اهمیت فرخ غفاری در سینمای ایران بیش از آنکه به فیلمهایش بازگردد به تلاش او برای راهاندازی کانون فیلم و تدوین تاریخ سینمای ایران بازمیگردد. غفاری نخستین مورخ تاریخ سینمای ایران است. اینطور که جمال امید روایت کرده غفاری نخستین بار در بهار۱۳۲۶ مشغول جمعآوری اسناد و مدارک مختلفی برای تدوین تاریخ سینمای ایران میشود از این تحقیقات که در سالهای بعد پی گرفته میشود فصلهایی در سال۱۳۳۰ از مجله عالم هنر منتشر شد و بخشی از آن هم در نشریه فیلم و زندگی به انتشار رسید. مشغولیت غفاری به امر فیلمسازی، باعث شد پژوهشاش درباره تاریخ سینمای ایران نیمهکاره بماند. در سالهای بعد غفاری «شب قوزی»، «جنوب شهر»، «عروس کدومه» و با وقفهای چند ساله «زنبورک» را کارگردانی کرد و در این میان البته کانون فیلم را راهاندازی کرد و ایده تدوین تاریخ سینمای ایران را هم پی گرفت و اسناد و مدارک تازهای بهدست آورد. گفتوگویی که پیش رو دارید در ۱۵ مهر ۱۳۵۷ در یکی از روزنامهها منتشر شده و در آن غفاری از نوشتن تاریخ سینمای ایران به همراه جمال امید گفته است. کمی بعد غفاری از ایران رفت و جمال امید به کارش ادامه داد و به پیگیرترین و پرکارترین مورخ سینمای ایران مبدل شد. نکته جالب توجه این گفتوگو که بیشتر با تمرکز بر فعالیت کانون فیلم انجام شده تأکید غفاری بر این نکته است که «اصل» برای تدوین تاریخ سینما خود فیلمها هستند؛ اصلی که در سالهای بعد خیلی جدی گرفته نشد.
آقای غفاری! مدتی بود که کار کانون فیلم تهران دچار وقفه شده بود، نمایش فیلم دیگر تداوم نداشت و کانون کمکم در فراموشی افتاده بود. علتش چه بود؟
بله، صحیح است متأسفانه مدتی چنین بود و علتش این بود که وزارت فرهنگ و هنر به کار فیلمخانه و کانون نمیرسید. کار را جدی نمیگرفتند اما این اواخر دوباره کار جدی شد.
بودجه کانون و خوراکش از کجا و چگونه تامین میشود؟
فیلمها را از مخزن فیلمخانه ملی ایران میگیریم که حدود چهارصدتایی فیلم دارد، برای فیلمهای جدید و معرفی سینمای بعضی از کشورها هم از سفارتخانهها و مؤسسات فرهنگی استفاده میکنیم، یا مستقیما از فیلمخانههای خارجی فیلم میگیریم. این به این علت است که کانون را میشناسند و فیلم میفرستند.
بودجه ما هم از وزارت فرهنگ و هنر تامین میشود که فقط ماهی 3000تومان است. اما راستش برای اداره و چرخاندن امور کانون فیلم این پول کفاف نمیدهد، هر دفعه ضرر میدهد، با حساب مخارج ارسال فیلمها، چاپ همان یک برگ برنامه ماهانه و ارسال دعوتنامهها و مخارج نمایش و پاداشی که به همان چند نفر مسئول تالار میدهیم خیلی بیشتر از این است؛ هفتهای 4سالن در 4هفته. راستش همیشه این توهم برای همه وجود داشته که در تهران صدها هزار نفر علاقهمند هست که مثلا به این مراکز نمایش فیلم راه ندارند.
کانون چند عضو دارد؟
راستش روی کاغذ 700نفر. خودتان هم میدانید که عضویتش هیچ شرطی و شروطی ندارد و برای همه علاقهمندان سینما عضویت در کانون امکانپذیر است، اما یک سالن پر میشود و یک سالن هم هست که فقط 10نفر میآیند. اگر مثلا فیلم شناختهشده باشد، تالار پر میشود، اما بارها پیش آمده که یک فیلم صامت با 20نفر بهنمایش درآمده.
به نظر شما و با تجربه طولانی، فکر میکنید چه کار میشود کرد؟
این دفعه بهطور جدی با رؤسای دانشکدهها و مدارس عالی صحبت کردهایم که لااقل شاگردانشان را ترغیب به شرکت در سالنهای نمایش فیلم کنند. برنامه را هم که خواندهاید، برنامهای است که در ظرف 2 الی 3سال تا حدی که امکانات اجازه میدهد تاریخ سینما را از 1895، سال پیدایش سینما تا امروز، نشان دهیم. البته طی این 3سال سعی هم میکنیم هرجا و هردوره که ناقص باشد، فیلمهایش را تهیه کنیم یا بخریم که هم مجموعه فیلمخانه کامل شود و هم دورهای که نشان میدهیم، بینقص بشود.
آیا فکر قدیمی، یعنی تهیه موزه سینمای ایران هنوز هم در فکر است؟
بله، کاملا قصد است که به موزه بدل شود. قصد اصلی نگهداری میراث سینمایی ایران است. بنابراین تمایل ما در این است که همه فیلمهای ایرانی خوب یا بد را بخریم و حفظ کنیم. بگذارید توضیحی بدهم، باتوجه به اینکه همیشه همه دارند درباره سینمای ایران با لحن تمسخر یا با انتقاد صحبت میکنند، من هم مثل «هانری لانگلوآ»ی فقید، عقیده راسخ دارم که هیچ نسلی خودش نمیتواند نسبت به آثار هنری خودش قضاوت قاطع کند. این کار وظیفه نسل بعدی است. نسلهای بعد هم عوض میشوند، همیشه همینطور بوده و هست. سلیقهها همه عوض میشوند. مثل مد تابع رسم روز است و تابع سلیقههای یک نسل. مثلا امروز ما کشف کردهایم که «رزمناو پوتمکین» شاهکار است. که ممکن است 10 یا 15سال بعد، بهکلی فیلم پیشپاافتادهای شود، بعد نسل بعدتر بیایند و بگویند شاهکار است. مرتبا در تغییر است چراکه سلیقههای هنری هم متحول میشوند. مثل اینکه این روزها دوباره سلیقه فیلمسازان و فیلمدوستی تغییر کرده است.
علت همه این حرفها این است که قضاوت با ما نیست. ما وظیفه داریم میراث فرهنگیمان را خوب یا بد، در بهترین شرایط و به کاملترین وجه برای نسل بعد حفظ کنیم.
ما اصولا مایل هستیم یک نسخه نگاتیو از همه فیلمهای ایران داشته باشیم. البته فعلا بهعلت نداشتن جای کافی از جمعکردن کلیدی فیلمها احتراز میشود، ولی کار درست این است که باید همه را نگه داشت. همه این حرفها را از این نظر گفتیم که دارندگان فیلم ایرانی و توزیعکنندگان و پخشکنندگان خجالت نکشند چون چه بسیارند کسانی که فیلم دارند و نمیدهند. عقده حقارت دارند. باید بگویم که همین الان با 30سال فاصلهای که ما از فیلمهای اولیه سینمای فارسی داریم، یک قضاوت صحیح راجع به فیلمهای اولیه میکنیم و آنها را بههرحال دارای ارزشهایی میدانیم.
فقط فیلمهای داستانی را جمع میکنید یا قصدی برای جمعآوری فیلمهای مستند و تبلیغاتی هم دارید؟
باز البته کار صحیح این است که همه فیلمها باشد. بدبختانه تا حالا نشده. البته وزارت فرهنگ و هنر یک نسخه از هر فیلم کوتاه و مستند خود را به آرشیو میدهد و ما حفظ میکنیم، ولی بدبختانه این فکر بهعنوان یک اصل بهطور کامل و برای همهجا پیاده نشده. در مورد تبلیغاتیها متأسفانه اصلا انجام نشده. از شاخههایی است که باید به سراغش رفت.
در این موزه وسایل و اقلام سینمایی هم جمع میکنید؟
بله، داریم چنین کاری هم میکنیم. در مورد عکس و پوستر و اشیای دیگر اقدامهایی کردهایم و جمع میکنیم. در مورد عکس البته این خیلی جدی است که جنبه سندیت آن خیلی اهمیت دارد.
همیشه در تاریخ سینمای ایران خواندهایم که چند فیلم گمشده داریم آیا برای شما مسلم است که این فیلمها وجود ندارند و گم شدهاند؟
خیر، مسلم نیست. گم نشده. اما به این دلیل میگویم که برای هرکس که عشق این کار را دارد یا فیلمخانه دارد، ته دلش امید دارد که مثلا «بوالهوس» یا «آبی و رابی» یا فیلمهای «روسیخان» پیدا شود. باید اینها جایی باشند که ما نمیدانیم کجاست.
این امید هست؛ اما امیدی که دارد به یأس بدل میشود. از روی قراین باید بگویم که فیلمها گم شدهاند اما ته دلم امیدوارم.
فکر نمیکنید که برنامه کانون فیلم را باید زیاد کرد؟ مثل اکثر فیلمخانههای بزرگ، بهتر نیست چند برنامه را در چند سالن هر روز بگذارید؟
خیر، مردم تازه همین 4سالن را پر نمیکنند. ببینید! ما امکانش را داریم، آنقدر فیلم داریم که بتوانیم مثلا یک روز را به تاریخ سینما اختصاص دهیم، یک روز را به «نوع» و یک روز را به یک کارگردان و... اما با کدام تماشاچی. ما حتی خرج یک سالن نمایش فیلم را درنمیآوریم. میدانید چه خرجی خواهد داشت؟ البته اگر علاقهمندان نشان بدهند که مایلند، یعنی 470نفر ظرفیت تالار ما پر شود، در هر سالن، با کمال اشتیاق یک روز یا 2روز اضافه میکنیم. آنوقت فیلمهای تازه هم میگذاریم.
مدتهاست که خود شما دارید یک کتاب درباره تاریخ سینمای ایران مینویسید، این کتاب در چه مرحلهای است؟
بله، با همکاری آقای جمال امید در حال نگارش هستیم. بالاخره تمام خواهد شد. نوشتن کتابی درباره تاریخ سینمای ایران بدون داشتن «اصل»، یعنی خود فیلمها بسیار دشوار است.
سینمای بدون فیلم روی میزتدوین تاریخ
بازخوانی گفتوگوی نخستین مورخ تاریخ سینمای ایران و بنیانگذار کانون فیلم
در همینه زمینه :