دغدغه/ آداب برخورد با تراکت پخشکنها
سمیه جاهد عطائیان
حتماً یادتان نرفته که قبل از رقابت صاحبان کالا برای ساخت و انتشار تبلیغات و آگهیهای کوتاه و متنوع در گروهها و صفحات متعدد فضای مجازی، شغلی به نام تراکت پخشکنی هم وجود داشت. البته این شغل شریف با درآمد بخور و نمیرش همچنان رایج است و متقاضیان خاص خود را دارد. کودک یا نوجوانانی را میبینیم که تراکتهای مغازه، رستوران، سوپرمارکت، مطب و آرایشگاهها را پخش میکنند. مردان و زنان آبرودار زیادی را میبینیم که در گرما یا سرما کنار خیابان، ورودی ایستگاههای مترو و مراکز خرید در حال پخش آگهیهای تبلیغاتی متعددی هستند. حالا اینکه طبق قول و قرارشان به صاحب کار چه تعهدی دارند یا امانتداری پیشه کنند و تمام و کمال، کار را انجام میدهند یا نه؛ خودشان میدانند و وجدانشان. میماند سهم یا وجدان خودمان، کاش نه همه ما، حداقل تعداد زیادی از ما، دست رد به سینهشان نزنیم و تراکت پیشرویمان را با لبخندی بگیریم؛ یا در این روزهای نقاب به چهره و ماسکزده، چشمی به نشانه تشکر برایشان تنگ کنیم یا حداقل سرمان را به نشانه تصدیق، تکان کوچکی دهیم.
راه دوری نمیرود که اگر محتویات آن برگه تبلیغاتی، به هیچ عنوان به کارمان نمیآید، آنرا جلوی چشم همان کارت پخش کن، روی زمین یا داخل سطل زباله نیندازیم و مجدد بهخودشان تحویل دهیم تا شاید بهکار رهگذر دیگری آمد. فارغ از اینکه ممکن است حس مفید یا قابل احترام نبودن به یک کارت پخشکن القا شود، حتما همگی میدانیم که هزینه طراحی و چاپ هر تراکت، کارت ویزیت و تبلیغات هم افزایش چشمگیری داشته است. در نهایت با کمی توجه بیشتر، هوای رفتگران زحمتکش را هم داشتهایم که چوب بیمهری برخی از رهگذران را نخواهند خورد.