• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
چهار شنبه 29 فروردین 1397
کد مطلب : 12652
+
-

کار واژه‌ها

روزمرگی
کار واژه‌ها

محمد زینالی‌اُناری | پژوهشگر فرهنگ عامه :

احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده باشد که وقتی کار می‌کنید، گذر زمان را اصلا متوجه نمی‌شوید. 

شاید بشود اینگونه تعبیر کرد که واحد زمان، به جای ثانیه، نفس‌هایی است که برای انجام‌دادن کار خاصی می­‌کشیم. آری، واحد زمان برای هر فرد جانداری، نفس است اما نه نفس‌هایی که به صورت دم و بازدم فرو می‌بریم و بر می‌آوریم بلکه نفس‌های کار! اما کار چگونه  نفس می‌­کشد؟ آیا هر کار سختی را می‌توان کار نامید؟ اگر اینگونه است، پس باید کسانی را که کارهای سبک جسمانی مانند شعر و داستان‌نوشتن دارند و در واقع به ساختن سازه‌های واژگانی می‌‌پردازند، بیکار بدانیم؟

ما برای سنجش کار، از بسیاری از مفاهیم مادی و حتی معنوی استفاده می‌­کنیم. بسیاری از مواهب این‌روزی، با پول، امکانات، راحتی و حتی علم، قابل سنجش‌اند اما حاصل کار، فراتر از اینها و در واقع یک رویداد خاص است. برای سنجش کار، باید رویدادها و اتفاق‌ها را بشماریم و بسنجیم، نه صرفا علمی که می‌تواند جالب و جذاب باشد یا پولی که می‌تواند در حساب­‌های بانکی و حتی سفرهای تفریحی ما کارگر افتد. در نهایت هم اینها باید به رویداد منتهی شود. اگر پول­‌هایی که در حساب بانکی­‌مان می‌­گذاریم عایدی‌ای در گشودگی­‌‌های جهان روز نداشته باشد، فایده‌­ای نخواهد داشت.

تا وقتی که لحظه‌ها، ثانیه‌ها و واحدهای مکرر زمان، آبستن حادثه و اتفاق نباشد، کاری انجام نشده است. اجرای مکرر کارهای شاق و سخت، از دیرباز نوعی کار و تلاشگری به شمار می‌رفته اما اینک کار اصلی، پدیدآوردن رویدادهای جدید و ساختن فعل­‌های تازه است. تا زمانی که فعل­‌های تازه­‌ای در زبان ساخته نشود، رویدادهای جدیدی خلق نمی‌شود. اما مگر می‌توان فعل جدیدی را به همین سادگی ابداع کرد؟ پس چه باید کرد؟ برای داشتن یک رویداد جدید، به بازشدن یک دریچه و ساختن یک نهاد تازه نیاز است که با محوریت یک فعل پیش برود. در واقع هر رویداد خاصی، به دنیایی از معانی و لغات نیاز دارد تا بتواند یک اتفاق را بپردازد.

حال لحظه‌ها را چگونه می‌توان سپری کرد بدون اینکه به ساخته‌شدن یک واژه فکر کنیم؟ دنیایی که بدون خلق و بدعت می‌گذرد، سختی‌های کارهای تکراری را سپری می‌کند اما دنیایی که مدام انباشته از شکوفایی و ابداع است، رو به سوی یک اتفاق تازه و یک رویداد جدید می‌گذارد. ولی انگار ما درحالی‌که حتی انجام‌دادن یک عمل ساده را کار واقعی می‌دانیم، هیچ‌وقت فکر نمی‌کنیم که شنیدن شعری که یک واژه­ تازه داشته باشد یا گوش‌کردن به آهنگی که یک حس تازه برای تولد یک واژه به ما بدهد، کاری واقعی است؛ حتی ممکن است خواندن کتاب‌هایی مانند آثار ژول ورن، خیال تازه­ای برای ساختن یک فعل در ذهن ما برویاند. 

اما مردم، کارکردن را در سختکوشی و عرق‌ریختن جسمی خلاصه کرده‌اند و فکر می‌کنند اگر برای کودکان خود خانه‌­ای اضافی باقی بگذارند، کار بزرگی انجام داده‌­اند و به همین‌خاطر نه به شب شعر می‌­روند نه به سالن اجرای موسیقی!

این خبر را به اشتراک بگذارید