ» کار سعید آقاخانی در نوروز پخش شد و تلویزیونیها آن را پربیننده معرفی کردند، و اگر این نظر درست باشد که محل تردید است، نشانگر حکایت بیابان و لنگه کفش است؛ چرا که این سریال در حد تکرار شوخیهای کلیشهای و فاقد داستانی گیرا و هدفمند و بامحتوا و پر از موقعیتهای تکراری شبهطنز بود. افزون بر این از فصل نخست آن ضعیفتر شده بود. سریال «همبازی»، یک عاشقانه سطحی و غیرنوآور در داستانسازی و پرداخت هنری بود که در هیچ زمینهای حرفی برای گفتن نداشت و صرفا راوی یک داستان غیرجذاب و مکرر عاشقانه و دور از نوآوری بود. تجربه سریالسازی علی مسعودی هم یک کار آماتوری ضعیف بود که در مضمون و محتوا و ساختار هنری و تلویزیونی، جز شلوغبازیهای بیسروته و ادا و اطوار شبیه استنداپ کمدیهای سطحی، حرف تازهای برای گفتن نداشت.