جهان بیش از یک سال و نیم است که درگیر بحران شیوع کرونا شده و از اعلام رسمی شناسایی نخستین بیماران مبتلا به کووید- 19 در کشورمان بیش از 14ماه میگذرد؛ ماههایی که صدهاهزار نفردر دنیا جانشان را از دست دادند و در این بین یکی از مهمترین و محوریترین سؤالات مطرح این است که کشورها این بحران را چگونه مدیریت کردند و کدام کشورها با استراتژی بهتری پیش رفتند و در نهایت موفقتر عمل کردند؟ مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در گزارشی با عنوان «توانمندی دولتها در پاسخ به بحران کرونا» که روی سایت این مرکز منتشر شده به تحقیق در اینباره و عملکرد کشورهای مختلف برای مدیریت بحران کرونا پرداخته است.
گزارشی که مربوط به دوره زمانی شیوع کرونا در جهان تا آذر سال گذشته است و میگوید «ایران یکی از بدترین کارنامهها و عملکردها» را در بین کشورها بهخصوص کشورهای آسیایی داشته است: «تند باد کرونا تمام کشورها را آزار داد، اما تنها در برخی کشورها تبدیل به توفانی تمامعیار شد. نتایج متفاوت کشورها در مقابله با ویروس کرونا تأملبرانگیز است. در آمریکای شمالی، ایالت متحده آمریکا وضعیت فاجعهباری را تحمل کرد. تا اواسط آذرماه 1399(اوایل دسامبر 2020) ایالت متحده با بیش از 14میلیون مبتلا، بیش از یکپنجم مبتلایان جهان را بهخود اختصاص داده؛ درحالیکه این کشور فقط حدود 4درصد معادل یکبیستوپنجم جمعیت جهان را در خود جای داده است. در آمریکای جنوبی، برزیل تحت حکومت بولسونارو که بسیاری او را شبیهترین شخصیت به ترامپ میدانند، شبیهترین عملکرد را به ایالاتمتحده تحت رهبری ترامپ داشت؛ درحالیکه اروگوئه و کاستاریکا نسبتاً موفق بودند. روسیه، اسپانیا، بریتانیا، ایتالیا و فرانسه از مردودان قاره اروپا بودند و در آسیا ایران با بیش از یکمیلیون مبتلا و حدود 50هزار قربانی تا این زمان (آذرماه) یکی از بدترین کارنامهها را داشته است. ایران یکی از طولانیترین مواجهات با روزهای اوج بحران را داشت و نخستین کشوری در جهان بود که به سرعت (از اواسط خرداد) موج دوم و از اوایل مهر موج سومی را تجربه کرد که بسیار وخیمتر و مرگبارتر از موج نخست بود. در آذرماه حدود 20درصد مرگهای روزانه در ایران بر اثر ابتلا به کرونا بوده است و اگر متغیر جمعیت را کنترل کنیم، ایران با 584مرگ به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت، بیشترین آمار قربانیان کرونا را در قاره آسیا (پس از ارمنستان که سال گذشته درگیر جنگ بود) بهخود اختصاص داده است. این درحالی است که برخی کشورهای آسیای شرقی به سرعت و با کمترین تلفات و هزینه بر بحران غلبه کردند و برای عملکرد موفقیتآمیز خود مورد تمجید قرار گرفتند. کرهجنوبی طی کمتر از یکماه نمودار مبتلایان را نزولی کرد و حتی در اواسط ماه آوریل انتخابات پارلمانیاش را نیز در مقابل چشمان حیرتزده جهانیان برگزار کرد.»
اما سؤال اصلی این است که چرا کرهجنوبی توانسته است در مدیریت کرونا موفق عمل کند، ولی عملکرد کشورهایی مثل ایران، ایتالیا، برزیل، اسپانیا و... چندان موفق نبوده؟ در گزارش مرکز استراتژیک ریاستجمهوری در پاسخ به این سؤال نوشته شده: «عامل تأثیرگذار اصلی بر کامیابی یا ناکامی کشورها در مدیریت بحران کرونا، شیوههای حکمرانی بوده است. تمام عوامل تأثیرگذار دیگر، ازجمله شکل حکومت، تواناییهای مالی و فناورانه کشورها، همبستگی اجتماعی و فرهنگ عمومی، تنها هنگامی میتوانستند نقش قابلتوجهی ایفا کنند که در چارچوب یک الگوی حکمرانی مطلوب بحران قرار گیرند. مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در بخش دیگری از گزارش خود با بررسی «الگوهای متفاوت حکمرانی بحران کرونا» به ویژگیهای الگوهای موفق و ناموفق حکمرانی بحران کرونا پرداخته و 6محور اصلی را مطرح کرده است. در این گزارش از «پذیرش بحران یا انکار بحران» بهعنوان نخستین الگو نام برده شده و آمده: «کشورهای موفق بحران را به مثابه یک بحران به سرعت پذیرفتند، ولی کشورهای ناموفق حداقل تا زمان قابلتوجهی اصل وجود بحران را انکار کردند. اذعان به قرار داشتن در بحران یا انکار آن، نخستین مرحله از مواجهه با بحران هم در سطح فردی و هم در سطح ملی است. چنانچه یک مسئله بغرنج یا یک بحران نوظهور، به سرعت از سوی رهبران سیاسی و تصمیمگیران، به مثابه یک بحران درک و احساس شود، آنگاه بخش بزرگی از مسیر برای مدیریت بحران ریلگذاری شده است. میتوان گفت مهمترین و نخستین عامل تعیینکننده تفاوت بین کشورهای موفق و ناموفق در مهار بحران کرونا، همین عامل پذیرش یا انکار بوده است.»
در ادامه این گزارش، دومین الگو و تفاوت عملکرد کشورها در مدیریت بحران کرونا «پاسخ بهنگام به بحران یا پاسخ معوق و مردد به بحران» دانسته شده است: «کشورهای موفق، به تبع پذیرش بحران، یک پاسخ اولیه بهنگام طراحی کردند، اما کشورهای ناموفق، پاسخی معوق و مردد دادند. کشورها پس از پذیرش بحران به مثابه بحران، باید فوراً دست بهکار شده و یک پاسخ اولیه فوری طراحی و اجرا کنند. پاسخ بهنگام همان عاملی بود که تعیین میکرد آیا حکومتها زمام بحران را در دست گرفتهاند یا بحران زمام حکومتها را.»
سومین الگویی که برای موفقیت یا عدمموفقیت کشورها در گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری منتشر شده، داشتن «استراتژی مشخص و واحد در مقابل بحران یا سردرگمی استراتژیک» است. در گزارش آمده: «کشورهای موفق توانستند یک استراتژی واحد، مشخص، هماهنگ و فراگیر برای مقابله با بحران طراحی کنند، ولی کشورهای ناموفق حتی با گذشت چندماه از آغاز بحران دچار سردرگمی استراتژیک بودند. البته اغلب کشورها، دیر یا زود، ناچار شدند عمق و شدت بحران کروناویروس را بپذیرند، اما این دیر یا زود پذیرفتن، تا اندازه زیادی بر نتایج کارنامه دولتها تأثیر گذاشت. فاصله پذیرش، تنها چند روز و حداکثر چند هفته بود، اما تفاوتها به اندازه چندصد هزار مبتلای بیشتر یا کمتر و جان چند هزار انسان بود. تقریبا تمام کشورها نیز بالاخره دیر یا زود نوعی از پاسخ اولیه را تدارک دیدند. اگرچه بهنگام یا معوق بودن این پاسخ سرنوشتساز بود، اما در نهایت تمام کشورها در مقطعی این پاسخ اولیه را تدارک دیدند.»
در ادامه گزارش از «علمگرایی و تبعیت از تجربههای دیگر کشورها یا پندارگرایی و خود خاصپنداری» بهعنوان چهارمین موضوع مهم یاد شده است: «بهنظر میرسد یکی از عوامل مهم تقویتکننده یا بازدارنده توانایی کشورها برای طراحی یک استراتژی مشخص و واحد، میزان مرجعیت علم و تخصص و میزان آمادگی برای یادگیری از تجربیات سایر کشورها در الگوهای حکمرانی و مدیریت آنان بود. کشورهای موفق در بحران کرونا، علم، تخصص و تجربه جهانی (الگوهای در دسترس) را مبنای تدوین استراتژیهای خود قرار دادند و کشورهای ناموفق عمدتاً بنابر شهود و خود همهچیزدانپنداری سیاستمداران، مصلحت سیاسی و منافع اقتصادی، تاکتیکها و اقدامات متناقض و اقتضایی خود را پیش بردند. استراتژیهای موفق در کشورهای گوناگون، کم و بیش یکسان بود؛ هرچند نقاط تأکید و عناصر اصلی متفاوتی داشت. برخی تأکید اصلی را بر قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی گذاشتند (نیوزیلند و اغلب کشورهای موفق اروپایی) و برخی بر تست و رهگیری (کرهجنوبی) و برخی ترکیبی از هر دو را به اجرا گذاشتند، اما همه این استراتژیهای به ظاهر متفاوت، مبنای یکسانی داشتند؛ مبنایی که به آنها اجازه میداد در شرایط خاص هر کشور، کارآمد باشند، جلب اعتماد کنند و تاکتیکها و اقدامات مشخصی را به روشنی تجویز کنند. این مبنا همان علم، تخصص و تجربه در دسترس بود.»
پنجمین الگویی که برای موفقیت یا عدمموفقیت کشورها در گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری منتشر شده، تفاوت بین داشتن «اعتماد سیاسی بالا یا بیاعتمادی سیاسی و بحران اعتماد» در کشورها دانسته شده است: «بهطور کلی، اعتماد برای حکمرانی بسیار مهم است؛ زیرا اعتماد، همکاری و کنش جمعی را ممکن میکند... . اهمیت اعتماد به مثابه مفصلگاه بین جامعه و حکومت و نهادها، در زمانه بحرانی چون بحران اپیدمی کرونا دوچندان میشود؛ زیرا در هنگامههای بحران، مردم بیش از هر زمان از دولت و نهادهای آن انتظار رهبری، حمایت و اقدام یکپارچه دارند.»
همچنین در این گزارش، داشتن «حکومت توانمند و دارای سطح بالایی از قابلیت یا حکومت ناتوان و دچار بحران نفوذ و قابلیت» بهعنوان ششمین و آخرین الگوی عملکرد موفق و ناموفق عنوان شده و آمده است: «کشورهای موفق، مجهز به حکومتهای توانمند بودند، کشورهای ناموفق از ناتوانی حکومت رنج میبردند... . مقابله مؤثر با بحرانها فقط نیازمند پذیرش بحران، پاسخ اولیه سریع، استراتژی مشخص و تصمیمات بهنگام و عالمانه نیست، بلکه این تصمیمات در نهایت باید به دقت و بهصورت کارآمد اجرا شود. تصمیم سریع و بهنگام برای قطع ترددهای بینالمللی با کشورهای کانون شیوع، قرنطینهسازی شهرها و افراد، ممانعت از تجمعات یک بحث است و اقتدار کافی برای اجرای این تصمیمات بحثی دیگر... . بحران کرونا نشان داد که اعتماد به تنهایی در هیچ کشوری تضمین کافی برای اجرای تصمیمات نیست.
علاوه بر این، هیچ تصمیمی نمیتوانست یکبُعدی باشد. خانهنشین کردن میلیونها نفر یک بحث بود و توانایی تأمین مایحتاج آنها بحثی دیگر. نمیتوان وضعیتی از این دشوارتر را برای یک حکومت متصور شد. باید میلیونها نفر را قانع و درصورت لزوم وادار کرد تغییرات قابلتوجهی در رفتارشان ایجاد کنند؛ تغییراتی که بسته به اینکه استراتژی مختار حکومت چه باشد، ممکن است شامل طیفی از ماسک زدن اجباری، رعایت واقعی فاصله فیزیکی، تعویق و تعلیق بسیاری از آیینها، مراسم، جشنها و مانند آنها تا قرنطینه کامل و ماندن در منزل باشد. سپس برای میلیونها شهروندی که میخواهند ماسک بزنند باید ماسک و برای میلیونها نفری که در خانه قرنطینه شدهاند (و طبیعتاً با کارخانهها و ادارات عمدتاً تعطیل)، روزانه غذا، آب و مایحتاج اولیه را تأمین کرد و البته همچنین هزاران کیت تشخیصی، هزاران دستگاه تنفسی، مقدار قابلتوجهی دارو و بسیاری ملزومات دیگر و در عین حال باید تمام کارکردهای سابق خود، از تأمین امنیت گرفته تا تنظیم بازار و برخی کارکردهای جدید خود در شرایط بحران، از تأمین شادی و جلب اعتماد افزونتر گرفته تا ایجاد امید و انگیزه را نیز برعهده گیرد.» مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بعد از اعلام 6الگوی موفق و ناموفق به عملکرد ایران در مدیریت بحران اشاره کرده و نوشته است: «دستگاه حکمرانی ایران در هیچیک از ویژگیهای 6گانهای که برای کشورهای موفق در بحران ذکر شد نمره قبولی نگرفت و این امر نشانگر ضرورت بازاندیشی اساسی در الگوی حکمرانی کشور بهطور کلی و الگوی حکمرانی بحران کشور بهطور خاص است.» همچنین در ادامه پیشنهادهایی برای بهبود شرایط ارائه شده: «باید بحرانها را شناخت، پذیرفت و درباره آنها اندیشید. انکار بحرانها آنها را از بین نمیبرد، بلکه تبدیل به فاجعه میکند. بحران کرونا نشان داد که حکومت در ایران حداقل از 4بحران نسبتاً پایدار و بلندمدت رنج میبرد: 1- بحران تصمیمگیری: یعنی توانایی اتخاذ تصمیمات سریع و قاطع آنگاه که بدانها نیاز است. 2- بحران اعتماد سیاسی: یعنی اعتماد مردم به حکومت و نهادهای آن. 3- بحران انسجام سیاستی: یعنی ناتوانی اتخاذ سیاستها و راهبردهایی که بتواند اجماع نهادی کافی در میان نهادهای شریک در حاکمیت را ایجاد کند و 4-بحران نفوذ یا قابلیت: یعنی توانایی حکومت برای اعمال اقتدار در تمام قلمروی سرزمینی، پیشبرد سیاستها و تعقیب اهداف. بهنظر میرسد هرگونه بازاندیشی در دستگاه حکمرانی کشور باید رسیدگی به این 4بحران را در اولویت قرار دهد.»
همچنین در گزارش مرکز بررسی استراتژیک ریاستجمهوری به اثرات تحریم بر عملکرد دولت در مدیریت بحران کرونا هم اشاره شده است: «تحریمهای ایالاتمتحده بر عدمقابلیت ایران برای مواجهه موفق با بحران کرونا مؤثر بودند، اما تعیینکننده نبودند. نبود تحریمها قطعا اقتصاد ایران را در مقابل امواج خروشان کرونا استوارتر میکرد، اما بهاحتمال بسیار زیاد نمیتوانست دستگاه سیاستگذاری و اجرایی ایران را از علاقه دیرینه به انکار و عدمپذیرش بحران(ها)، سندروم تأخیر و معضل به تعویق انداختن پاسخ، بحران انسجام و هماهنگی بین نهادی و بحران قابلیت اجرا برهاند. بسیاری از تأخیرها و تردیدها در تصمیمهای مقامات ایرانی ناشی از فشار اقتصادی نبود، بلکه نتیجه بحرانهای درازمدتی است که این بخشها با آن
مواجه اند. با این همه نکته راهبردی اساسی این است که تلاش برای خروج از وضعیت تحریم، لحظهای نباید متوقف شود. بحران کرونا ایران تحریمزده را گرفتار یک «وضعیت بحران در بحران» کرد که مشابه آن را کمتر کشوری تجربه کرده بود؛ بنابراین مسأله اساسی این نیست که میزان تأثیر بحران تحریمها بر مدیریت بحران کرونا در ایران چقدر بود، بلکه مسأله اساسی این است که از نظر اصول امنیت پایدار نباید کشور را در درازمدت در بحرانی همچون تحریم نگاه داشت؛ چراکه حتی اگر تحریم کارساز نشود (که البته در درازمدت خلاف آن ثابت شده)، چه بسا بحرانهای حادث شده در وضعیت تحریم پیامدهای شوم وحشتناکی داشته باشند.»
پنج شنبه 19 فروردین 1400
کد مطلب :
127612
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/xkmP9
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved