• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
یکشنبه 24 اسفند 1399
کد مطلب : 126614
+
-

سال سخت قرن

علی اصغر سعیدی_عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران


سال۱۳۹۹ نه‌تنها سخت‌ترین سال دهه۹۰ بلکه شاید سخت‌ترین سال قرن۱۴ خورشیدی باشد. این سال در شرایطی شروع شد که مردم هنوز به عمق پاندمی کرونا پی نبرده بودند و مسافرت‌های نوروزی تقریباً مانند سال‌های گذشته انجام می‌شد. حتی بعضی خانواده‌ها به‌دلیل تعطیلی مدارس، مسافرت‌های خود را طولانی‌تر نیز کردند. اما وقتی تعطیلات تمام شد و همه به خانه و شهرهایشان برگشتند، تقریباً متوجه شدند که با پدیده‌ای جهانی و همه‌گیر درگیر شده‌اند که احتمالا سال‌ها با آنها خواهد ماند؛ چه خودش، چه خاطره‌اش.
زندگی دیگری آغاز شد. کودکان از مدارس بازماندند. دانشگاه‌ها تعطیل شدند و نظام آموزشی، بر مبنای استفاده از فضای مجازی شکل گرفت که این خود نوعی به نابرابری دسترسی به امکانات آموزشی و همچنین کمبود زیربناهای فضای مجازی منجر شد. در نتیجه بسیاری از دانشجویان از این وضعیت ناراضی بوده و با تهیه طومارهایی خواستار بازگشایی دانشگاه‌ها شدند. اما کمی نگذشت که متوجه شوند، این دیگر یک پدیده سیاسی نیست که با پویش سیاسی بتوان با آن مبارزه کرد.
پاندمی کرونا ایران را زمانی فراگرفت که تحریم‌های اقتصادی نفس اقتصاد و مردم و به‌ویژه گروه‌های آسیب‌پذیر را کند کرده بود. اما انتخاب‌های ما نیز مانند سایر کشورها بود: یعنی جان مهم‌تر است یا نان! باید سیاست کنترل کرونا و کاهش مرگ‌ومیر را پیش گرفت یا به اقتصاد توجه کرد؟ چاره‌ای جز درنظر گرفتن جان نبود. سالمندان بیشتر از سایر گروه‌ها در معرض از دست رفتن جان بودند و چون سال‌هاست که نوعی انقطاع نسلی در جامعه وجود دارد، به زندگی این گروه سنی کمتر توجه شد. البته این اتفاق تقریبا در تمام جوامع رخ داد. شاید ما کمتر خبری از موقعیت سالمندان داشته باشیم، چون در مقایسه با کشورهای توسعه‌یافته خانه‌های سالمندان کمتری داریم. اما به‌طور مثال، در انگلستان ناگهان بیشتر خانه‌های سالمندان خالی شدند. به‌طوری که طرفداران تئوری توطئه کرونا این بحث را پیش کشیدند که این اقدام، عملی عمدی بوده تا دولت از بار هزینه‌های کمرشکن نگهداری این گروه سنی، در خانه‌های سالمندان رهایی یابد. شکی نیست که گروه‌های فقیر، بیشترین لطمه را از این بیماری دیدند؛ به‌ویژه زنان سرپرست خانوار و به‌طور کلی زنان. چون براساس آمار در ایران، بیشترین بیکاری، در این گروه جنسی بوده است.
زنان سرپرست خانوار که منبع درآمد مشخصی ندارند، متحمل فشار اقتصادی بیشتری شدند. به‌ویژه خانواده‌های زن سرپرستی که تعداد فرزندانشان نیز زیاد است. این گروه‌های فقیر به این دلیل بیشترین لطمه را از بیماری دیدند که به لحاظ فقر فرهنگی، کمتر با رعایت شیوه‌های پیشگیری؛ چون زدن ماسک و رعایت فاصله اجتماعی آشنا بودند. با وجود فقر اقتصادی و اجتماعی، عملا رعایت‌ها و توصیه‌ها برای این طبقه ممکن نبود. قبل از کرونا نیز آمار مرگ‌ومیر در طبقات تهیدست شهری و روستایی معمولاً بیشتر از سایر گروه‌ها و اقشار اجتماعی بود و با شیوع کرونا، این امر تشدید شد. سیاستگذاری کنترل کرونا جهان را با مشکلات متعددی روبه‌رو کرد که یکی از نشانه‌های سال سخت ۹۹ است و در سال‌های آینده نیز تبعاتی خواهد داشت. پاندمی کرونا باعث شد که تعریف شناخته شده بیماری یا ناخوشی که سال‌ها شاخص اصلی، برای درمان و پیشگیری بیماری‌ها شناخته می‌شد، عملا نادیده گرفته شود. یعنی بیماری برساخت اجتماعی و ناشی از پدیده فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است، نه‌تنها ناشی از عامل خارجی.
با وجود این با بروز اپیدمی کرونا، شاید ما به طب پیشاپاستوری برویم که براساس تعریف بیماری در این دوره تاریخی، آلودگی، میکروب و بیماری از هوا ایجاد می‌شود و ناشی از آلودگی هواست. زیرا یکی از راه‌های انتقال کرونا نیز انتقال آن از طریق هواست. در نتیجه این تغییر دقیق تعریف بیماری، می‌توان شاهد آن بود که علل متعدد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی که سال‌ها عامل بیماری یا ناخوشی و براساس این تعریف سیاست‌های بهداشت و درمان تدوین می‌شد کنار گذاشته شود. در این سال سخت باید از کسانی یاد کرد که در خط مقدم جبهه مبارزه با بیماری بودند؛ جامعه پزشکی و به‌ویژه پرستارانی که در این میان صدمات بسیاری دیدند. بدون شک جامعه و سیاستمداران باید قدردان این زحمات باشند. اما به این نکته نیز نمی‌توان اشاره نکرد که جامعه پزشکی با مشکلات دیگری نیز روبه‌رو بود. استعفای معاون وزیر بهداشت نشان داد که پزشکان با چالشی روبه‌رو بوده‌اند و آن روی آوردن جامعه به طب سنتی بوده. این تمایل اگرچه ممکن است در سایر کشورهای توسعه یافته نیز وجود داشته باشد، اما به همان میزان این امکان وجود دارد که از توسعه الگوی زیست پزشکی علمی در جامعه ما جلوگیری کرده و در کل خطری برای نگرش‌های علمی در همه حوزه‌های طبیعی و اجتماعی باشد. ناشناخته بودن این بیماری و در دسترس نبودن وسایل کنترل آن را نباید به‌حساب ناکارآمدی تحقیقات علمی گذاشت و یکسره دستاوردهای علمی و بشری را نادیده گرفت، زیرا خطری برای جامعه ما در آینده خواهد بود که با مشکلات یک جامعه در حال توسعه و پُر بین روبه‌روست. از این‌رو، اگر طب سنتی در کنترل جامعه پزشکی قرار نگیرد، خطر بازگشت به قبل از عصر روشنگری وجود دارد و در آن صورت باید، چراغ به‌دست گرفت و علم را مانند عصر قرون‌وسطی از نو جست‌وجو کرد.
سال۱۳۹۹ به همه نشان داد که اساس کارکرد جامعه تعامل و روابط اجتماعی است و بدون آن زیست بشری امکان‌پذیر نیست. آنچه این سال را اساساً سال سخت نام می‌دهد، دوری آدم‌ها برای حفظ جان خود، تحت عنوان سیاست فاصله‌گذاری اجتماعی است. معنای این مفهوم در حقیقت انکار تعاملات اجتماعی است. اگرچه سیاستمداران دوگانگی جان و نان را مطرح کردند، توجه به کاهش تعاملات اجتماعی در اثر فاصله‌گذاری اجتماعی در ایران، مشکلات متعددی به‌ویژه آسیب‌های اجتماعی و احتمالاً آنومی یا ناهنجاری‌های اجتماعی را پدید می‌آورد. گرچه این تعاملات اجتماعی در فضای مجازی جریان سریع‌تری خواهد یافت، اما باید به این نکته اشاره کرد که رابطه (ریلیشن) که در جهان واقعی شکل می‌گیرد، به این معنی که به سختی ایجاد می‌شود و به سختی پایان می‌یابد و قطع می‌شود، با ارتباط (کانکشن) در فضای مجازی که به راحتی یک کلیک کردن ایجاد و به همان راحتی پایان می‌یابد، تفاوت دارد. به علاوه کم‌تجربگی ما در فضای مجازی و نبود رابطه واقعی هر حادثه‌ای را از خشونت‌های مختلف گرفته، تا بدآموزی‌ها ایجاد می‌کند. هرچند این حرف به‌معنای تأیید سیاست‌های کنترل فضای مجازی از طریق فیلترینگ نیست. باید به این نکته توجه کرد که تنها راه کنترل فضای مجازی، آگاهی خود کاربران است و هیچ راه دیگری برای جلوگیری از این نوع آسیب‌ها نمی‌توان متصور شد. انسان نمی‌تواند امیدوار به گذشت این سختی‌ها نباشد. به هر حال تاریخ زندگی اجتماعی همواره پر فراز و نشیب بوده است. سختی‌ها و دردهای این سال در تاریخ بشری باقی خواهد ماند، اگرچه سال‌های امیدوارکننده نیز در پیش است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :