یوسف علیخانی
«اژدهاکشان» مجموعه 15داستان کوتاه، نوشته یوسف علیخانی است که در سال1386بهوسیله انتشارات نگاه منتشر شده بود و در سال 1388به وسیله نشر آموت به چاپ چهارم رسید. داستانهای مجموعه اژدهاکشان مانند مجموعه داستان اول این نویسنده، «قدمبخیر مادربزرگ من بود»، در فضای وهمزده یک روستا میگذرند. این مجموعه داستان برنده نخستین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد و نامزد هشتمین دوره جایزه هوشنگ گلشیری شد. این مجموعه داستان را در عین حال میتوان به شکل خط پیوسته نیز دنبال کرد. درخت تادانه، درخت زالزالک، درخت توت، بز و سگ، از عناصر تکرارشونده این داستانها هستند و در مجموع، روستای «میلک» را میسازند.
دا
سیدهاعظم حسینی
روایت خاطرات سیدهزهرا حسینی است که در مورد جنگ ایران و عراق و به اهتمام اعظم حسینی در قالب کتاب نگاشته شده و توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیدهاست. واژه دا، در زبان لری، لکی و کردی به معنی مادر است و حسینی که خود یکی از کردهای پهله زرینآباد استان ایلام است، با انتخاب این عنوان سعی کرده به موضوع مقاومت مادران ایرانی در طول جنگ ایران و عراق بپردازد.
نامیرا
صادق کرمیار
«نامیرا» ریشه در مفهوم «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دارد. مفهومی که میگوید پهنه سرزمین کربلا به اندازه کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست. نامیرا، داستانی شخصیتمحور است؛ رمانی با خردهروایتهایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدمها. این روزگار است که آدمها را در محک انتخابشدن و انتخابکردن میگذارد و نویسنده نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسنده، کتاب را به سبک رمانهای کلاسیک با شروعی آرام آغاز میکند، تصویرسازی میکند، شخصیتها را یک به یک وارد داستان میکند، آنها را معرفی میکند و با داستان پیش میبرد. نامیرا، اسیر اختلاف روایتهای تاریخی نشده و البته از عقبه تحقیقی درستی بهره برده است.
ملکان عذاب
ابوتراب خسروی
«ملکان عذاب»، سومین کتاب از رمانهای سهگانه خسروی است که با نامهای «اسفار کاتبان»، «رود راوی» و ملکان عذاب منتشر شدهاند. در کتاب ملکان عذاب، قصه سهنسل از یک خاندان بهصورت موازی روایت میشود. در این کتاب ما داستان زندگی شمس را میخوانیم که در میان نوشتههای پدرش زکریا، خاطرات عجیب او را میخواند. بعد همراه با قاصدانی که از سمت پدر آمدهاند برای دیدنش به شهر دورافتادهای میرود. اما با رسیدن به محل زندگی پدرش و فهمیدن برخی حقایق، داستان با حالتی هولناک به پیش میرود... . دغدغههای ابوتراب خسروی در نوشتن داستانهایش، دعوت به فکرکردن و پرداختن به موضوعاتی مانند مرگ و زندگی و هستی و وجود و عشق است.
آه با شین
محمدکاظم مزینانی در کتاب «آه با شین» راوی داستان زوال یک خاندان قجری است. کتاب آه با شین را میتوانیم داستانی تاریخی نیز بدانیم چراکه در پسزمینه داستان از فصل اول تا انتها بهترتیب برهههایی از تاریخ معاصر ایران مانند دوران رضاشاه و فرمان کشف حجاب، جنگ جهانی و سقوط رضاشاه، سر کار آمدن محمدرضا پهلوی، اصلاحات ارضی، گسترش فضای شهری و ساختوسازهای آن دوران و تخریب فضاهای روستایی و بکر، مبارزات سیاسی پیش از انقلاب و بعد از آن و حتی جنگ تحمیلی و زمان حال، دوره میشوند. آه با شین با استفاده از نثری سلیس و لحنی مناسب، همینطور استفاده از تعلیق و کشش، داستان جذابی خلق میکند تا خواننده را در مسیر یادآوری تاریخ معاصر با خود همراه سازد.
پاییز فصل آخر سال است
روایتهایی از زندگی سهدختر در آستانه سیسالگی است: لیلا، روجا و شبانه. کتاب شامل دوبخش با عنوانهای «تابستان» و «پاییز» است و هر فصل از نگاه یکی از شخصیتهای اصلی کتاب روایت میشود.درواقع داستان یک برش کوتاه از ماجراها و دغدغه های این سه دختر را شامل میشود؛ دغدغههایی مانند مهاجرت، هویت شغلی و اجتماعی و روابط عاطفی و خانوادگی. نویسنده در این کتاب نه راهکاری برای دغدغههای شخصیتها ارائه میدهد، نه قضاوتی میکند و نه حتی پایانی مشخص و واقعی ارائه میدهد. در پایان کتاب دغدغهها سر باز میمانند و تعلیق حفظ میشود و همین تعلیق و پایان باز کتاب، واقعیبودن داستان را دوچندان میکند؛مثل زندگی همه ما.
لمیزرع
محمدرضا بایرامی
«لمیزرع»، فضای جنگی دارد اما نه در ایران. داستان این کتاب در روستای دجیل در کشور عراق رخ میدهد؛ همان منطقهای که در سال82 صدامحسین در آنجا کشته شد. کتاب، داستان جوانی است که به دختری دل میبندد اما عرف قبیله و آداب و رسوم آن اجازه چنین وصلتی را به او نمیدهد. در واکنش به این اتفاق، این جوان بهنوعی بهخودزنی میپردازد و به جنگ میرود؛ جنگی که در واقعه دجیل بهوقوع پیوست و صدام در آن 143تن را به کام مرگ فرستاد. محمدرضا بایرامی در این کتاب روایتی همراه با عشق از جنگ ارائه کرده است.
دختر لوتی
شهریار عباسی
«دختر لوتی»، داستان زندگی دبیر فیزیکی به نام هدایتی است که برای فرار از خدمت سربازی شغل آموزگاری را انتخاب میکند و راهی شهر پلدختر میشود. زمان جنگ است و شهر پلدختر گاه و بیگاه مورد هجوم هوایی و بمباران دشمن قرار میگیرد. هدایتی در آنجا با همسایهای به نام علیپور که یک خانواده لوتی(کولی) هستند، آشنا میشود. لوتیها قوم عشایری هستند که به شغلهایی چون مطربی، آوازهخوانی و صنعتگری اشتغال داشتند و همیشه مورد طرد و بیمهری دیگران بودند. او دلباخته دختر همسایه میشود که از قضا در دبیرستان دخترانه، شاگرد اوست. در جریان این داستان، او متوجه ماجرایی شخصی میشود.
این خیابان سرعتگیر ندارد
مریم جهانی
داستان، روایت تقابل فردیتی است عاصی و چهارچوبشکن با جامعهای به ظاهر شهری و مدرن اما در باطن دارای نمودهای جامعهای سنتزده .شهره، راوی زن داستان از همان نخستین بندهای رمان این تقابل را در واگویههای درونی خود به نمایش میگذارد: «در کلانشهر ما زنی پیدا نمیشود که دندههای دوزاری را مثل من با لذت عوض کند یا دخلش که پر شد خوشی بزند زیر دلش و ویرش بگیرد آینه بنز پارک شده بغل خیابان را ببوسد. یا سر ظهر و سر چراغ که راهی میشود خانه شیشههای تاکسیاش را بالا بکشد و ولوم استریو را تا اِند سرسام بلند کند تا کوفتگی کت و کولش در برود. در کلانشهر ما زنها محتاط رانندگی میکنند و نمیدانند چه کیفی دارد شنیدن ناله موتور وقت دنده معکوس... در کلانشهر ما زنها یک دنده میشناسند. دنده مُرده.
بیکتابی
محمدرضا شرفی خبوشان
«بیکتابی»، داستانی نوشته محمدرضا شرفیخبوشان، ماجرای دلال کتابی در زمان مشروطه است که دیوانهوار بهدنبال کتابهای قدیمی و نسخ خطی میگردد. دلال داستان برای بهدستآوردن نسخه باارزشی از یک کتاب وارد رقابت با همصنفهای خود میشود و در این راه خطرهای بسیاری را به جان میخرد. در این بین اما صدای وجدانش لحظهای آرامش نمیگذارد. شرفیخبوشان با هنرمندی در بیکتابی تصویر انسان حریصی را نشان میدهد که در تمام زندگیاش میل به داشتن و بیشتر داشتن بر او حکمرانی میکند. شخصیت اصلی کتاب اما انسان باهوشی است که خواننده را با خود همراه میکند، مخاطب خود را به جای او میگذارد و توصیفهای فوقالعاده نویسنده، خواننده را درگیر خود میکند.
پنج شنبه 26 فروردین 1400
کد مطلب :
128247
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/lYN81
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved