مهدی پاشازاده در توصیف اینکه چرا هدایت تیم قعر جدولی ماشینسازی را برعهده گرفته میگوید:«من دیوانه این کارها هستم.» خب البته مهدی پاشا از عشق به فوتبال و خطر کردن حرف میزند که خیلی هم قشنگ است، اما اغلب تیمهای موفق دنیای فوتبال مربیان عاقل داشتهاند؛ کسی که شرایط خودش و تیمش را بسنجد و اگر احتمال موفقیت بالا بود مسئولیت را قبول کند. در غیراین صورت تصمیمات نسنجیده منجر به لطمه خوردن همزمان تیم و مربی میشود؛ شبیه آنچه پاشازاده فصل گذشته انجام داد. او وسط کار از شهرداری ماهشهر لیگ دویی به سپیدرود لیگ یکی رفت و باز وسط راه آنجا را هم به مقصد شاهینبوشهر لیگ برتری ترک کرد. نهایتاً هم با شاهین به دسته پایینتر سقوط کرد.
قاطعیت تا کجا؟
جالبترین نکته حضور مهدی قائدی در تمرینات استقلال، نوع استقبال محمود فکری از او بود. سرمربی تیم طوری آغوشش را روی مهدی باز کرد و او را به گرمی پذیرفت که انگار واقعا خود باشو، غریبه کوچک را دیده است! خب البته ما بخیل نیستیم و از رابطه محبتآمیز استاد و شاگرد خیلی هم لذت میبریم، اما بد نبود فکری از موضع جایگاه حقوقیاش، اول بابت 11روز تأخیر از قائدی حساب بکشد. با این کاری که او کرد، احتمالاً از این به بعد هر بازیکنی «بغل» بخواهد، چند روز قهر میکند. بهنظرمان فکری محبتش در حق قائدی را باید با فیکس کردن او در بازی امروز برابر مسرفسنجان کامل کند.
ممنون که نیستید
پرسپولیس بخشی از سالهای طلایی تاریخش را میگذراند. این همه موفقیت ملی و بینالمللی، چیزی است که شاید 6یا 7سال پیش کمتر کسی میتوانست از راه رسیدن آن را باور کند. به همین دلیل هم تمام اعضای خانواده پرسپولیس شادمان هستند و مشهورترها سعی میکنند خودی هم در رسانهها نشان بدهند. بهعنوان مثال شیث رضایی گفته: «رقبا نه در داخل زمین و نه در بیرون از آن حریف پرسپولیس نمیشوند.» حرف بیراهی نیست، اما اگر تیم به چنین سطحی رسیده، یکی از دلایلش جدایی نسلی از بازیکنان پرحاشیه ازجمله خود شیث است. تیم فعلی شرایط خوبی دارد، چون بازیکنانش دنبال 3 امتیاز هر بازی هستند، نه درو کردن مهرههای حریف، ژست گرفتن برای عکاسها و بستن بازوبند کاپیتانی روی مچ دستشان. ممنون که نیستید.
نکته بازی / مربی باید «عاقل» باشد
در همینه زمینه :