گپ و گفت با الهام اسدی بانوی مستندساز
قابها و نقابها
عاطفه جهانبخش:
«من در تمام زندگی تماشاگری هستم که از کشف واقعیت و اتفاقات حقیقی پیرامون خود بسیار تأثیر و الهام میگیرم و در آن لحظه است که با خود میگویم شاید تقسیم این تماشا با دیگری که فرصت آنرا نداشتهاست دری تازه را به روی هر دوی ما باز کند و این درها سلسلهوار ادامه خواهند داشت.
برای همین سعی میکنم با قرار دادن بیکم و کاست تماشاگر و تا جایی که میتوانم در همان جا که بودهام، حتی بدون توصیف یا توضیح اضافی(چون اغلب فیلمهای من ازجمله فیلم «نشان» و یا «پوت» بیدیالوگ و تنها تصویر صرف هستند) مخاطب را در برداشتی آزاد و دست نخورده از طبیعت و هستی پیرامون قرار دهم؛ درست همانطور و یا نزدیک به آن شرایطی که من با موضوع روبهرو شدم. اگر بتوانم بیننده را در همان موقعیت قرار دهم دیگر دغدغهای ندارم، حالا نوبت اوست...»
اینها بخشی از نگاه بانوی مستندسازی است که پای حرفهایش نشستهایم. فیلمسازی این عرصه پر طمطراق، جذاب و نامتناهی با ژانرهای رنگارنگش هر روز جلوهای جدید از خود به نمایش میگذارد. مستندسازی اما روی دیگر سکه فیلمسازی است و گویی هزاران فرسنگ با آنچه در فیلمهای دیالوگ محور میگذرد، تفاوت دارد. تصویر برداشتن از اتفاقاتی که برنامهریزی شده نیست و روایتی است واقعی از آنچه در نبود دوربین هم همان است که هست، شاید برای خیلیها جذاب نباشد اما وقتی تصاویری به نمایش در میآید که سالها برای دیدنشان باید وقت گذاشت و در چند دقیقه میشود آنها را دید، همین ذهن محدود به دیالوگهای ما را تحتتأثیر قرار میدهد و مینشاند پای مستندی چند ساعته و لذتش شبیه به فنجان چای داغی است که مادربزرگ در یک روز سرد برفی به دستمان میداد.
الهام اسدی متولد ١٨ دیماه ١٣٥٨ در تهران فیلمساز جوانی است که فیلمسازی را در سال ١٣٨٦ با ورکشاپهای مرحوم عباس کیارستمی و ساخت فیلم کوتاه «سبز است رنگ» آغاز کرد و اکنون میتوان او را در ردیف مستندسازان موفق و جوان دانست هر چند که راه پیش رویش طولانی است. با الهام اسدی همراه شویم.
شما بهعنوان مستندساز در حال فعالیت هستید و با وجود ویژگیهای خاص مستند چرا سبکی از فیلمسازی را انتخاب کردهاید که سختتر از بقیه است؟
واقعیت گرایی و حس تعلق به حقیقت و تأثیر آن در زندگی انسان از دغدغههای همیشگی من بوده و هست. تأثیر سینمای مستند بر بیننده وقتی که با خود میگوید: «اما این یک اتفاق واقعی است!» برای من بسیار مسحورکننده و ارزشمند است، تأثیری که گاه میتواند در قلبها تنها به اعتماد حقیقت داشتن و واقعی بودن نفوذ کند و گاه باور و هدفی را به سمت کمال و رشد، سوق دهد و حتی در مقیاس سادهتر وقتی مخاطب نفس عمیق میکشد، چرا که آنچه میبینید حقیقت دارد، لذتبخش است.
سینمای مستند زبانی است که من با تمام تأثیر شگرفش برای بیان حقیقتهای پیش رویم و تقسیم آن با دیگران آن را انتخاب کردهام چراکه این واقعیت انسان و تمام هستی پیرامونش است که همیشه مرا با خود به اندیشیدن میبرد.
از آن جایی که ثبت لحظات در فیلمهای مستند مشاهده میشود این کار منحصر به فرد است؛ در راه ساخت مستندها با چه سختیها و محدودیتهایی روبهرو هستید و چگونه از سد این معضلات عبور میکنید؟
مشکلات ساخت فیلمهای مستند مخصوصا از نگاه یک فیلمساز زن که هنوز حق اقامت به تنهایی و بیدردسر در یک هتل خارج از شهر خود را ندارد، بسیار است؛ از همراه شدن و جلب اعتماد تهیهکنندگان در مورد پروسه زمانی ساخت یک فیلم که کارگردان و محقق براساس طرح خود ارائه میدهند، نسبت به پروسه زمانی کوتاهی که درنظر تهیهکنندگان است گرفته تا جلب سرمایهگذاری درست و مفید برای ساخت یک فیلم مستند که هنوز در سینمای مستند بهخاطر بازگشت مالی کمتر یا تقریبا صفر، نسبت به سینمای داستانی، بسیار اندک است.
در ضمن نبود یا کمبود تکنسینهای فنی آگاه و مفید در چرخه تولید یک فیلم مستند نیز که میتوانند به سرعتبخشی و رسیدن به کمال مطلوب یک فیلم ما را یاری کنند از معضلات تولید سینمای مستند است. اینها را اضافه کنید به اینکه فیلمسازی در سینمای مستند ایران با کمترین سرمایهگذاری و امکانات در جایی صورت میگیرد که خود مستند ساز در بسیاری از آثار خودش تهیه کننده، کارگردان و پخشکننده و بسیار عوامل دیگر هست و من خود ازجمله فیلمسازانی هستم که با تمام این شرایط در آثارم دست و پنجه نرم کردهام.
میتوان گفت مستندسازی در سینمای ما در واقع یک از جان گذشتگی و ایثار است برای ثبت آنچه روزی سرگذشتِ تاریخ، اجتماع، فرهنگ و هنر کشور را برای مردم ورق خواهد زد اما امروز بهایی بسیار اندک برای این آثار در سینمای ایران قائل هستند.
طبیعی است برای حل این مشکلات باید قبل از هرچیز ارزشمندی و منزلت سینمای مستند در بطن سینمای ایران به رسمیت شناخته شود تا با نشر این منزلت در جامعه و میان تماشاگران عام و خاص از تأثیرگذاری سازنده و ارزشمند آن برای تعالی فرهنگ این سرزمین در داخل و خارج از آن بتوان نهایت استفاده را کرد.
بعد از آن هم اختصاص سرمایه مناسب برای تهیه و تولید سینمای مستند در کنار بهوجود آوردن فضای خروجی و بازار فروش مناسب برای رسیدن به کمال بازدهی فرهنگی و مالی برای صاحبان آثار میتواند چرخه تولید و به ثمر نشستن آثاری شایسته و ارزشمند را در سینمای مستند ایران به ارمغان آورد.
بیشک سینمایی که مستندساز در آن تنها دغدغه ثبت و نمایش بهترین آثار را از لحاظ درونمایه و ساختار داشته باشد، سینمایی با مسئولیتی زیباست که طبیعتا نتیجهای زیبا و پرقدر خواهد داشت.
سوژههای مستندهایتان را چگونه انتخاب میکنید و در واقع پس از تماشای هر مستند انتظار دارید بیننده چه پاسخی دریافت کند؟
از نظر من دغدغه فیلمسازی مستند رابطه عمیقی با دغدغههای درونی مستندساز دارد. این نظر شخصی است، اما من بهعنوان مستندسازی که علاقه بسیاری به طبیعت، هستی و رابطه آن با هنرهای بشری دارد و نوع ظهور آن را در باورها و فرهنگها پیگیری میکند، در فیلمهایم سعی میکنم تا مخاطب را با حاصل دیدهها، شنیدهها و تجربیات خود سهیم کنم تا به این روش بخشی از اوقات فراغت او را به نحو مفید پر کنم.
در ضمن شاید جنبش عجیب و خاصی را در سینمای مستند شاهد نباشیم اما این ارزشمند است چرا که مستند ساز واقعهای را ثبت میکند که شاید در طول تاریخ زندگی بشر دیگر فرصت مشاهده آنرا نداشتهباشیم.
آیا سینمای مستند تنها ثبت تصاویر رئال است یا مانند سینمای داستانی سبکهای متفاوتی دارد؟
فیلم مستند نمایشی از واقعیت و حقیقت بکر زندگی است، اما درصورت لزوم تنها به ثبت تصاویر واقعی بسنده نمیکند و البته که خصوصیات نمایشی و تکنیکهای مختلف سینمایی مانند انیمیشن و جلوههای ویژه در شرح یک اثر مستند کاربرد پذیر هستند چرا که در بسیاری از موارد مستندساز برای بیان یک واقعیت نیاز به تشریح موضوع بیش از تأثیرگذاری تصاویر حقیقی پیرامون خود دارد، و آنچه ماحصل فیلمساز از به کارگیری تمام امکانات و روشها برای به تصویر کشیدن سینمای مستند است در گوناگونی و هدف گرایی به سبکهای متفاوتی ازجمله سبک رمانتیک، سبک نیوزریل یا اخبار جاری، رئالیسم، تبلیغ گرایی، فیلمهای تلفیقی و فیلمهای مستند مدرن تقسیم میشود.
در این بین چون مستند به گستره وسیعی از فیلمها قابل اطلاق است، منتقدان و فیلمسازان عبارات هم ارز دیگری نیز بهکار میبرند، برای مثال مستندهای تبلیغاتی، آموزشی، داستانی، اجتماعی، تاریخی، مستندهای سیاسی و....
بهنظر شما با وجود اینکه در کشور ما مستندهای خوبی ساخته میشود چرا مردم آنقدر که باید با آن ارتباط نمیگیرند؟ مشکل سلیقه مردم است یا آنگونه که باید برای مستند تبلیغات انجام نمیشود؟
بله همانطور که اشاره کردید در کشور تاکنون ما مستندهای خوبی ساخته شده و از قضا مردم درصورتی که امکان تماشای آنها را داشته باشند ارتباط خوبی با آثار برقرار کردهاند و من این را از تجربه شخصی خود در نمایش فیلمهایم با شما در میان میگذارم: از زمانی که فیلم «پوت» (باموضوع قالیهای دستباف ایران) در جشنوارههای داخل و خارج از ایران به نمایش گذاشته شد 9سال میگذرد و من هنوز با مخاطبانی روبهرو میشوم که خواستار تماشای این فیلم یا داشتن نسخهای از دی وی دی نمایش خانگی آن هستند حتی دانشجویان بسیاری از دانشگاههای فرش در ایران برای تحقیقات خود مایل هستند فیلم را بهدست آورند و این اتفاق به من نشان داده و میدهد که مردم درصورت دیدن آثار و نمایش و تبلیغات درست از تولیدات مستند، خواهان و حمایتکننده سینمای مستند و آثار متفاوت آن هستند. معضلی که باعث میشود ما کمتر شاهد نمود ارتباط مخاطب با سینمای مستند باشیم بیشتر از سمت همان بحث ارزشگذاری در سینمای ایران برای تبلیغات و فراهم کردن بستر مناسب نمایش و فرهنگسازی در این زمینه است. متأسفانه در سینمای ایران بهگونهای سینمای مستند مهجور واقع شده است که گویی میان مخاطب و فیلم مستند پردهای تحمیلی کشیدهاند که با برداشتن و توجه به ارزشمندی آن مخاطبانی را خواهید دید که انرژیشان در تقاضا و حمایت، خود بهترین دلیل پیشرفت و رشد سینمای مستند ما در آینده است.
و اما حرف آخر...
و در آخر در کتاب «سر کلاس با کیارستمی» از استاد بزرگ زندگیم خواندم: «دنیا فراتر از هر سرنوشت شخصی است. آن برگ روی درخت را روزی باد با خود خواهد برد»... من هر روز تماشاگر برگهای بیشماری از زندگی هستم که سعی دارم قبل از آنکه باد آنها را با خود ببرد گوشهای از تجلیشان را در زندگیم در باورهایم و نقشی که در اندیشههایم داشتهاند ثبت کنم، باشد برای آن روز که باد مرا نیز خواهد برد.
فیلم پوت نخستین فیلم حرفهای این کارگردان، ساخته سال ١٣٨٨ است که موفق به دریافت جوایزی همچون فیلم برگزیده جشنواره ایدفا آمستردام در هلند سال ٢٠٠٩، جایزه بهترین فیلم نیمه بلند جشنواره فول فریم آمریکا ٢٠١٠، جایزه بهترین فیلم فرش جشنواره سینما حقیقت ایران ١٣٨٨ و نمایشهای افتخاری در موزه سلطنتی انگلستان و موزه هنرهای معاصر مسکو و همچنین نمایش ویژه بهعنوان یک اثر اصیل تاریخی در بزرگداشت روز جهانی موزه در سال ٢٠١٧ در کشور قطر شده است.
فیلم «نان و نور» به سفارش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پیرامون اندیشه شیخ شهاب الدین سهروردی از دیگر ساختههای اوست و آخرین ساخته وی با نام «نشان» فیلمی پیرامون آیینهای فولکلور و باستانی ایران ساخته سال ١٣٩٦ است که در یازدهمین جشنواره سینما حقیقت ایران در بخش مسابقه ملی به نمایش در آمد.