• پنج شنبه 11 بهمن 1403
  • الْخَمِيس 30 رجب 1446
  • 2025 Jan 30
سه شنبه 24 فروردین 1400
کد مطلب : 128080
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/31Py4
+
-

زندگی پدیا/ آوازهای گمشده

زندگی پدیا/ آوازهای گمشده

مریم ساحلی

خروس همسایه ساعت ندارد. گاه و بیگاه می‌خواند و هر بار خواندنش قند در دل در و دیوار محل آب می‌کند. 10، 20 سال پیش اگر بود شاید خیلی‌ها شاکی می‌شدند که بی‌محل است و مخل آسایش، اما حالا همه می‌دانند که آواز این خروس شاید آخرین بازمانده آوازهایی باشد که در دوردست زمان گم شده است. خروس همسایه را ندیده‌ام، اما بانوی همسایه را چرا. سرخی حنا بر موهای سپیدش نشسته و یک رشته عقیق از گردن نحیفش آویزان است. نگاهش روشن است و از سلامش لبخند می‌بارد. گذر سالیان عمر لابه‌لای چروک‌های صورتش جاخوش کرده، اما گونه‌هایش از رنگ شکوفه‌های درخت به، نشان دارد. حیاط خانه‌اش سبز است و شاخه‌های گل‌یخ از سنگ‌چین دیوار قد کشیده‌اند به سمت کوچه. خروسش که می‌خواند ابرها به تماشای حیاط خانه‌اش می‌آیند و نگاه ما به سمت پنجره می‌چرخد. یک وقت‌هایی پنجره‌ها را باز می‌کنیم و در تاریکی شبی که با آواز خروسِ همسایه قشنگ می‌شود، روانه سال‌های دور می‌شویم. زمانی که شب‌ها با آواز قورباغه‌ها و صدای شغال‌ها به خواب می‌رفتیم. شب‌هایی که دراز می‌کشیدیم روی تشک‌هایی که مادرانمان کف ایوان پهن می‌کردند. چشم‌هایمان به آسمان بود و هوش و حواسمان به فریاد شغال‌ها که از روزگار سخت‌شان زوزه می‌کشند یا که نه سرحالند و قهقهه می‌زنند. ما با «حق ‌حق» گفتن‌های مرغ حق راهی سرزمین خواب می‌شدیم و بامدادان ابتدا بانگ خروس‌ها و بعد آواز گنجشک‌ها موسیقی بیدارباش‌مان بود و بیدار می‌شدیم، بی‌ آنکه بدانیم دور و دیر نیست روزگاری که این صداها گم شوند. ما نمی‌دانیم از کی ساعت خروس همسایه گم شده، اما این روزها خدا خدا می‌کنیم که ساعتش را پیدا نکند و همچنان وقت و بی‌وقت بخواند. کاش عمر بانوی همسایه و خروسش بلند باشد به بلندای شکوه آوازهای گمشده.

این خبر را به اشتراک بگذارید