• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
دو شنبه 18 اسفند 1399
کد مطلب : 126207
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/pYPzV
+
-

مدیون جامعه هستیم

مدیون جامعه هستیم

مصطفی معین_وزیر سابق علوم، تحقیقات و فناوری

خدا را به شهادت می‌گیرم که واقعا اگر کاری انجام شده، لطف خودش بوده که راه را باز کرده است. «الهی و ربی وَ کَمْ مِنْ ثَنآءٍ جَمیل لَسْتُ اَهْلا لَهُ نَشَرْتَهُ؛ ای خدا‌ ای مولای من چه بسیار … و چه بسیار ثنای نیکو که من لایق آن نبودم و تو از من بر زبان‌ها منتشر ساختی» مصداق واقعی آن، خود من هستم.
اینکه جمع همدلی، با انگیزه‌های پاک دور هم جمع شوند، خیری است که خدا باید خودش بخواهد؛ وقتی جمعی با انگیزه‌های پاک و با شاخص‌ علم و عقل و گرایش به سمت جامعه باعث می‌شود تا خداوند هم راهگشایی کند. این اعتقاد من است که غیرممکن است تلاش جدی و جمعی با خلوص، انگیزه، داشتن یک هدف بلند و خوب و خیرخواهانه، به‌خصوص برای مردم به هدف نرسد و خدا راه را باز می‌کند و ما نباید دچار توهم شویم که فقط حاصل تلاش خود ما بوده است، واقعا همه‌اش لطف خداست.
هفته قبل مصاحبه‌ای داشتم که آنجا از من پرسیدند بدترین خاطره شما در دوران مسئولیت چه بوده است؟ برای من خیلی سخت نبود که جوابش را بدهم. گفتم کوی دانشگاه بوده است. البته به شما بگویم که فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی هم فاجعه بدی بود و اگر نگویم بدتر از قبلی بود، حادثه‌‌ای سخت و فجیع هم بود. بعد خبرنگار گفت بهترین خاطره شما چه بوده است؟ به فکر رفتم، خاطرات زیادی بود، وقتی فکرم را تنظیم کردم، دیدم بهترین خاطره من، خدا شاهد است، از همکاری‌های هم‌دلانه، هم‌فکرانه، با هدف مشترک، با اعتماد متقابل، با دوستانم هم در وزارتخانه و هم در نهادهای مدنی بوده است. رابطه و نسبت ما چه قبل از مسئولیت، چه در دوران مسئولیت و بعد از مسئولیت، هیچ فرقی نکرده و بهتر هم شده است. اگر غلو نکنم مانند همان تعلق‌خاطری که به خانواده‌ام دارم به خانواده‌ همکارانم در آموزش عالی که در فضای رسانه‌ای به «حلقه معین»‌ شهرت یافتند و به همراهانم در نهادهای مدنی دارم.
به‌نظرم شکرانه این نعمت، این است که همین سرمایه اجتماعی را که بین خودمان در آموزش عالی کسب کردیم، سعی کنیم به کل کشور تسری دهیم. کشوری که اگر نگویم دچار از‌هم‌گسیختگی است، متأسفانه در آستانه از‌هم‌گسیختگی اجتماعی است. ما در مؤسسه رحمان، پروژه‌های زیادی را در ارتباط با وضعیت اجتماعی ایران پیش برده‌ایم. برای نخستین بار گزارش‌های ملی وضعیت اجتماعی ایران، وضعیت زنان ایران و کودکان در ایران در مؤسسه رحمان تولید و منتشر شده است. وظیفه ما که تحصیل‌کرده دانشگاه هستیم این است که تجربیاتمان را در سطح ملی تسری دهیم؛ به شرط اینکه برای آن برنامه‌ریزی کنیم و بخواهیم. موضوع زیرساخت و دفتر و امکانات فرع بر این موضوع است. مگر می‌شود برای اهداف ناب اجتماعی و خدایی و در جهت خیررسانی به بندگان خدا تلاش کرد و خداوند خود، رزق و روزی معنوی را نرساند؟ بالاخره ما باور داریم «کلکم راع و کلکم مسئول»، این فرمایش پیامبر ماست، کسانی که آگاه‌تر هستند، سطح مسئولیت‌شان به همان نسبت بالاتر می‌رود و مضاعف می‌شود. باید ادای دین کنیم، هیچ چاره‌ای نیست. نفسی که هر لحظه می‌تواند قطع شود را باید غنیمت دانست. باید به جامعه خودمان ادای دین کنیم. ما مدیون جامعه هستیم، هیچ طلبی نداریم.
اگر در مسئولیت باشیم، ممکن است دست‌مان بازتر باشد، به شرط اینکه مسئولیت، هدف نشود. سیاست، هدف نشود؛ تنها وسیله باشد. اگر هم نباشیم، هیچ مهم نیست. آقای دکتر منفرد، دکتر خانیکی، دکتر دانش و دوستانی که هستند، می‌دانند که وقتی ما از وزارت علوم بیرون آمدیم، بیکار ننشستیم. هیچ احساس کمبود هم نکردیم. کار کردیم، پاسخ هم گرفته‌ایم. بالاخره یکی از مشکلات مهم جامعه ما که زمینه‌ساز مشکلات اجتماعی است، زمینه‌ساز اینکه در آینده نتوانیم به توسعه و پیشرفت همه‌جا و متوازن و بلندمدت برسیم، این است که جامعه باید آمادگی مواجهه داشته باشد. جامعه‌ای که دچار فقر فرهنگی است، فقر معیشتی است، فقر سیاسی است، جامعه‌ای که در آن خشونت هست، جامعه‌ای که در آن فردگرایی هست، احتیاج به کمک دارد. بعد از اینکه در سال83، بحث راه‌اندازی مؤسسه رحمان را شروع کردیم، فقط 2سال بحث کردیم که باید چه کاری انجام دهیم. حرف ما این بود که به‌عنوان دانشگاهی، باید ادای‌دین کنیم. زکات ما، همین است که خودمان را به جامعه وصل کنیم. مؤسسه رحمان با همین نگاه پا‌گرفت. تا امروز چه بسا بیش از بیست عنوان گزارش و نشریات و کتاب‌های مختلفی تدوین شده است. البته نتیجه اصلی وقتی به‌دست می‌آید که نتایج این پژوهش‌ها از سوی دولت و مجلس به‌کار گرفته شود. این پژوهش‌ها زیرساختی هستند، برنامه‌های توسعه کشور باید برهمین اساس در بلندمدت تدوین شوند.
تربیت اجتماعی من از ابتدا طوری بود که فکر می‌کردم نمی‌توانم تک‌بعدی باشم. در دانشگاه و در انجمن اسلامی هم همینطور بود. از یک طرف می‌گفتیم کار اصلی ما علمی است و باید ممتاز باشیم چون یک آدم سیاسی یا مذهبی بی‌سواد، نمی‌تواند کشش و جاذبه لازم را داشته باشد. از نظر اجتماعی هم باید به‌طور جدی به‌فکر جامعه باشیم و حضور داشته باشیم. به ‌لحاظ اخلاقی، دینی و فرهنگی هم همینطور؛ یعنی به‌صورت سه‌جانبه. سرکلاس که با دانشجویان صحبت می‌کنیم، تشویق می‌کنیم که «علم برای علم» مفهوم ندارد. علم، دین، اخلاق، سیاست، قدرت و همه و همه در خدمت انسان است نه بالعکس. همه در خدمت انسان هستند. 124هزار پیامبر خدا برای انسان آمده‌اند و در خدمت رشد و کمال انسان بوده‌اند. نوع نگاه‌ها در کشور ما گاهی 180درجه معکوس است.
با این شعر حافظ که اعتقاد و تجربه ماست، صحبتم را به پایان می‌رسانم: دل سرا پرده محبت اوست / دیده آیینه‌دار طلعت اوست/ من که سر درنیارم به دو کان / گردنم زیر بار منت اوست.

این خبر را به اشتراک بگذارید