مرضیه ثمرهحسینی ـ روزنامهنگار
اسفند، ماه خانهتکانی و نونواری است. ایرانیان بسیاری اسفند که میرسد به تب و تاب تمیزکاری میافتند تا آراسته به استقبال بهار بروند. اما خانهتکانی کار راحتی نیست و ترجیح برخیها این است که کارگر بگیرند. پیک کاری کارگران منزل، ماه اسفند است اما امسال دومین سالی است که بازار کار آنها کساد شده؛ مردم از ترس بیمارشدن، رفتوآمد به منازل خود را کم کردند و نتیجه آن شد که تعداد زیادی از کارگران منزل بیکار شدند؛ مانند اعضای خانواده داوود. یک سال است که فقط او کار میکند و برادر، زن برادر و پسرعمویش بیکار شدهاند. داوود 39ساله از 15سالگی به تهران آمده و شغلهای مختلفی را تجربه کرده؛ از کارگری در نجاری و سرایداری تا کارگری منزل. 3سال است که او برای تأمین معیشت خانوادهاش در خانههای مردم کار میکند. میگوید: اسفند پارسال بسیاری از مردم در دقیقه90 قرار کار را کنسل کردند اما چون من بهخاطر همسرم که باردار بود، هر جایی نمیرفتم و احتیاط میکردم، مشتریان ثابتم همچنان کارشان را به من میسپردند و خدا را شکر در یک سال اخیر بیکار نماندهام.
جز مشتریهای ثابت، هر سال دم عید، خانوادههای دیگری به فهرست داوود اضافه میشدند و تعدادشان آنقدر زیاد بود که او به جز از همسرش، از دیگر آشنایانش هم کمک میگرفت اما پارسال این مشتریها کاملاً ناپدید شدند و امسال نیز بهگفته او تعدادشان بسیار کم شده. حدسش این است که فقط کرونا دلیل نمیشود و وضع خراب اقتصادی باعث شده مردم پیش خودشان بگویند چرا پول به کارگر بدهند؟ و خودشان کارهایشان را انجام میدهند.
شرمنده بچههایم هستم
بیشتر کارگران منزل، افراد فقیر و بدون سرمایهای هستند که سواد و تخصصی هم ندارند. درصد زیادی از آنها در سایه رکود و بیکاری در شهرستانها روانه تهران شدهاند تا کار کنند اما کرونا یک سال است آنها را از نانخوردن هم انداخته. داوود میگوید: از عید قربان تا عید بعدی اصلا گوشت نمیخرم؛ چطور بشود که جز عید قربان، ما سالی یک یا 2بار گوشت قرمز بخوریم. دلش پر است و میگوید: شاید در ماه فقط یکی دو روز کار نکنم؛ روزانه 200هزار تومان دستمزد میگیرم اما کفاف نمیدهد، چون بخشی از حقوقم را باید بابت قسط خانه 53متریام بدهم که با قرض و وام خریدهام. 3فرزند دارم اما هنوز نتوانستهام برای سرگرمی آنها یک تلویزیون 21اینچی بخرم! با آه و افسوس میگوید که درست است امسال هم چندان حال و هوای عید نیست اما دل بچهها رخت و لباس نو میخواهد که با این وضع کار، باز شرمنده آنها خواهم شد.
از شکم زن و بچههایم میزنم اما پول بیمه را واریز میکنم
موسی، اهل استان گلستان است. 5سال در دانشگاه در قسمت خدمات بوده اما تعدیل نیرو کردهاند و بعد از آن به تهران مهاجرت کرده. با 36سال سن، 7سال است که کارگری میکند. مستأجر است؛ 10میلیون تومان پول پیش داده و ماهانه 800هزار تومان اجاره میدهد. اوضاع کاری او هم در سال کرونا اصلا خوب نبوده و میگوید: چون مشتریانم بیشتر افراد مسن هستند با شیوع کرونا دیگر نخواستند برایشان کار کنم. درحالحاضر کارهای نظافت چند ساختمان را انجام میدهد. امسال هم با شیوع کرونای جدید ترس مردم کمتر نشده و با این وضع کار، واقعاً نمیدانم چطور هزینههای زندگی را تأمین کنم. با گلایه میگوید: اعلام کردند که روغن زیاد و ارزان میشود، چطور حرف مسئولان را باور کنیم؟! از اول سال تا حالا قیمتها چندبار بالا رفته است؛ روغن نایاب است و گران. بابت هر شانه تخممرغ هم باید 45هزار تومان پول داد. مرغ هم که ارزان نشد؛ کیلویی 31هزار تومان است. حق اعتراض هم نداریم، تا چیزی میگوییم میگویند قرار است گرانتر هم بشود! بیشتر کارگران منزل بیمه نیستند و میگویند پولی برایشان نمیماند که بخواهند بابت حق بیمه بدهند اما موسی خودش و خانوادهاش را بیمه کرده. میگوید: 5سالی که در دانشگاه کار میکردم بیمه بودم و بعد که تعدیل شدم، هم حاضر شدم از شکم زن و بچههایم بزنم اما بیمه داشته باشیم. او ادامه میدهد: من که درس نخواندم، زمین کشاورزی و کار ثابتی هم که ندارم، پسانداز هم که نمیشود کرد، گفتم پیر که شدم مستمری بیمه، کمکخرجمان شود.
اجارهخانه را با قرض پرداخت کردم
تعداد زیادی از کارگران منزل زن هستند؛ بیشترشان سرپرست خانوادهاند؛ مانند گلیخانم. 4فرزند دارد و همسرش از دنیا رفته. 12سال است که کار نظافت و کارگری در منزل انجام میدهد. میگوید: در این سالها خیلی به من سخت گذشت اما امسال با بیکاری و بیپولی وضع خیلی بدتر بود. تعداد مشتریانم خیلی کم شد. قبل از کرونا، گلیخانم 6روز از هفته را کار میکرده؛ در تالار، آشپزخانه و منازل. اما با آمدن کرونا فقط هفتهای یک روز توانسته سر کار برود. میگوید که بیشتر ماهها با قرض از خواهرش، اجارهاش را پرداخت میکرده و یکی از کسانی که برایش کار میکرده هم 2بار هزینه اجاره او را متقبل شده. او ادامه میدهد: چندبار هم یکی از مشتریانم در تأمین خواربار به من کمک کرد، خدا خیرشان بدهد. الان هم هرچند هنوز مشتریان زیادی ندارم اما دلم به اسفند گرم است. با حسرت میگوید که دمعید است و آدم دلش میخواهد چیزی برای نوههایش بخرد اما درآمد من کافی نیست.
30روز ماه کار میکنم
آقا امیر 40سالش است. 10تا 15روز از ماه را کفسابی ساختمان میکند و نظافت چند منزل در منطقه نیاوران شغل دومش حساب میشود. میگوید: خود آقایان میگویند خط فقر به بالای 10میلیون تومان رسیده، با این گرانی کمرشکن، من عیالوار مجبورم 30روزماه کار کنم. از شغلش راضی است؛ میگوید چند مشتری قدیمی دارد که هوایش را دارند و روزانه 300هزار تومان به او دستمزد میدهند. ادامه میدهد: خیلیها فکر میکنند کار ما آسان است، درحالیکه کت و کول برایمان نمیماند. یک سال اخیر برای او هم سخت گذشته و میگوید: همه تقصیرها را گردن ما مردم میاندازند و خبری هم که از واکسن کرونا نیست. من بهخاطر مشتریانم از تاکسی استفاده میکنم تا مریض نشوم اما هزینه رفتوآمد بسیار بالا رفته. خدای ناکرده اگر مریض شوم چهکسی خرج خانوادهام را میدهد. با نگرانی میگوید: ماههای اول سال کار ما باز دچار رکود میشود.
فقیرتر شدیم
باورش سخت است اما درآمد ماهانه ربابهخانم به زور به یکمیلیون میرسد. فقط 2روز در هفته کار میکند. بیشتر کسانی که پیش از کرونا برایشان کار میکرده دیگر از او کمک نمیخواهند. میگوید: بندگان خدا حق دارند. میگویند چون از این خانه به آن خانه میروم ممکن است ناقل بیماری باشم. اما واقعاً با 2روز کار در هفته چطور بسازم؟ شوهرم کارگر ساختمانی است و امسال فقط چندبار کار گیرش آمد. بیمه هم نیستیم که لااقل بیمه بیکاری به ما تعلق بگیرد. ربابهخانم بابت هر روز کار نظافت، 120هزار تومان دستمزد میگیرد. میگوید که کرونا فقیرترمان کرد. دیگر دستمان به دهنمان هم نمیرسد. اگر در ماه هیچ خرجی هم نکنیم باز از پس اجاره که یکمیلیون و 500هزار تومان است، برنمیآییم. با بغض ادامه میدهد: بدبختی، بدبختی میآورد. بهسختی 30میلیون جمع کردیم و بهدست یک طلافروش دادیم که ماهانه از سود آن اجاره خانه را بدهیم اما کلاهبردار بود. هرچند دستگیر شد و به زندان افتاد اما دست ما به پولمان نرسید.
ما فراموش شدهایم
کرونا که آمد بسیاری از کارگران منزل بیکار شدند و در دومین اسفند کرونازده هم بازار کار آنها رونق نگرفته است
در همینه زمینه :