• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
دو شنبه 18 اسفند 1399
کد مطلب : 126198
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/v2kj8
+
-

امیدی برای کنشگری آگاهانه

امیدی برای کنشگری آگاهانه

سمیه توحیدلو_عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات اجتماعی و فرهنگی

هجده سالگی بود و اول دانشگاه و شوری که توانست دوم خرداد ۷۶ را بیافریند. پر از امید و سرشار حس و حرکت برای آینده‌ای که برای ما بود. باور کرده بودیم نسل جدیدی خواهد آمد. همان نسل سومی که در همه‌ شعارها بود و قرار بود بیایند و نگذارند شکاف نسلی رخ دهد. قرار بود بر شانه‌ پدران و مادران‌مان، نسل انقلاب و نسل جنگ بایستیم و افق‌های جدیدی را در پیوند با دنیا به روی خود و آیندگان بگشاییم. قرار بود به یکدیگر استناد کنیم، از هم بیاموزیم و در عرصه‌های مختلف حکمرانی و سیاستگذاری همراه باشیم. دانشگاه خانه‌ ما بود و ما همه تمرین حرکت مدنی می‌کردیم. روزگار بها دادن به جامعه‌ مدنی بود و تمرین دمکراسی و گفت‌وگو را در دانشگاه شروع کرده بودیم. انجمن‌های اسلامی پررونق بود و وزارت علوم در جمع وزارتخانه‌های اصلاحات می‌درخشید. به اندازه‌ امیدمان توقع داشتیم و وزیر علوم وقت چنان جمعی را گرد خود‌ آورده بود که همان روز و تا امروز تکیه‌گاه و پشتیبان بودند. اما به ما هم آسان نگذشت. 
نخستین مواجهه‌های جمعی‌مان شد کوی دانشگاه تهران در سال ۷۸ و ما باز به پشتوانه وزیری که کنار دانشگاه ایستاد سرپا ماندیم. ترکش‌ها یکی پس از دیگری می‌آمد اما تریبون‌ها آزاد بود و دل‌مان گرم که اگر اشکالی بود که بود، می‌گفتیم و گوشی برای شنیدن می‌یافتیم.
 دکتر معین وزیر همراه بود و نماد بارز تیمی که آثارش در وزارت علوم هست و هنوز و اکنون نیز همان جمع است و جلساتی که هیچ‌گاه بین‌شان فاصله نمی‌افتد که نماد مداومت و همراهی و رفاقت و تیم‌داری برای فعالین نسل ماست. شاید اگر قرار بود یکراست سراغ اصل مطلب بروم باید می‌رفتم تا سال ۸۴ و نقش‌آفرینی ارزشمند دیگری از ایشان جز در ساحت دانشگاه. پیش‌زمینه‌ آن سال همایش بین‌المللی «آموزه‌های مولانا برای انسان معاصر» بود. 
وزارت علوم در کنار دانشگاه تهران از همراهان این پروژه‌ متنوع و پر از خاطره در سال۸۲ بود که شاید حمایت‌های آن وزارتخانه و آقای دکتر خانیکی، معاون فرهنگی وقت وزارت شروع شکل‌گیری جمعی شد که سال ۸۴ تحت عنوان نسل سومی‌های یاریگر میهن، نسیم، یاریگر و همراه دکتر معین شدند. جمعی از جوانان که دور هم جمع شده بودند که پس از 8سال تجربه‌ اصلاحات و فراز و فرودهایش کنش‌گری اجتماعی و سیاسی جدیدی را تجربه کنند و با تکیه بر تفاوت‌های نسلی، صدای گویای ارزش‌های این نسل شوند. کسی که صدای این نسل را شنید و صمیمانه با آنها به گفت‌وگو نشست و بر تفاوت‌های آنها صحه گذاشت دکتر معین بود. نتیجه این همراهی ارزشمند شد میثاقی بین یک نسل و فردی که الگوی مدیریتش را در پنج اصل صمیمیت، صداقت، صراحت، صبوری و صلابت خلاصه می‌کرد و چقدر ما برای رسیدن به آرمان‌های خودمان، معنویت، آزادی، صلح، دمکراسی و عدالت به همراهی‌اش امید بستیم و با تکیه بر شعار «یک برگه رأی تنها سهم من از دمکراسی» در کنار فردی ایستادیم که با جوانان میثاق‌نامه‌ای بست برای اجرا. 
به تصورم یکی از سندهای ماندگار نسلی در آن روزگار و حتی امروز بعد از گذشت ۱۶سال در گفت‌وگوی جوانان با دکتر معین تحت عنوان میثاق‌نامه‌ مشترک جوانان نسل سوم با ایشان منتشر شد. شاید اهالی سیاست انتخابات ۸۴ را به تکثر حضور در فضای سیاسی بشناسند و نقد کنند اما بازخوانی آن سال جز با بازخوانی این امیدهای زنده شده، توقعات گسترش‌یافته به مدد 8 سال تجربه و مفاهیم، ارزش‌ها و خواسته‌های بر زمین مانده ممکن نیست. 
برای فهم بخش گفتنی و قابل درک توقعات اجتماعی آن روزگار، بازخوانی این سند و شناخت فضای دانشگاه و آن نسل در انتظار اثربخشی لازم است. این سند امکان درک گفتمان حاکم بر بدنه‌ اجتماعی را نشان می‌دهد، انتظاراتی که قابل فروکاسته شدن نبود و چه فرجام ناخوشایندی یافت و چقدر همه‌ امیدها‌ی‌مان را به یأسی هشت ساله گره زد. دکتر معین برای ما به مدد استعفای پرمعنایش برای حراست از فضای دانشگاه، تبدیل به فردی شده بود که بر پیمانش وفادار است و نسل ما فردی را می‌خواست که خود را موجودی ماورایی و در پس نظام سلسله مراتبی از بالا به پایین نبیند. خواست اجتماعی آن فضای شکل‌گرفته، رسیدن به رئیس‌جمهور مردمی بود. جهان، انسان، ایران و جوان آن روز مقتضیاتی داشت که در این سند تشریح شده و به‌عنوان مثال این باور در متن میثاق‌نامه وجود دارد که «توسعه‌ ایران و دستیابی به علم، فناوری، پیشرفت، رفاه و تعالی بدون تعامل با دیگران و جدا از دیگران محال است و یکی از وظایف دولت آینده مشخص کردن فاصله‌ خود با گفتمانی است که قائل به بستن مرزهای فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و زیستن در انزواست. دلخوش بودن به شاخص‌های کلی و نسبی، تأکید بر خودکفایی به جای استقلال، سیطره گفتارهای عوامانه بر شعارها و برنامه‌های اقتصادی و سیاسی، اصرار بیهوده برای رشد کشور در متنی از انزوای جهانی، سایه انداختن نگرش‌های جزمی غیرعلمی بر روابط سیاسی و اقتصادی و تأکید مفرط بر توسعه‌ سخت‌افزاری بدون توجه به اهمیت توسعه‌ منابع انسانی، میانگین سیاست‌های بی‌حاصلی هستند که تا‌کنون بر کشور ما حاکم بوده است.»
پرتکرارترین عبارت در سخنرانی‌های دکتر معین که به‌عنوان گزین‌گویه‌ شناخته شده‌ ایشان در آن سال معروف شده بود را، ما آن روز باور کرده بودیم که، «چرا که نه؟» اما شاید لازم به یادآوری نباشد که چه خواستیم و چه شد و دوباره چه خواستیم و چه شد و در سال۹۲ چگونه خواستیم و امروز چه شده است. اما امروز به‌آرامی و بی‌صدا نسل چهارم با سبک زیست‌شان وارد فضای اجتماعی شدند. نسل جوانی که به هیچ روی همنشین نسل اول و دوم نیستند و زبان گفت‌وگویی حتی با آنها فراهم نشده است. حتی فاصله‌ زیادی با نسل ما دارند. مایی که دیگر امروز جوان نیستیم. واقع آن است که آن نسل واسط سوم در پس 8سال دولت متفاوت و 8سال تکاپوی مهارنشده‌ نسل اول و دوم برای ماندن در میزها و قدرت با نبودن‌شان شکاف نسلی بزرگی را در عرصه‌های حکمرانی، سیاستگذاری و فهم اجتماعی ایجاد کرده است و نماد آن را می‌توان در میانگین سنی دولت‌ها، احزاب و افراد شاخص اصلاح‌طلبی دید. 
در این بازی پرتکرار میزها و اصرار بر ماند‌ن‌ها توسط نسل انقلاب، جنگ و سازندگی و در این حذف آرام یک نسل از ساخت اثربخشی مدیریتی، شخصیت اثرگذار و قابل احترام دکتر معین خود را نشان می‌دهد. کسی که پس از فضای سال ۸۴ به عرصه‌ مدنی ورود کرد و توانمندسازی اجتماعی برایش اولویت شد. آقای دکتر معین شخصیت افتاده، پاکدست، پرتلاش و خستگی‌ناپذیر عرصه‌ اجتماعی شد، اندیشمندی که هم در ساحت اجرا نمره‌ قابل‌قبولی گرفت، هم در سایه‌ سیاست از مفاهیم، ارزش‌ها و خواسته‌های بنیادین کوتاه نیامد.
 هم در ساحت اجتماعی و حتی در سال‌های پر از سختی با متانت ایستاد و همراهانش را در رحمان و انجمن اخلاق کنار هم نگه داشت و هم در عرصه‌ صنفی، جایی که باید صدای پزشکان شنیده می‌شد با صلابت ایستاد. می‌دانیم ماندگاری یک تیم آن هم در زمان طولانی جز به مدد صبوری و ازخودگذشتگی اعضایش تأمین نمی‌شود و دکتر معین یکی از یکدست‌ترین و استوارترین تیم‌های تاریخ جمهوری اسلامی را دارد که این خود به‌تنهایی ماندگار است و البته در نهایت، ایشان برای مایی که در یک نسل بودیم و کنشگری آگاهانه‌ نسلی داشتیم و به جای مشاهده چرخش نسلی شاهد سهم‌ دادن‌های زورکی، با منت و از بالای نسل اول و دوم اصلاحات بوده و هستیم، حداقل خاطرات خوبی را در گفت‌وگو رقم زدند. کنشگری مدنی و اجتماعی بازنشستگی ندارد و هنوز و اکنون ایران نیازمند حضور امثال دکتر معین در عرصه‌های اجتماعی است.

سمیه توحیدلو:
 دکتر معین وزیر همراه بود و نماد بارز تیمی که آثارش در وزارت علوم هست و هنوز و اکنون نیز همان جمع است و جلساتی که هیچ‌گاه بین‌شان فاصله نمی‌افتد که نماد مداومت و همراهی و رفاقت و تیم‌داری برای فعالین نسل ماست. شاید اگر قرار بود یکراست سراغ اصل مطلب بروم باید می‌رفتم تا سال ۸۴ و نقش‌آفرینی ارزشمند دیگری از ایشان جز در ساحت دانشگاه. پیش‌زمینه‌ آن سال همایش بین‌المللی «آموزه‌های مولانا برای انسان معاصر» بود

این خبر را به اشتراک بگذارید