محرمانه و پرهیاهو
چرا سند همکاری ایران و چین با حاشیههای بسیار همراه شد؟
لیلا شریف- روزنامهنگار
هفتم فروردینماه بود که خبر امضای سند همکاری جامع ۲۵ساله بین ایران و چین رسانهای شد؛ سندی که از مدتها قبل با اما و اگرهای بسیاری همراه بود و امضای آن بدون انتشار جزئیات نیز موجب شد تا هیاهوی بسیاری پیرامون آن شکل بگیرد. وزارت خارجه، یک روز پس از امضای این سند همکاری بین وزرای خارجه ایران و چین دست به انتشار توضیحاتی در رابطه با روند پیگیری مذاکرات مربوط به این تفاهمنامه زد، با وجود این، باز هم خبری از جزئیات این سند همکاری 25ساله نبود و ادامه اعتراضها موجب شد تا برخی مانند ابوالفضل علماییفر، مدیر میز چین در وزارت امور خارجه توضیح دادند: « نیاز به این نیست که تمام جزئیات همکاری را ارائه کرد و موضوعی که کشورهای غربی هم بسیار روی آن تأکید دارند و حساسیتزایی میکنند از مبنا با تناقضهایی همراه است. بسیاری از این کشورها خودشان هم قراردادهای بسیار زیادی با کشورهای دیگر منعقد کردهاند که جزئیات آن را فاش نمیکنند.» برخی نیز مانند علی ربیعی، سخنگوی دولت از درخواست چین برای محرمانهماندن سند صحبت کردند: «دولت ایران از ابتدا هیچ مشکلی برای انتشار کامل این سند نداشته و طرف مقابل احتمالا به لحاظ برخی ملاحظات مربوط بهخود مایل به انتشار نبوده است.» در این میان افرادی جسته و گریخته با تکیه بر شنیدههایشان به طرح جزئیاتی از این سند میپردازند، مانند سیدمحمود نبویان، رئیس کمیسیون اصل 90مجلس که در گفتوگویی از تعهد چین برای خرید نفت، همکاری توسعه میادین نفتی، پالایشگاه و پتروشیمیها، تسهیل روابط بانکی، ایجاد نیروگاههای برق، همکاری در زمینه نظامی و دفاعی و... بهعنوان بخشی از جزئیات این سند همکاری صحبت کرد. با توجه به اهمیت این موضوع و برای بررسی این سند همکاری، نظر دو نفر از کارشناسان حوزه بینالملل را جویا شدیم:
الزامی به انتشار جزئیات نیست
حسن هانیزاده- کارشناس مسائل بینالملل
سند راهبردی همکاری ایران و چین به سود 2کشور است، چنین اقدامی نشاندهنده این واقعیت است که ایران برای برونرفت از فشارهای آمریکا و غرب ناچار است که یک بلوک مشترک اقتصادی با حضور کشورهای تأثیرگذار منطقه و جهان ایجاد کند.
چین و ایران در طول سالهای گذشته همواره مورد تهاجم رسانههای غربی و آمریکا قرار گرفتهاند و هر دو کشور تحریمهای ظالمانهای را از جانب آمریکا تجربه کردهاند، بنابراین تشکیل یک بلوک اقتصادی میتواند سنگر مهمی در برابر تهاجمهای اقتصادی و امنیتی آمریکا ایجاد کند.
براساس این توافقنامه دو کشور بهتدریج میتوانند حوزه نفوذ اقتصادی خود را گسترش دهند و در آینده نیز کشورهای دیگری مانند روسیه، عراق، سوریه و... به این توافقنامه خواهند پیوست و به جای دلار یک ارز جدید، وارد تعاملات جهانی و بازارهای جهانی و منطقهای خواهد شد.
بدون شک چنین اتفاقی چندان خوشایند آمریکا نخواهد بود و بر همین اساس شاهد هستیم که آمریکا و کشورهای غربی دست به جریانسازی گسترده علیه این تفاهمنامه زدند، درحالیکه این توافقنامه حاصل نشستهای طولانی مدت کارشناسان خبره ایران و چین است. قرار نیست که زیر سایه این تفاهمنامه خدشهای به استقلال ایران و چین وارد شود.
براساس اطلاعات بهدست آمده، چین در یک فرایند زمانی 10ساله نزدیک به 19میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری خواهد کرد؛ اتفاقی که زمینه رونق اقتصادی ایران را مهیا میکند. بنابراین سند راهبردی همکاری ایران و چین که با مخالفتهای تند آمریکا و غرب مواجه شده است، میتواند به یک اهرم فشار علیه آمریکا و ابزاری برای امتیازگیری از سوی ایران بدل شود.
این تفاهمنامه بهدلیل اهمیت و حساسیتی که ایجاد کرد، با موافقان و مخالفان بسیاری همراه شد و در این میان نباید فراموش کرد که کشورهایی همچون آمریکا در راستای مانعتراشی، بسیار تلاش میکنند. در رابطه با جزئیات این تفاهم - براساس اطلاعاتی که از کارشناسان حوزه و منابع رسمی و همچنین گمانهزنی بهدست آمده است- باید بگویم که کاهش تدریجی دلار در کشورهای شرق و غرب آسیا پیشبینی شده است و همچنین سرمایهگذاری چین در حوزههای مختلف، احیا و بازسازی جاده ابریشم بخشی از این تفاهمنامه است. این تفاهمنامه آثار منفیای بر اقتصاد و جایگاه سیاسی آمریکا خواهد گذاشت.
در رابطه با انتشار جزئیات نیز نقدهای بسیاری شکل گرفته است و باید بدانیم که با توجه به اهمیت وجوه مختلف تفاهمنامه، چینیها در خواست کردند تا جزئیات آن منتشر نشود. در پایان ناگفته نماند که هیچ کشوری موظف به انتشار مفاد تفاهمنامههایش نیست و بنا به دلایل امنیتی، بخش مهم این تفاهمنامه سری خواهد ماند.
ایجاد تفاهمنامه زیر سایه استراتژی «توسعه مسالمتآمیز» چین
هادی اعلمی- کارشناس مسائل بینالملل
سیاست کشور چین برمبنای یک استراتژی کلان براساس آیین کنفوسیوس و نئوکنفوسیوسها شکل گرفته و عنوان آن این است: «آسمان و آنچه زیرزمین است.» در واقع براساس این نگاه، آنها معتقدند که هر آنچه زیرآسمان و زمین است، به نوعی به امپراتوری چین مربوط است و حتی اگر حاکمیتهایی خارج از قلمرو چین بر این داشتهها حکومت داشته باشند، به نحو سلسله مراتبی به امپراتوری چین مرتبط است.
چینیها از دوره مائو به بعد استراتژیای را به نام «قدبرافراشتن چین» تدوین کردند اما در گذر زمان پژوهشگران چین احساس کردند که این تعبیر نگاه منفیای نسبت به توسعهطلبی چینیها ایجاد میکند، بر همین اساس این استراتژی را به «توسعه مسالمتآمیز» تغیر دادند. چین هماکنون در حال پیگیری استراتژی توسعه مسالمتآمیز در تمام دنیا است اما بیشتر ابعاد اقتصادی این استراتژی برایشان اهمیت دارد و اکنون نیز شاهد هستیم که تفاهمنامهای میان ایران و چین در همین راستا امضا شده است.
این تفاهمنامه ابعاد مختلفی دارد اما بهنظر میرسد ابعاد سیاسی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چرا که بسیاری از تحلیلها به ما میگویند که چین تا سال 2040 به قدرت برتر جهان بدل خواهد شد، بنابراین جمهوری اسلامی با یک برداشت چندجانبه بهمنظور بیمهکردن منافع خود در حوزههای مختلف و مخالفت ایدئولوژیک با ایالات متحده آمریکا به سمت این تفاهمنامه رفته است.
نبود شفافیت در این تفاهمنامه نکتهای بود که از ابتدا با اعتراض بسیاری از کارشناسان و مردم عادی همراه شد و از وزارت امورخارجه انتظار میرفت که در زمینه شفافسازی به درستی عمل میکرد.
از نظر بنده، چنین تفاهمنامهای نیز موجب نمیشود که چین در بزنگاههای سیاسی و اقتصادی در مواجهه ایران و آمریکا، دست به حمایت از ایران بزند؛ بهعبارت دیگر چین به این سمت نخواهد رفت که روابط استراتژیک خود را با روسیه و آمریکا تحتتأثیر یک سند همکاری قرار دهد و بدون شک در شرایط خاص منافع چین بر این تفاهمنامه اولویت خواهد داشت.
کشور چین برای تصمیمگیری به کل دنیا مینگرد و در نقشه جغرافیا تمرکز خود را بر یک کشور نمیگذارد؛ در واقع اگر هر کدام از کشورها را در ارتباط با چین بررسی کنیم، متوجه میشویم که کشورهای اروپایی، آمریکای لاتین، آمریکا شمالی و... بهنحوی متأثر از برنامههای چین هستند.
در نهایت بهنظر میرسد که چنین تفاهمنامهای به این دلیل از جانب مسئولان ایران پیگیری شد که برخلاف گذشته، نگاهشان بیشتر به شرق و چین است. در مقابل چین هم با بسیاری از کشورهای دنیا دست به امضای چنین تفاهمنامههایی میزند تا حاشیه امنیتی پیرامونی خود را گسترش دهد.
اگر بخواهیم واقعبینانه به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم تا زمانی که دلار بهعنوان منبع اصلی مبادلات جهانی شناخته میشود و با توجه به مناسبات فعلی قدرتهای جهانی، بعید بهنظر میرسد که چنین تفاهمنامههایی شرایط اقتصادی و سیاسی ایران را با تغییرات چشمگیری مواجه کند.