یادداشت/ ناآگاهی از ظرفیتهای پنهان گردشگری
محمد محبخدایی- معاون اسبق گردشگری
گردشگری فعالیت گسترده با ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی است. شاید بسیاری، اهمیت گردشگری را در ایجاد درآمد و فرصتهای شغلی میدانند؛ درصورتی که برنامهریزی و شناخت دقیق ظرفیتهای واقعی صنعت گردشگری به بهبود شاخصهای عدالت اجتماعی، ارتقای سطح زندگی، رفاه عمومی، تعادل و توازن و... منجر خواهد شد و حتی میتوان در شرایط کرونایی از آن بهعنوان بهترین روش و استراتژی دورهگذار برای سایر حوزهها بهره گرفت.
سؤال مهم اما این است که چرا متولیان صنعت گردشگری تاکنون نتوانستهاند جایگاه واقعی این صنعت را در راهبردهای مدیریت و اقتصاد کلان کشور به منصه ظهور برسانند؟ درحالیکه امروز بسیاری از کشورهای دنیا و همسایه ایران، اقتصاد گردشگری را جایگزین اقتصاد نفتی کردهاند و از صنعت گردشگری بهعنوان شتابدهنده اقتصادی سایر صنایع و فعالیتهای اقتصادی بهره میگیرند. همچنین از راهبردهای صنعت گردشگری بهعنوان راهبردهای کلان مدیریتی در حوزههای سیاسی، تجاری، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و اشتغال استفاده میکنند.
آیا واقعاً تعریف رایج از گردشگری (سفر)، میتواند تا این اندازه اهمیت داشته باشد یا گردشگری دارای زوایای پنهانی است که در ایران تاکنون ظرفیتهای نامشهود آن بهدلیل بیتوجهی به مهندسی گردشگری نادیده گرفته شده است و تنها هنگام تعطیلات، رویداد نوروز یا تابستان و تعطیلات بین هفتهای در کانون توجه قرار میگیرد؟
چه منطقی در همافزایی صنعت گردشگری با صنعت سلامت، تندرستی، ورزش، کشاورزی، روستا، معدن، تجارت، بازرگانی، پوشاک، غذا و... وجود دارد؟ آیا این همافزایی صرفاً بهانهای برای آغاز سفر است یا ارتقای کیفیت و خدمات، ایجاد ارزشافزوده مضاعف، سفر کالا، خدمت و برند؟ چگونه کشوری به نام ترکیه توانسته است از صنعت گردشگری (دانش گردشگری) در جهت جهانیسازی برندینگ ترکیه در صنعت غذایی، کشاورزی، پوشاک و... بهره بگیرد و بازارهای منطقه، اروپا و روسیه را فتح کند؟ آیا این موفقیت صرفاً بهدلیل سفر گردشگران به ترکیه است یا آنکه در قالب گردشگری کالاها و برند تولیدات ترکیه براساس ماهیت تجارت چمدانی Co-branding به سایر کشورها سفر کرده است؟ چرا ترکیه توانست با ساخت سریالهای تلویزیونی از صنعت تلویزیون درآمد ارزی معادل ارزش صادرات فرش ایران حاصل کند؟ این سریالها در ظاهر یک داستان تلویزیونی بودند، اما در پس آن، تمامی تصاویر و ثانیهها، محصولات تجاری، ظرفیت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ترکیه را با ماهیت گردشگری به نمایش میگذارند.
آیا سرمایه اولیه ساخت سریالها را دولت ترکیه پرداخت کرده یا برندها و صنایع و فعالان بخش خصوصی ترکیه هزینه ساخت این تصاویر را دادهاند؟ دلیل آنکه بسیاری از کشورها ازجمله ترکیه واکسیناسیون فعالان صنعت گردشگری را همتراز و همزمان با واکسیناسیون کادر درمان شروع کردند، چیست؟ آیا این همه دلیل، اهمیت، جایگاه و نقش صنعت گردشگری در همه بخشهای اقتصادی آن کشورها را اثبات نمیکند؟
با اندکی دقت در استراتژی آن کشورها میتوان دریافت که گردشگری برای آنها، دانش برنامهریزی بر مبنای داشتهها، استعداد، خلاقیت، تجربیات و فرهنگ در حوزه بهرهبرداری تمام صنایع و فعالیتهای اقتصادی است. این استراتژی میتواند با تغییر در جامعه هدف، تغییر محیط، تغییر ماهیت مصرف و ایجاد مشارکت برندها و مارکتها، ارزشافزوده مضاعف ایجاد کند. همچنین میتواند در کاهش هزینه تبلیغات و بازاریابی، قیمت تمامشده کالا و خدمات، هزینه تأمین سرمایه در گردش و هزینه توسعهدهندگان برندینگ را با عرضه محصول یا خدمت با تنظیم در فصول سفر و غیرسفر تنظیم کند. حتی میتواند با ایجاد شبکه مستقیم عرضه و تقاضا بین مصرفکننده و تولیدکننده کالا یا خدمات و کاهش ریسک سرمایهگذاری در ایجاد زنجیره ارزشافزوده نقشآفرینی کند. اکنون بهتر است با توجه به شعار امسال به ناآگاهی از ظرفیتهای واقعی و پنهان صنعت گردشگری در ایران اعتراف کرد و با خانهتکانی ذهنی از داشتههای قبلی، حرکت نوین و تحولگرایی در رفع موانع صادراتی، افزایش قدرت خرید، ایجاد شغلهای جدید، بهرهگیری از ظرفیت ایرانیان مقیم خارج از کشور، استفاده از مدل صادرات چمدانی، به فعلیت تبدیل کردن تولیدات خانگی و صنایعدستی، تحول در مدیریت شهری با ایجاد درآمدهای پایدار، تحول در صنعت سینما، ایجاد برند تولیدات ایرانی و بهرهگیری از ظرفیتهای تندرستی با توجه به مشکلات حادث از کرونا با اقتصاد گردشگری که تنها اقتصاد عدالتمحور و غیرحبابی است، اقدام کرد. چون در همین شرایط کرونایی، اگر دانش گردشگری در تعریف راهبردها بهخدمت گرفته شود، شاهد شروع سفر کالاها، فرهنگ و خدمات اصیل ایرانی با کمک فضای مجازی و دنیای ارتباطات حتی به خارج از مرزها فارغ از تمامی مشکلات سیاسی خواهیم بود.