• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 22 فروردین 1400
کد مطلب : 127887
+
-

مان/ انتظار طلایی

مان/ انتظار طلایی

شیدا اعتماد

 گیاه‌ها در بهار برایم از همیشه اعجاب‌انگیزتر هستند. چنان میل به رشد دارند که هیچ‌چیز نمی‌تواند جلویشان را بگیرد. توانایی بازتولید خودشان از اجزای گیاه همیشه برایم عجیب است؛ اینکه یک برگ می‌تواند ریشه بدهد و دوباره بشود یک گیاه تازه. اینکه یک هسته کوچک از هر میوه‌ای می‌تواند در محیط مناسب و در مدتی کوتاه یک درخت به‌وجود بیاورد. اینکه ناامید نمی‌شوند. خسته نمی‌شوند و وا‌نمی‌دهند. همیشه و همیشه آماده رشد‌کردن هستند و تا هر وقت که لازم باشد برایش منتظر می‌مانند.
این روزها، کافی است کمی در مسیر همیشگی بیشتر به اطراف نگاه کنم. کمی پیاده راه بروم و باز مثل هرسال از انرژی سرشاری که از گل‌های زرد و طلایی ساطع می‌شود، جان بگیرم. اقاقیاها را ببینم که همه دیوارهای شهر را گرفته‌ و بالا رفته‌اند و گوشواره‌های سفید یا بنفش‌شان را در نسیم خنک بهاری تاب می‌دهند. با دیدن رویش گل‌های بنفش ارغوان از تنه درخت‌شان لبخند بزنم.
در بهار، زندگی زیباتر است و همه‌‌چیز به‌نظر آسان‌تر می‌رسد. اواخر زمستان، آن ‌ماه آخر که سال کش می‌آید و آدم فکر می‌کند که دیگر برای تحمل زمستان زیادی خسته است، بنفشه و رز آبشارطلا خریدم. بنفشه‌ها کم‌جان و سر به زیر بودند. آبشار طلا برگ‌های ریزی داشت اما از گل‌هایش اثری نبود.
گذاشتم‌شان توی بالکن و هر روز به آنها رسیدگی کردم. با تحویل‌شدن سال، انرژی نامرئی بهار به جانشان افتاد. بنفشه‌ها هر روز گل‌های تازه‌تر می‌دهند و گل‌های دیروزشان بزرگ‌تر می‌شوند و آبشار طلا پر از غنچه شده است و من امیدوارم که همین روزها، گل بدهد.
تماشای گل‌ها به‌خاطر بالکن کوچک رو به نور برایم ممکن شده است. بالکن از آن فضاهای خیلی ضروری است که متأسفانه از خیلی از ساختمان‌های ما حذف شده است. ضرورتش آنجاست که همین چهارتا گلدان کوچک و داشتن یک فضای باز در مجاور فضای زندگی راه نفس‌کشیدن آدمیزاد در آپارتمان‌های کوچک را باز می‌گذارد؛ می‌شود یک خاطره کوچک از حیاط‌هایی که یک وقتی بخشی از زندگی‌مان بودند و به‌خاطر آپارتمان‌نشینی و گران‌شدن فضاهای شهری از زندگی حذف شده‌اند؛ یک جایی که بشود در آن بهشتی کوچک و خانگی خلق کرد و کمی نفس گرفت.
امسال بهار برایم از هرسال نزدیک‌تر بود. کنار دستم بود. حتی گیاه‌های توی خانه هم آمدن بهار را می‌فهمند و به آن عکس‌العمل نشان می‌دهند. اما آن شادمانی و جنبش و زندگی را در گیاه‌های بیرون خانه با وضوح بیشتری می‌شود دید و احساس کرد.
امسال بهار من، هفت رنگ بنفشه‌ها را دارد. ذوق تماشای برگ‌های سبز براق و نوی موچسب‌ها را دارد. هر روز مشتاقانه منتظرم که یاس رازقی هم گل بدهد و عطرش را به بهارم اضافه کند و یکی از همین روزها، خدا را چه دیدید شاید آمدم و نوشتم که بالاخره غنچه‌های ریز رز آبشار طلا باز شدند و بالکن پرشد از گل‌های خورشید‌رنگشان.

این خبر را به اشتراک بگذارید